این‌که انسان به عنوان یکی از موجودات از شرایط محیطی تأثیرپذیر است سخنی غیرقابل انکار می‌باشد، این‌که ژن‌ها در رفتار و گفتار انسان‌ها تأثیرگذار می‌باشد کاملاً صحیح است. اما این‌ها موجب اجبار و ناچاری در عملکرد انسان نمی‌شود بلکه نقش نهایی را اختیار و انتخاب انسان ایفا می‌کند، جالب این‌که قرآن کریم نمونه‌های فراوانی را مثال می‌زند که شرایط طبیعی برای معصیت کردن فراهم بوده است ولی فرد معصیت نکرده است. مانند داستان همسر فرعون که اگرچه در کاخ فرعون بود، اما از زنان با ایمان بوده است و در مقابل زن نوح و لوط[۱] که در خانه پیامبران بوده‌اند اما تبهکار بودند.

علاوه بر این‌که خداوند متعال انتظاری که از یک فرد با خانواده شایسته دارد، با فردی که در یک خانواده غیر مذهبی تربیت یافته، متفاوت می‌باشد، چنان‌که گناهی که فرد نادان انجام می‌دهد با گناه کسی که امکانات تربیتی فراوان دارد از جهت رسیدگی متفاوت خواهد بود. لذا روایات فراوانی را مشاهده می‌کنیم که ائمه(علیهم السلام) می‌ فرماید «هفتاد گناه جاهل بخشیده می‌شود ولی یک گناه عالم بخشیده نمی‌شود.[۲]

به تجربه نیز ثابت شده نقش اساسی در موفقیت و یا ناکامی ‌انسان، تلاش یا تنبلی خود انسان است، چنان‌که بیشتر دانشمندان از خانواده‌های فقیر و روستایی برخاسته‌اند و چه بسیار از فرزندان پولدار که مسیر خوش‌گذرانی و انحطاط را در پیش گرفته‌اند.

بدیهی است اگر پدر و مادر و خانواده دارای تحصیلات و امکانات باشند و با تلاش و دقت و برنامه‌ریزی به فرزندانشان کمک کنند، رشد فرزندان چه بسا چندبرابر شود. اما در این صورت نیز انتخاب و تلاش فرزندان نقش اساسی را ایفا می‌  کند.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:علیرضا حیدرزاده/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱]– تحریم(۶۶)، آیات ۹ تا ۱۱٫

[۲]– کلینی، محمدبن‌یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۴۷٫