تقریباً تمامی دختران از ابتدای ورود به دانشگاه به مسئله ازدواج فکر می‌ کنند و برای همسر ایده آل خود مشخصاتی را در نظر می‌ گیرند. این مسئله به این دلیل است که بزرگ‌ترین مانع ازدواج آنها که همان قبولی در دانشگاه است را پشت سر گذاشته اند. دختران مانند پسران دغدغه سربازی یا رفتن سر کار و تهیه مسکن را ندارند و از طرفی زودتر به بلوغ اجتماعی می‌ رسند و آمادگی ازدواج پیدا می‌ کنند. حال اگر یکی از اطرافیان، به ویژه یکی از پسران همکلاسی دارای بخش هایی از مشخصات مورد نظر آنان باشد و دختر نیز تقوای نگاه و فکر را رعایت نکند، خواستگارهای مناسب خود را به خاطر این پسر رد می‌ کند، از برخی اتفاقات کاملاً تصادفی تعبیر به عشق و علاقه پسر می‌ کند و روز و شبش را با آن می‌ گذراند غافل از این که این پسر گاه حتی نام او را نمی‌ داند یا اصلاً با او کاری ندارد. نتیجه این عشق یک طرفه، ناراحتی و اندوهی است که دختر با آن دست به گریبان می‌ شود و چون از طرف پسر نشانه و اشاره ای نمی‌ بیند، به بن بست می‌ رسد.

 

راه حل این مشکل چیست؟ قبل از هر چیز دختران و پسران باید این نکته را بدانند که هر خوبی نمی‌ تواند فقط برای ما باشد و بهتر است با این واقعیت کنار بیاییم که، مانند بسیاری از خوبی ها که به دیگران تعلق دارد، این پسر یا دختر خوب هم ممکن است، هیچ گاه نصیب ما نشود و ما بهتر است در این موارد به فضل خداوند توکل کنیم و برای این خواهر یا برادر خوبمان دعای خیر و عاقبت به خیری داشته باشیم. لج بازی های دختر یا پسر در به دست آوردن یک فرد خاص به عنوان همسر یا منجر به حوادثی ناگوار و چه بسا دل خراش می‌ شود و یا سرخوردگی به همراه می‌ آورد.

واقع این است که اغلب این عشق های یک طرفه مبتنی بر شناخت واقعی نیست و جوان ما به دلیل برخی تصورات و خطاهای شناختی که دارد، نگاه ها و رفتارهای طرف مقابل خود را تحلیل یک جانبه می‌ کند و به او دل می‌ بندد در حالی که این تصورات خود فرد است.

 

بهترین راه پیش گیری و کنترل نگاه و حواس، چشم پوشی و دوری از دیدنی هایی است که زمینه طغیان شهوت و گرفتار شدن در دام احساسات را فراهم می‌ کنند.  امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این باره می‌ فرمایند:

«نِعْمَ صَارِفُ الشَّهَوَاتِ غَضُّ الْأَبْصَار»؛[۱] «فرو افکندن چشمان از گناه، چه بازدارنده خوبی از شهوات است.»

 «لیس یزنی فرجک إن غضضت طرفک»؛[۲] «اگر نگاهت را مهار کنی، دامنت به زنا آلوده نمی‌ شود.»

این که حواس ما در سر کلاس متوجه فرد خاصی می‌ شود و بعد در تنهایی نیز اغلب مشغول به فکر او هستیم و در بین دوستان، بیشتر اوقات در مورد او و رفتارهایش صحبت می‌ کنیم، حتی اگر این صحبت ها  جنبه تمسخر یا عصبانیت داشته باشد، زنگ خطری است که باید به آن توجه کرد. اگر می‌ خواهید فکر خود را در مورد یک نفر کنترل کنید،‌ تمام آنچه که شما را به یاد او می‌ اندازد از خود دور کنید.  برای خود یک یا چند سرگرمی و دل مشغولی در نظر بگیرید و هر زمان که فکر این فرد به سراغ شما آمد، خود را با این سرگرمی ها مشغول کنید. این سرگرمی ها می‌ تواند یک دوست خوش سخن، قرائت قرآن و ادعیه، تماشای یک فیلم آموزنده، ورزش، کتاب، آموزش یک هنر مانند نقاشی یا خطاطی و هر چیز جذابی برای  شما باشد. همچنین سعی کنید نمازتان را اول وقت بخوانید و از برکات آن  استمداد بگیرید.

 

امام علی(علیه السلام) می‌ فرمایند:

 «إِذَا رَأَی أَحَدُکُمُ امْرَأَهً تُعْجِبُهُ… فَلْیُصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ یَحْمَدُ اللَّهَ کَثِیراً وَ یُصَلِّی عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ ثُمَّ لْیَسْأَلِ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنَّهُ یُبِیحُ لَهُ بِرَأْفَتِهِ مَا یُغْنِیه»؛[۳] «هرگاه یکی از شما زنی را دید که او را (به لحاظ زیبایی) شگفت زده کرد… دو رکعت نماز بخواند و خدا را زیاد ستایش کند و بر پیامبر و آلش درود فرستد، آن گاه خدا را از فضلش مورد درخواست قرار دهد، چرا که خداوند با مهربانی خود به او چیزی می‌ دهد که بی نیازش سازد».

این روایت گرانبار در مورد نگاه دختران نیز کاربرد دارد! ممکن است گفته شود نمی‌ توان به سادگی از او گذشت! چه باید کرد؟

اگر واقعاً نمی‌ توانید او را فراموش کنید توصیه می‌ شود با توجه به وضعیت فرهنگی جامعه، دختر خانم پا پیش نگذارد بلکه از یک فرد واسطه کمک بگیرد که امین و رازدار برای وی باشد. این فرد باید با پسر مورد نظر صحبت کند و در صورتی که وی قصد ازدواج داشت، این دختر را به عنوان یک گزینه مناسب به وی معرفی کند. به خود قول دهید در صورتی که جواب پسر منفی بود، این احساس را فراموش کنید و به گزینه های واقعی ازدواج فکر کنید و تصمیم بگیرید. حداقل برای انتخاب کسی که ادعای دوست داشتنش را دارید، ارزش و احترام قائل شوید و جواب منفی او را قبول کنید.

 

 

پی نوشت ها


[۱] – تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۲۶۰٫

[۲] – تحریر المواعظ العددیه، علی مشکینی، ص۱۰۹٫

[۳] – وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۰۵٫