شما فرد مستقلی هستید و باید از روی منطق و احساس شخصی خود برای زندگی آینده‌تان تصمیم‌گیری کنید؛ و مسلم است که احساس ترحم امروزی نمی‌‌تواند خوشبختی آینده شما را تضمین نماید. بهتر است یک بار دیگر تمام محسنات و معایب خواستگار خود را سبک، سنگین کنید و بدون جانب داری به یک نتیجه منطقی برسید. البته حتماً از والدین خود نیز کمک بگیرید.

شما فرمودید که با ایشان هم‌سطح نیستید. اگر عدم هم‌سطحی شما به مسائل مالی برمی‌گردد این امر دلیل موجّهی برای رد کردن خواستگار نیست، چرا که خداوند وعده داده است که از فضل خود کسانی را که ازدواج می‌ کنند بی‌نیاز فرماید:

«وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَی مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»؛[۱] «عزب هایتان را و غلامان و کنیزان خود را که شایسته باشند همسر دهید، اگر بینوا باشند خدا به کرم خود توانگرشان خواهد ساخت، که خدا گشایش دهنده و داناست».

 

اگر هم‌سطحی شما به امور معنوی برمی‌گردد که باید مقدار این عدم یکسانی سنجیده شود. شاید در مبانی با یکدیگر اختلافی نداشته باشید و فقط موارد جزیی باشد که می‌‌توان فعلاً از آن صرف نظر کرد و بعد با همفکری راهی برای آن پیدا کرد. البته در صورتی که این ظرفیت را در طرف مقابل می‌‌بینید و فردی خودرأی نباشد، شاید هم تفاوت شما به امور اجتماعی مربوط می‌‌شود که در این صورت با شناختی که از ایشان و خانواده‌شان دارید، می‌‌توانید تصمیم درستی بگیرید.

 

اگر در مجموع به این نتیجه رسیدید که کفو یکدیگر نیستید، یا به هر دلیلی از ایشان خوشتان نمی‌‌آید، پاسخ منفی خود را خیلی شفاف با مادر ایشان در میان بگذارید. باز هم تکرار می‌‌کنم که به خاطر ترحم و از سر دلسوزی وظیفه ای برای گفتن پاسخ مثبت به ایشان ندارید و دقت داشته باشید که مشکل دست ایشان نباید هیچ تأثیری در تصمیم گیری شما داشته باشد. خدا به فکر تمام بندگان خود هست. کما این که اهتمام به درس نیز نباید سد راه ازدواج شما قرار گیرد. سعی کنید با خانواده نیز مشورت کنید و نظر آنها را راجع به هم سطح بودن یا نبودن جویا شوید. شاید دید آنها به این مسئله نسبت به شما دقیق‌تر باشد.

 

 

 

پی نوشت


[۱] – نور، آیه ۳۲٫