مدگرایى در ایران، مقاطع تاریخى پر فراز و فرودى را سپرى نموده است که در نگاهى گذرا مىتوان آن را به شش دوره متفاوت تقسیمبندى نمود.

۱ – ثبات فرهنگ ایرانى، اسلامى و انتقال مد توسط ایرانیان

ایران به لحاظ واقع شدن بر سر راه ابریشم و منطقه خاورمیانه همواره گذرگاه تردد اقوام مختلف بوده، ولى غناى فرهنگ اسلامى ـ ایرانى این  سرزمین در ادوار مختلف مانع تقلیدپذیرى از بیگانگان بوده و حتى بر کسانى که با این فرهنگ آشنا مىشدند، تأثیر مىگذاشت؛ این خودباورى و تأثیرگذارى به نحوى بود که در دوره صفویه، هم شاه و هم مردم نسبت به طرز لباس پوشیدن اروپایىها، نگاه مسخرهآمیز داشتند.

پولاک مستشرق نوشته است که «کلاه گرد اروپایى از آن نظر به دیده ایرانیان مسخره جلوه مىکند که به دیگى که در آن چلو مىپزند، شباهت دارد».[۱]

در این دوره نه تنها به لباس غربیان توجهى نمىشد؛ بلکه کسانى همچون تاورنیه[۲] و شاردن[۳] و رابرت شرلى[۴] و پادشاه سیام (تایلند) و… لباس ایرانى به تن مىکردند.

 

۲ – سرآغاز مدگرایى غربى در ایران

تاریخ ورود اولین مد غربى به ایران به دوران فتحعلى شاه قاجار برمىگردد. پس از انعقاد قرارداد فینکن اشتاین بین ایران و فرانسه در سال  ۱۸۰۷م ناپلئون، «ژنرال گاردان» و کارشناسان نظامى فرانسه را به ایران فرستاد تا به تجدید سازمان ارتش ایران بپردازند. فرانسوىها موفق شدند در مدت کوتاهى چهارهزار سرباز پیاده نظام با لباس متحدالشکل و به طرز اروپایى تربیت کنند.[۵] در این زمان، علاوه بر نظامیان، افرادى از طبقات دیگر نیز از نظامیان ایرانى و اروپایى در پوشیدن لباس تقلید کردند و بدینترتیب اولین مد غربى به نام «رخت نظامى» از سوى ایرانیان مورد تقلید قرار گرفت.

معاشرت شاهزادگان و اعیان با سفراى خارجى و همچنین تحصیل ایرانیان در فرنگ در انتقال و روایج مد غربى مؤثر بود؛[۶] پس از انعقاد موافقتنامه دوجانبه بین عباس میرزا و «سرهارد فورد جونز»، گروههاى متعددى از جوانان اعیان براى کسب علم، روانه انگلستان شدند که این اقدام خواه ناخواه گامى براى انتقال و سرایت آداب و رسوم اروپایى به جامعه ایرانى بود، چنانکه این افراد پس از بازگشت از اروپا و طبق عنوان روشنفکر، آداب و رسوم و فرهنگ غربى و حتى تفکر اروپایى را در ایران تبلیغ مىکردند.[۷]

 

۳ – نهادینه شدن مدگرایى غربى در ایران

 دوران پادشاهى ناصرالدین شاه قاجار را مىتوان عصر پذیرش فرهنگ اروپایى و نهادینه شدن مدگرایى در ایران نامید. ناصرالدین شاه قاجار اولین پادشاه ایران بود که رسماً از اروپا دیدن کرد[۸] که سوغات مسافرتهاى او، فروش ثروتهاى ملى به ارزش ناچیز، تأثیرپذیرى از فرهنگ غرب و ترویج آن در ایران بود. یکى از آثار آشکار سفر ناصرالدین شاه به اروپا دستور او به تغییر و تحول در لباس زنان دربار بود و به دنبال آن لباسهاى درباریان نیز کم و بیش طبق مدهاى اروپایى گردید.[۹] و به تدریج به سطح جامعه سرایت کرد.

با تأسیس مدارس جدید به سبک اروپایى و ورود دختران و پسران ایرانى به این مدارس که بیشتر از طبقه فرادست و از اعیانزادگان، درباریان و خانزادگان بودند، پوشاک آنها نیز متحول شد. در واقع مدارس جدید اولین پایگاه نشر فرهنگ نوین پوشاکى (به مدل اروپایى) بود و اولین دختر مسلمان ایرانى که در زمان ناصرالدین شاه، چادر را از سر خود برداشت، دخترى بود که در مدرسه آمریکایى تربیت یافته بود.[۱۰]

مطبوعات تازه تأسیس نیز در تشویق و ترویج مدگرایى غربى مؤثر بودند؛ زیرا غالب مؤسسان و بنیانگذاران و نویسندگان این نشریات، کسانى بودند که به مدرنیزه کردن ایران و نوسازى و بازسازى فرهنگى جامعه  گرایش نشان مىدادند و در روزنامهها و نشریات خود به نحوى لباس سنتى را به مسخره گرفته، مردم را اینگونه به استفاده از لباسهاىمدل اروپایى ترغیب و تشویق مىکردند.[۱۱]

از سویى دیگر نیز برخى از تجار با واردات برخى لباسها، مدهایى را رواج مىدادند. با افزایش جمعیت اروپایىها در ایران و رسوخ فرهنگ اروپا بین مردم پایتخت و شهرهاى بزرگ دیگر و میان طبقه فرادست و بالا، برخى از خیاطها، انواع لباس را بر طبق مدل اروپایى مىدوختند و اینگونه مدگرایى غربى در بین تمامى طبقات جامعه ایران رسوخ پیدا کرد و نهادینه گردید.

 

۴ – اوجگیرى مدگرایى غربى در دوران سلطنت پهلوى

در نخستین سالهاى حکومت رضاخان، اولین حرکت منسجم براى تغییر در لباس ایرانیان، از سوى مجلس شوراى ملى آغاز شد. پارلمان در ۲۹بهمن ۱۳۰۱ش. تصویب کرد که همه کارکنان شهرى، اعضاى کابینه و نمایندگان مجلس، در طول ساعات کارى، باید لباسى شامل کت و شلوار آبى رنگ و کلاهى لبهدار موسوم به کلاه پهلوى را بر سر کنند.[۱۲]

در سال ۱۳۰۷ش قانون لباس یکسان شامل کت و شلوار اروپایى و کلاه  لبهدار موسوم به کلاه پهلوى براى همه طبقات مردم به تصویب رسید و به اجرا درآمد.

در سال ۱۳۰۹ش زمانى که دیکتاتورى رضاخان تثبیت شده بود، دولت ورود کلاههاى زنانه را آزاد اعلام کرد[۱۳] که این اقدام توانست نقش مؤثرى در ترویج مدهاى غربى ایفا نماید.

رضاشاه در سال ۱۳۱۳ش پس از مسافرت به ترکیه و ملاقات با آتاترک و مشاهده مظاهر غرب بر این باور شد که حجاب سبب عقب افتادگى ایران زمین است! از همینرو با فراهم نمودن مقدماتى در نهایت در دى ماه سال ۱۳۱۴ش پوششى غربى و فاقد پوشش موى سر براى زنان را اجبارى نمود[۱۴] که با این اقدام یکى از بزرگترین موانع حضور مدهاى غربى در ایران از میان برداشته شد.[۱۵]

انحراف در الگوبردارى از مظاهر پیشرفت که با سلطنت رضا شاه اوج گرفته بود، در دوران محمدرضا پهلوى سرعت بیشترى گرفت. لذا در دوره رضاخان که شروع تسرى تجدد و مدگرایى به مردم عادى بود، با  ایجاد مغازههاى خیابان جمهورى و شکلگیرى طبقه متوسط ایرانى در سالهاى بعد بحث مد داغتر شده و «هیپىگرى» به عنوان اولین مد توسط جوانان ایرانى از غرب اقتباس شد.[۱۶]

 

۵ – مدگرایى پس از انقلاب اسلامى

با پیروزى انقلاب اسلامى و تحولات بنیادین فرهنگى در طبقات مختلف جامعه، بسیارى از مدهاى غربى به فراموشى سپرده شد و جاى خود را به مدهاى بومى برخاسته از ارزشهاى والاى انسانى داد؛ این امر به ویژه در دوران جنگ تحمیلى نمود بیشترى پیدا کرد. در این دوره پوشش بسیجىهاى زمان جنگ و بعد از جنگ در قالب افراد حزب اللهى از نوع آرایش موها، نوع محاسن و همچنین نوع لباسى که مىپوشیدند، در قالب یک مد در جامعه رایج گردید.[۱۷]

پس از اتمام جنگ تحمیلى و آغاز جنگ نرم، کشورهاى غربى به ویژه آمریکا، تهاجم جدیدى را نسبت به جوانان این مرز و بوم آغاز نمودند. در این تهاجم گسترده که از سوى مقام معظم رهبرى(دام ظله) تهاجم فرهنگى و شبیخون فرهنگى نامگذارى شد، روند جدیدى در ترویج مدگرایى غربى در کشور پدیدار شد.

در این مقطع زمانى به دلیل رواج تکنولوژى ارتباطات و راه یافتن رایانه، اینترنت و امواج ماهوارهاى به منازل، مجدداً آهنگ پیروى از مدهاى غربى به ویژه در میان جوانان دختر و پسر روندى صعودى یافته و تا امروز نیز این روند با شتابى روز افزون سیر صعودى خود را طى مىنماید.

 

 

پی نوشت ها


[۱] – اروپایىها و لباس ایرانیان، ص ۱۱۷، به نقل از کتاب: ایران و ایرانیان و مردم آن، پولاک، ۱۰۴٫

[۲] – ژان باتیست تاوِرْنیه ۱۱۰۰-۱۰۱۴ق/۱۶۸۹-۱۶۰۵م، جهانگرد و بازرگان معروف فرانسوى است که در عصر صفوى بارها به ایران و مشرق زمین سفر کرد. سفرنامه او در شرح وقایع دوره صفویه و وقایع دربار صفوى داراى اهمیت بسیار است.

[۳] – ژان شاردن ۱۶ نوامبر ۵ – ۱۶۴۳ ژانویه ۱۷۱۳ جواهرفروش و سیاح فرانسوى بود که کتاب ۱۰ جلدى «سفرهاى سِر ژان شاردن» به عنوان یکى از بهترینِ کارهاى پژوهشگران غربى درباره ایران و شرق نزدیک برشمرده مىشود.

[۴] – رابرت شرلى ۱۳-۱۵۸۱ ژولاى ۱۶۲۸ یک جهانگرد و ماجراجوى انگلیسى بود که مأموریت داشت ارتش صفویان را تعلیم دهد.

[۵] – همان، صص ۷۶ – ۷۴، به نقل از کتاب: تاریخ روابط خارجى ایران، مهدوى، ص ۲۱۲٫

[۶] – همان، ص ۷۸، به نقل از: کنت دوسرس ایران در ۱۸۳۹ -۴۰، ص ۱۴۶٫

[۷] – همان، صص ۸۸ – ۷۸٫

[۸] – ناصرالدین شاه سه مسافرت به اروپا کرد که به ترتیب در سالهاى ۱۸۷۳، ۱۸۷۸ و ۱۸۸۹م بود. اروپایىها و لباس ایرانیان، ص ۱۰۹٫

[۹] – اروپایىها و لباس ایرانیان، ص ۱۰۹٫

[۱۰] – همان، ص ۱۲۰٫

[۱۱] – همان، ص ۱۲۱٫

[۱۲] – لباس ملى، تلاش براى تحمیل سنت یا احیاى تمدن ایرانى، علیرضا قاسمى، پرسمان، شماره ۳۰،اسفند ۱۳۸۳٫

[۱۳] – همان، ج ۱، ص ۲۵۶٫

[۱۴] – همان، ج ۱، صص ۲۷۰ – ۲۶۰٫

[۱۵] – ناگفته نماند رضا شاه با اجبارى نمودن رفع حجاب بهترین خدمت را به اقتصاد اروپاییها نمود؛ زیرا هنگامى که اروپایىها به ایران آمدند، اکثرا لباس زنان ایرانى را پسندیدند؛ از مهمترین دلایل آن این بود که نوع خاص پوشش بیرونى زنان باعث مىشد نتوانند لباسهاى آماده بخش مهمى از جمعیت ایران را نیز صادر کنند، حال آنکه چادر زنان و لباسهاى سنتى آنان مانع و سد بزرگى جهت منابع کارخانههاى تولیدى لباس آماده بود. اروپایىها و لباس ایرانیان، ص ۱۴۸ و رضا شاه با این اقدام خود این سد بزرگ را درهم شکست و زمینه مساعد را براى کسب درآمد کلان از سوى اروپایىها فراهم نمود.

[۱۶] – روزنامه همشهرى، شماره ۳۴۵۷، پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۳٫

[۱۷] – ر.ک: مدگرایى در واقع نوعى نوگرایى است، در گفت و گویى با دکتر حسن عباسى، پرسمان شماره ۱۰، تیر ۱۳۸۲٫