انسان کمال محض را دوست دارد و اگر به خود علاقهمند است براى این است که به کمال برسد. قهراً آنچه به خود انسان برمىگردد باید در مسیر آن هدف باشد. انسان باید خود را به عنوان وسیله دوست داشته باشد نه به عنوان هدف. یعنى اگر امر دائر شود به اینکه دست از خود بردارد یا از کمال برتر، باید دست از خود بکشد و خود را براى رسیدن به کمال برتر قربانى کند. قربانى هم معنایش این است که متقرّب شود نه فانى، عملى را قربانى گویند که انسان را به هدف نزدیک کند. قربانى یک عمل وجودى است نه عدمى و فانى، یعنى هرگز انسان با قربانى کردن چیزى را از دست نمىدهد.

نماز قربانى انسان است، یعنى وسیله تقرب او است. زکات و سایر عبادات هم چنین است، درس و بحث هم قربانى است.

انسان وقتى چیزى را در راه خدا قربانى کند بهتر از آن به دست مىآورد. اگر در قرآن آمده است: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»[۱] ناظر به بخش کمّى مسئله نیست، یعنى فقط مسئله ده برابر مطرح نیست بلکه بخش کیفى را هم شامل مىشود؛ زیرا در آیه دیگر فرمود: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها»[۲] اگر کسى دست و پا و چشم خود را در راه  خدا داد، خدا دست و پا و چشم دیگرى بهتر از اینها به او عطا مىکند. اینکه وجود امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود خدا به برادرم جعفر دو بال داد که با آنها در بهشت همراه با فرشتگان پرواز مىکند (جعفرطیار) معنایش این است که جعفر بن ابیطالب چیزى را قربانى کرده و بهتر از آن را گرفته است. بنابراین علاقه به خود و شئونات خود اشکال ندارد به شرطى که قصد قربانى کردن آنها را داشته باشیم.

اگر به پیامبر و دین و ائمه (علیهمالسلام) علاقمندیم به این جهت است که از همه آنها در مسیر تقرب به حضرت حق استفاده کنیم.

در سوره مبارکه توبه فرمود: «ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَهِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللّهِ وَ لا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ»[۳] کسى حق ندارد خود را در جنگ حفظ کند و پیغمبر را در خطر اندازد، بلکه همه باید سنگر باشند و پیغمبر را در سنگر خویش حفظ کنند. پس ما جسم خود را باید قربانى جسم پیغمبر کنیم؛ زیرا با این کار از بین نمىرویم: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْواتاً»[۴] بلکه از این عالم آلوده مىرهیم و با جسمى بهتر در عالمى دیگر به حیات طیّبه مىرسیم.

محبت و علاقه به اهلبیت نیز همین طور است. دوستى آنها عقلى است نه اینکه مثل  دوستى پدر و مادر و فرزند عاطفى باشد. انسان آنها را براى معارفى که در اختیار جامعه بشرى قرار دادهاند و افراد بشر را هدایت کردهاند دوست مىدارد.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:آیت اللّه عبداللّه جواد آملی/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – سوره انعام۶: آیه ۱۶۰٫

[۲] – سوره نمل ۲۷: آیه ۸۹٫

[۳] – سوره توبه۹: آیه، ۱۲۰٫

[۴] – سوره آل عمران۳: آیه ۱۶۹٫