«سیاست» از حیث گستره و رهیافت بسیار متنوع است. با توجه به این توسعه موضوعی و تکثر رهیافت، این پرسش مطرح است: آیا دانش سیاست با دین پیوند دارد و آیا می توان از دین در عرصه سیاست انتظاری معقول داشت؟ در پاسخ به این پرسش در ابتدا باید بدانیم علم سیاست و موضوع آن چیست؟

علم سیاست

نظریه‌پردازان تعاریفی گوناگون از سنخ توصیفی، تجویزی یا مختلط درباره سیاست ارایه داده اند؛ برای نمونه توجه به تعریف های زیر سودمند می نماید:

۱ – سیاست، علم فرمانروایی بر کشورها است.[۱]

۲ – سیاست، یعنی فن و عمل فرمانروایی در جوامع انسانی.[۲]

۳ – سیاست عبارت است از مطالعه قدرت و نفوذ.[۳]

۴ – علم سیاست به تحلیل و بررسی جنبه های سیاسی پدیده های اجتماعی نظر دارد.[۴]

۵ – سیاست هنر استفاده از امکانات، حکومت کردن بر انسان ها، مبارزه برای قدرت، دانستن این که چه کسی می بَرد، چه می بَرد، چه موقع می بَرد، چگونه می بَرد و چرا می بَرد و توزیع آمرانه ارزش ها است.[۵]

۶ – علم سیاست دانشی است که پدیده ها و روندهای سیاسی موجود و سازمان ها و گروه های جویای قدرت و روابط شهروندان و گروه های گوناگون با دولت و روابط دولت با دیگر دولت ها و سازمان های بین المللی را مطالعه می کند.[۶]

امروزه علم سیاست دانشی تجربی شمرده می شود و در پی کشف روابط بین پدیده ها و رفتارهای سیاسی با روش تجربی و طبیعی است.

بریتانیایی ها اغلب به استفاده از اصطلاح علوم سیاسی تمایل ندارند. مدرسه اقتصاد لندن (LSE) در سال ۱۸۹۵ با عنوان مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی گشایش یافت؛ اما دانشگاه های بریتانیایی در سراسر قرن بیستم از به کار بردن چنین عنوانی اجتناب ورزیده و عناوینی چون حکومت، سیاست، اندیشه و نهادهای سیاسی یا سیاست و روابط بین الملل را ترجیح داده اند. انگلستان، به‌جای انجمن علوم سیاسی آمریکا (APSA)، انجمن مطالعات سیاسی (PSA) دارد. بی تردید عدم استفاده از واژه «علم» نشان دهنده موقعیت ویژه ای است که دانشمندان علوم طبیعی برای دیسیپلین خود قایل هستند.[۷]

موضوع علوم سیاسی

درباره عرصه و مرزهای علوم سیاسی نمی توان به آسانی نظر داد. شاید بتوان تمام جنبه های زندگی اجتماعی با سیاست را موضوع علوم سیاسی دانست. گروهی مطالعه قدرت و نفوذ و عده ای مطالعه دولت یا علم دولت یا فن حکومت کردن را موضوع علم سیاست دانسته اند.[۸]

موضوعاتی که در علم سیاست مطالعه می شود، عبارت است از:

۱ – نظریه سیاسی و تاریخ اندیشه های سیاسی؛

۲ – حکومت؛

۳ – احزاب و گروه ها و افکار عمومی؛

۴ – روابط بین الملل و سازمان ها و حقوق بین الملل.[۹]

آنچه گذشت، نشان می دهد علوم سیاسی تنها به مطالعه دولت محدود نمی شود. سیاست فعالیتی بسیار گسترده است که در همه عرصه های حیات انسان دخالت دارد. سیاست می تواند شامل منازعه و همکاری باشد و به ایجاد و حل مشکلات از طریق تصمیم گیری جمعی انجامد.[۱۰]

سیاست، علاوه بر مطالعه فعالیت های متمرکز در نهادهای دولت، به سایر عرصه های زندگی اجتماعی مانند جنسیت، نژاد، طبقه، جوان، زنان نیز می پردازد.[۱۱] علوم سیاسی نه تنها از حیث موضوع و گستره، از جهت رهیافت و رویکرد نیز بسیار متنوع است. همین امر به تکثر مکاتب علوم سیاسی می انجامد. رهیافت هایی چون نظریه هنجاری، مطالعات نهادی، تحلیل رفتاری، نظریه انتخاب عقلایی، دیدگاه فمینیستی و تحلیل گفتمانی از یک زاویه و رهیافت هایی چون حقوقی، اقتصادی، روان شناسی، تجربی و علمی و هنجاری از زاویه دیگر که از روش های مختلفی چون کمی، مقایسه ای، ساختارگرایی، تحلیل کیفی تاریخی، مشاهده ای، تطبیقی استفاده می کنند. بر این اساس، درباره دولت نظریه های مختلف مانند کثرت‌گرایی، نخبه‌گرایی و نظریه متقارب ارایه می گردد.[۱۲]

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:عبدالحمید آکوچکیان/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – موریس دوورژه، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضى شریعت پناهى، تهران: علمی فرهنگی، ص۱۱٫

[۲] – همان.

[۳] – عبدالحمید ابوالحمد، مبانی علم سیاست، تهران: انتشارات توس، چ۸، ۱۳۸۰ش، ج ۱، ص ۲۷٫

[۴] – عبدالرحمان عالم، بنیادهای علم سیاست، تهران: نشر نی، چ۹، ۱۳۸۱ش، ص ۲۶٫

[۵] – همان، ص ۲۹ – ۳۰٫

[۶] – همان، ص ۳۳٫

[۷] – دیوید مارش، و جرى استوکر، روش و نظریه در علوم سیاسى، ترجمه امیر محمد حاجى یوسفى، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۷۸ش، ص ۲۴٫

[۸] – برتراند راسل،  قدرت، ترجمه نجف دریابندرى، تهران: خوارزمی، ۱۳۸۵ش، چ چهارم، ص ۱۲ و اصول  علم سیاست، ص ۴ و  بنیادهاى علم سیاست، ص ۳۴ و هارولد جی لاسکى، مقدمه اى بر سیاست، ترجمه منوچهر صفا، تهران: شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۵۴ش، چ دوم، ص ۱۰٫

 

[۹] – بنیادهاى علم سیاست، ص ۳۴ – ۳۵٫

[۱۰] – روش و نظریه در علوم سیاسى، ص ۳۰٫

[۱۱] – همان، ص ۲۷۰٫

[۱۲] – همان، ص ۴۷ – ۲۲۰٫