امام هادی(علیه السلام) با شش تن از خلفای عباسی، معاصر بود که به ترتیب عبارتند از:

معتصم (برادر مأمون)؛

واثق (پسر معتصم)؛

متوکل (برادر معتصم)؛

منتصر (پسر متوکل)؛

مستعین (پسر عموی منتصر)؛

معتز (پسر متوکل).

 

معتصم در سال ۲۱۸ هـ.ق با مرگ مأمون به خلافت رسید و تا سال ۲۲۷هـ‍.ق حکمرانی کرد. محمد بن عبدالملک تا پایان عمر وزیر او بود.[۱] پس از درگذشت او، فرزندش، «الواثق بالله هارون بن ابی اسحاق» – که مادرش، کنیزی به نام «قراطین» بود – به خلافت دست یافت. او نیز در دوران خلافت خود به سان پدرش به ترک ها اقتدار فراوان بخشید.[۲] او در سنگدلی و بی رحمی، رویه مأمون و پدرش را پیش گرفته بود و جان افراد بسیاری را در مسئله حدوث یا قدم قرآن گرفت. بسیاری را شکنجه کرد یا به زندان افکند و سرانجام در سال ۲۳۲هـ.ق درگذشت.[۳] و برادرش «جعفر بن محمد بن هارون»، معروف به «المنتصر بالله» قدرت یافت که «احمد بن ابی داوود» او را «المتوکل علی الله» خواند.[۴]

 

متوکل بسیار تندخو و بیرحم بود که همگان را با تندی از خود می‏ راند، تا اندازه‌ای که هرگز محبت او به کسی دیده نشد. او می‌گفت: «حیا موجب شکستگی است و مهربانی، زبونی و سخاوت، احمقی است». ازاین رو همواره همگان از او به بدی و بدنامی یاد می‏ کردند.[۵]

او در دوران خلافت خود جنایت های بسیاری انجام داد. این دوران، سخت ترین روزگار برای شیعیان و علویان در دوره عباسی، بلکه در سراسر تاریخ تشیع به شمار می‌رود. او کینه وصف ناپذیری از خانواده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در دل داشت و این کینه سبب تجاوز و ستم به شیعیان آنان نیز شد؛ به گونه‌ای که همگی با به قدرت رسیدن او آواره و بی خانمان شدند. در دوران او، امام هادی(علیه السلام) به سامرا تبعید شد. یکی از اعمال ننگین او، ویران کردن مزار مطهر حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) در سال ۲۳۶هـ.ق بود که خشم شیعیان را به شدت برانگیخت؛ به گونه‌ای که مردم بغداد؛ در و دیوار و مساجد را از شعار علیه او آکندند و شاعران در هجو او شعرها سرودند. زندگی ننگین او در سال ۲۴۷ هـ.ق پایان یافت و فرزندش محمد «المنتصر» به قدرت رسید.

 

محمد «المنتصر» برخلاف پدر و نیاکان خود به کارهای شایسته رغبت نشان می‌داد و ستم روا نمی‌داشت و به علویان احسان می‌کرد. بنا به نوشته ابن اثیر، منتصر دستور داد تا مردم قبر علی(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) را زیارت کنند و علویان نسبت به جان و مالشان ایمن باشند منتصر توقف زائران را در کنار مراقد شهداء آزاد گذاشت او برادران خود، معتز و مؤید را که در زمان خلافت پدرش، ولایت عهدی پذیرفته بودند، خلع کرد.

 

او در نخستین اقدام حکومتی خود، «صالح بن علی» را که از ستمگران و کینه‌توزان به آل علی(علیه السلام) بود، از حکمرانی مدینه برکنار کرد و «علی بن الحسن  بن اسماعیل بن عباس بن محمد» که فردی خوش رفتار با شیعیان بود، به جای او گمارد. وی فدک را به فرزندان امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) بازگردانید و آنچه را از ایشان به دست حاکمیت ضبط شده بود، به آنان برگرداند. هم چنین اموالی را برای بخشیدن به علویان در مدینه فرستاد.[۶] البته دوران حکومت او به درازا نیانجامید و او را پس از شش ماه خلافت، مسموم کردند و به قتل رساندند.

پس از او، «المستعین احمد بن محمد بن معتصم»، روی کار آمد که سخت شهوت پرست و اسراف کار بود و شیوه سخت‌گیری های خلفای پیشین را از سر گرفت و فساد و عیاشی فراگیر شد.[۷] دوران حکومت او نیز چندان به درازا نکشید و در سال ۲۵۲هـ‍.ق به دستور معتز در سامرا به قتل رسید.[۸] معتز، خون خوار دیگری از این طایفه بود که دست خود را به خون امام علی النقی(علیه السلام) آغشت و وی را به شهادت رساند.

 

 

پی نوشت ها


[۱] – مسعودی، مروج الذهب، ج۲ ص ۴۵۹٫

[۲] – یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲ ص ۵۱۰٫

[۳] – همان، ص ۵۱۱٫

[۴] – مروج الذهب، ج۲ ص ۴۹۵٫

[۵] – تاریخ یعقوبی، ج۲ ص ۵۱۳٫

[۶] – ابن اثیر، الکامل، ج۷ ص ۳۶٫

[۷] – شیخ عباس قمی، تتمه المنتهی، ص ۳۵۳٫

[۸] – مروج الذهب، ج۲ ص ۵۶۸٫