جز خدا مؤثری در عالم نیست

این و آن حواستان را پرت نکنند، ما جز خدا موثری در عالم نداریم. همه‌چیز را هم خودش رقم زده است و تقدیر اوست که تدبیر ما را به دنبال دارد. اگر انسان اهل توکل بود، هیچ زمانی مشوش و مضطرب نمی‌شود؛ به خاطر اینکه این چنین شخصی بی کس نیست، بی صاحب نیست، قدرت بی پایانِ خدا سایه‌اش بر سر اوست.

 

دلسوز دیگران باشید

اگر می‌خواهی دعایت مستجاب شود، دلسوز دیگران باش. برای گرفتاران دعا کن. برای زندانی‌ها دعا کن. ما در این سفر کربلایی که مهمان حضرت ابی عبدالله الحسین بودیم، جمعی از بانوان عرب گویا ما را شناختند تا ما را دیدند مسیرشان را عوض کردند و آمدند. نمی‌دانید با چه لحنی التماس می‌کردند و می‌گفتند: برای اسیران ما دعا کنید. گفتم: شما از کجا آمده‌اید، گفتند: از عربستان. زندانی دارند. اسیر دارند. اگر درد آن‌ها را نداشته باشیم؛ به چه درد می‌خوریم. تو کز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی. اگر بچه یا برادر خودت زندانی بود، چه می‌کردی؟ عیال خودت در زندان بود چه می‌کردی؟ بنابراین به فکر دیگران بودن، برای دیگران دعا کردن دلیل بر رحم ماست و این رحم، چشمه‌ی رحم خدا را می‌جوشاند. باید سنخیتی باشد که رحمت جذب شود. اگر نسبت به دیگران مهربان و دلسوز بودی خدا به شما ترحم می‌کند؛ اما اگر بی‌تفاوت بودی خدا هم به شما ترحم نخواهد کرد.

 

نمی‌توانید روزه بگیرید، غصه بخورید

آن‌هایی که نمی‌توانند روزه بگیرند: غصه بخورند و بگویند: ای کاش ما هم می‌توانستیم روزه بگیریم، خدا آرزو را مثل عمل قبول می‌کند، خودشان را شبیه روزه‌دارها قرار بدهند خدا از آن‌ها هم قبول می‌کند انشا الله.

 

شیطان کلب معلم خداست

شیطان کلب معلم خداست. وقتی سگ به انسان حمله می‌کند، آن شخص به سگ می‌گوید: اخسه؛ یعنی برو گم شو! متعرض من نشو! اگر جیفه ای، گوشتی دور و برتان باشد، شما چوب هم بلند کنید و به سگ بگویید اخسه، یک قدم عقب می‌رود و دوباره بر می‌گردد. چون این جا طعمه دیده است. اگر ما خانه‌ی دلمان را با جیفه‌های گناه و ملکات خبیثه پر کرده باشیم، آنوقت هرچه به شیطان با ذکر، اخسه بگویید؛ می‌رود، ولی دوباره بر می‌گردد. ذکر نهیب زدن به شیطان است، با ذکر شیطان دور می‌شود اما ذکری که در دل صاف مطرح شود، دل آلوده ذکرش خاصیت ندارد.

 

درد و دوای شما

آقای بهجت می‌فرمودند: به چه کسی باید گفت که لِکلِّ شَی‌ءٍ دَوَاءٌ وَ دَوَاءُ الذُّنُوبِ الِاسْتِغْفَارُ. آ[۱] گناهان شما درد شماست، مرض شماست، هر بلایی به سرتان آمده مال گناهانتان است، اما دوای این مرض استغفار است، زبان استغفار داشته باشید، به خدا بگویید مرا ببخش! بگویید: بد کردم، بگویید: معذرت می‌خواهم. دَاؤُکمُ الذُّنُوبُ وَ دَوَاؤُکمُ الِاسْتِغْفَارُ.[۲]

 

درسی برای بانوان

وقتی امیرالمؤمنینعلیه السلام در مواردی مثل تهیه طعام می‌فرمودند: فاطمه جان! چرا مشکلت را به من نگفتی؟ چرا از من درخواست نکردی؟ حضرت زهرا سلام الله علیها می‌فرمودند: کانَ رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله نَهَانِی أَنْ أَسْأَلَک شَیئاً فَقَالَلَا تَسْأَلِینَ ابْنَ عَمِّک شَیئاً إِنْ جَاءَک بِشَی‌ءٍ [عَفْوٍ] وَ إِلَّا فَلَا تَسْأَلِیهِ.[۳] پدرم به من گفته از علی چیزی نخواه،‌ علی جان! من حیا می‌کنم تو را به زحمت بیندازم چیزی بخواهم که احیاناً در حیطه‌ی امکانات تو نباشد و شرمنده شوی، من آمده‌ام که تو را دلگرم کنم، نیامده ام که تو را زجر بدهم.

 

درسی برای مسئولین

در وسط روز حضرت امیر علیه السلام جلوی آفتاب ایستاده بودند و عرق می‌ریختند، کسی دلش به حال امیرالمؤمنین علیه السلام سوخت، جلو رفت و گفت: یا علی علیه السلام! هوای کوفه بسیار گرم است، وسط روز است، چرا به سایه تشریف نمی‌برید؟ فرمود: نگرانم که یک مظلومی، یک بیچاره و بی کسی، دنبال دادرسی بگردد و کنار دیوار من را نبیند، آمدم وسط آفتاب که اگر کسی با من کار دارد، من را ببیند و دستش به دامن من برسد، این علی علیه السلام است.

 

آنچه موجب شلوغی ذهن می‌شود

معنویاتی که در ذهن ما وجود دارند، همه نور واحدند، یک حقیقت‌اند که در دل انسان جای گرفته‌اند، اما ظلمات از یکدیگر جداجدا هستند، کثرت دارند؛ بنابراین آنچه موجب شلوغی ذهن می‌شود ظلمات است نه معنویات!

 

درمان شلوغی باطن

برای درمان شلوغی باطن، لازم است ابتدا قشونی که شمارا محاصره کرده‌اند را قیچی و رابطه‌ی نیروهای داخلی را با نیروهای بیرونی قطع کنید. باید راه نفوذ را ببندید؛ و اجازه ندهید بیش از این بیگانه از مرزهای کشور جانتان وارد شوند. راه سد کردن ورود بیگانه، باجنود عقل، با دعاها و توسلات، با مؤانست با صالحین، با یاد نیکان عالم را کردن، با تجدید خاطرات معنویت‌های گذشته، با سوز امام حسین علیه السلام، میسر می‌شود.

 

گناهان، دریچه‌های هجوم شیاطین

گناهان، دریچه‌های هجوم شیاطین است. وقتی نفوذ شیطان نسبت به وارد کردن لشکریانش به کشور جانت را سد کردی، حالا وقت پاکسازی قشون برجای مانده‌ی دشمن است. اگر دریچه‌های ورودی دل را سد کردید، آنگاه می‌توانید با ترک گناه و التزام به واجبات الهی، باقی مانده دشمنان را ریشه کن کنید. توجه داشته باشید، این تروریست‌هایی که الان داخل هستند، مجهز به مواد منفجره‌اند و هر لحظه ممکن است، خانه‌ی دل ما را با انفجاری ویران کنند، پس لازم است هرچه سریع‌تر، جهت تضیعف آن‌ها، ریاضت‌هایی را متحمل شویم. بالاترین مسئله در تضعیف قشون وارد شده «توبه» است.

 

شیطان و یادآوری گناهان سابق

شیطان در وجود شما، قشون و صلاح و تیروکمانش را جا گذاشته و سعی دارد با یادآوری گناهان سابق، اراده شمارا سست نماید و سد پیش روی خود را بشکند. پس هرگاه چنین حالتی به شما دست داد و گناهی را به یاد آوردید، از عمق جان آهی بکشید و بگویید: خدایا! غلط کردم، بد کردم، خدایا! مرا ببخش! تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحا[۴]

 

 

وسوسه‌ی شیطان و الهام ملک

انسان ذهنی دارد که این ذهن هم می‌تواند جولانگاه شیاطین باشد که شیطان اغوا و القای وسوسه می‌کند و در ذهنِ انسان، گناه را تداعی می‌کند، ذهن انسان را به سوی توهم و تخیل می‌کشاند، از خدا باز می‌دارد، از عبادت باز می‌دارد؛ و رسماً انسان را به سوی شهوات و گناهان می‌کشاند، این اغوای شیطان حاصلش وسوسه است و حاصل وسوسه، وارد شدن به وادی گناه، خسارت به عمر و غضب پروردگار عالم است.

در مقابل اغوای شیطان و وسوسه‌های او، مسئله هدایت و القائات ملائکه را داریم، ملائکه الهام می‌کند و حاصل الهامِ ملائکه، نماز اول وقت، احسان به فقرا، صله رحم، نماز شب و توسل به ائمه اطهار علیهم‌السلام، رفتن به کربلا و زیارت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام است. این اعمال برای ذهن انسان ایجاد انگیزه می‌کند و انسان دل مشغولیش در مسیر هدایت الهی قرار می‌گیرد.

 

دعایمان لقلقه‌ی زبان نباشد

«وَ ادْعُوا اللَّهَ»[۵] وقتی دعا می‌کنید، دعایی کنید که «دُعَاءً ظَاهِراً مُتَفَرِّجاً» دعای کسی که در دعایش ظهور دارد، دعای بی جانی نیست. دعای کنید که نشان دهد که دعاست. گاهی دعا لقلقه‌ی زبان است، حالی در آن نیست. اگر خواستید دعا کنید، «دُعَاءً ظَاهِراً مُتَفَرِّجاً» دعایی کنید که ظهور دارد، بروز دارد، حقیقت در آن است، تجلی دارد و «مُتَفَرِّجاً» و در حالی که دنبال فرج و رهایی هستید. «وَ اسْأَلُوهُ» از خدا درخواست کنید، «وَ اسْأَلُوهُ مَصَالِحَکمْ وَ مَنَافِعَکمْ»، مصالح خودتان، منافع خودتان را از او درخواست کنید «بِخُضُوعٍ وَ خُشُوعٍ» اما حال خضوع و خشوع داشته باشید. خشوع، باطن است و خضوع ظاهر است.

 

اولین قدم در از بین بردن تخم ریزی‌های شیطان

اولین قدم در از بین بردن تخم ریزی‌های شیطان «یقضه» هست که آدم بیدار شود. وقتی بیدار شد، فهمید که چه کلاهی سرش رفته است، فهمید که چه خبطی کرده است، فهمید که شیطان غافلگیرش کرده است و به خانه‌ی دلش وارد شده است و مدیریت خانه را هم در اختیار خودش گرفته است و هرجا او می‌خواهد مرا می‌برد و من را از همه‌ی سعادت‌ها بازداشته است. این حالت یقضه و بیداری، او را وادار به توبه می‌کند. توبه قدم اولش ندامت است، «کفی بِالنَّدَمِ تَوْبَهً»[۶] این قدم اول توبه و بازگشت است.

 

اشک و گناه

حالت انکسار و شکستگی و اشک، پی گناهان وجودمان را آرام آرام، سست می‌کند، مثل آبی که به آرامی پی ساختمان را سست می‌کند.

 

رفتارتان تحت کنترل است

خداوند متعال می‌فرماید: «ما یلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیهِ رَقیبٌ عَتیدٌ»[۷] خداوند سبحان یک نکته را به ما اطلاع می‌دهد، می‌گوید: ای کسانی که لب باز می‌کنید و سخن می‌گویید! بدانید این سخن‌های شما را کسی زیر نظر گرفته است. نوار گذاشته‌اند و ضبط می‌کنند. اگر کسی بداند تلفنش تحت کنترل است، چیزی که بعداً برایش پرونده بشود، نمی‌گوید. خدا می‌گوید: گفتار شما مثل تلفن‌های شما تحت کنترل است.

 

سرانجام غضب و شهوت

سرانجام غضب و شهوت، سرافکندگی است.

 

سعید واقعی

سعید واقعی آن کسی است که کارهایش را برای عائد و حاصل و نتیجه انجام نمی‌دهد؛ بلکه خوبی او ذاتی‌اش شده، اگر گناه نمی‌کند نه به این اعتبار است: که گناه کند آبرویش می‌رود، گناه کند زندگی‌اش بی‌برکت می‌شود، انگیزه‌ی ترک گناه این شخص، این‌ها نیست، بلکه به مرتبه‌ای از عقلانیّت رسیده است که اساساً انگیزه‌ی گناه برایش پیش نمی‌آید، از گناه بدش می‌آید. اگر کسی در اثر مراقبه، نورانیّت عقلی پیدا کرد، به گونه‌ای که کارهای خوب برایش طبیعی شد، ذاتی شد، نمی‌تواند کار خوب انجام ندهد. «عَادَتُکمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیتُکمُ الْکرَمُ»[۸]

 

اثر سوابق رفتاری

سوابق رفتاری انسان برایش ملکات ایجاد می‌کند، آن ملکات مبداء رفتارهای جدیدش می‌شود.

 

شاه کلید موفقیت‌های آیت الله حق شناس

شاه کلید موفقیت‌های آیت الله حق شناس در توسّل به این باب الحوائج شش ماهه حضرت علی اصغرعلیه السلام بود؛ و همیشه هم نتیجه می‌گرفت.

 

غُرُق خدا را نشکنید

چرا به غُرُقگاه خدا وارد می‌شوید؟ نمی‌دانید خداوند سگ شکاری دارد. اگر وارد غُرُقِ خدا که همان انجام محرمات الهی است؛ بشوید، شیطان تو را شکار می‌کند. شیطان، سگ شکاری پروردگار متعال است. کسی که غُرُق خدا را در هم بشکند، شیطان جرأت می‌کند او را شکار کند. وقتی اینجا شیطان لَت و پارت کرد، در قبر هم اعمالت سراغت می‌آیند و تو را لَت و پار می‌کند.

 

عظمت علی علیه السلام به چه بود؟

عظمت علی علیه السلام به چه بود؟ عظمت علی به قدرت، شجاعت و معجزاتش نبود؛ قرآن کریم عظمت علی علیه السلام را در اخلاص علی علیه السلام معرفی می‌کند: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»[۹]، علی علیه السلام در لیله المبیت بجای پیغمبر خوابید تا کشته شود؛ نه دفاع کند؛ خودش را سپر قرار داد که جان او از بین برود و پیغمبر سالم به مقصد برسد و دین الهی پابرجا بماند. مولا امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطری که به جان خریده بود؛ هیچ توقعی از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و خلق خدا نداشت، از خود خالق هم توقعی نداشت. به خاطر بهشت رفتن این کار را نکرد، به خاطر اینکه به جهنم نرود این کار را نکرد. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ».[۱۰] عاشق بود، لبخند معشوق او را ارضاء می‌کرد. برای رضای خدا این کار را کرد. شیعه علی علیه السلام باید برای دینش مایه بگذارد.

 

علت جاودانه بودن عذاب کفّار

کافر چرا تا ابد می‌سوزد؟ برای اینکه نیّتش این است که اگر تا ابد هم زنده باشد به کفر خود ادامه دهد. لذا چون نیّت کفرش همیشگی است، عذابش هم همیشگی خواهد بود. مؤمن چرا همیشه در بهشت می‌ماند؟ برای اینکه قصد او این است که اگر تا ابد هم عمر داشته باشد، خداپرست و مؤمن باشد و مخالفت خدا را نکند.

 

نخواستند از خود دفاع کنند

اگر اهل بیت علیهم‌السلام فدکشان به غصب رفت، اگر دست علی علیه السلام بسته شد، نه به خاطر عجز این‌ها بود، به خاطر ایمان این‌ها بود، نخواستند از خود دفاع کنند، وگرنه اگر اراده می‌کردند، دست متجاوزین خشک می‌شد. گاهی که خواستند نشان بدهند، نشان دادند.

 

علم بد، عمل بد تولید می‌کند

مجموعه‌ی فرآورده‌های گوش و چشم و حواس ما؛ معلومات ما می‌شوند، علم ما می‌شوند و این علوم، رفتار و اعمال ما خواهند شد. علم بد، عمل بد تولید می‌کند. علمی خوب است که عمل خوب تولید کند. غیبت برای انسان معلوماتی حاصل می‌کند؛ ولی خدا اجازه‌ی به دست آوردن این معلومات را نداده است؛ چون علم ماست که برای ما عمل تولید می‌کند.

 

قاتل و مقتول، هر دو در جهنم‌اند

«فَالْقَاتِلُ وَ الْمَقْتُولُ فِی النَّارِ»[۱۱] قاتل و مقتول، هر دو در قعر جهنم هستند. قاتل که معلوم است؛ اما مقتول چرا؟ «لِأَنَّهُ أَرَادَ قَتْلَه.» چون او نیز اراده‌ی قتل طرف مقابل را داشت؛ ولی موفق نشد. مقتول هم نیّتش این بود که او را به قتل برساند ولی نتوانست، بنابراین مقتول هم جایش در جهنم است.

 

قبل از آمدن بلا برای دفعش دعا کنید

اگر کسی از بلایی نگرانی داشته باشد و چون نگرانی داشته «فَتَقَدَّمَ فِیهِ بِالدُّعَاءِ» قبل از آن که آن بلا برسد دامن خدا را بگیرد، در خانه‌ی خدا را بزند، «لَمْ یرِهِ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- ذلِک الْبَلَاءَ أَبَداً».[۱۲] خدای متعال نمی‌گذارد هرگز به آن بلا مبتلا شود؛ بنابراین از هر چیزی که نگران بودید صدقه ای بدید و التجای به بارگاه حضرت حق داشته باشید.

 

انباشته‌های درونی مسبب رفتار انسان

انسان رفتارش، اعمالش، ارتباطاتش، تحت تأثیر خطورات ذهنی و انباشته‌های درونی خودش هست که در طول زندگی به حوزه‌ی جانش، به کشور نفسش، کنترل شده یا کنترل نشده وارد کرده است و ذهن انسان مجموعه ای است از صور، نقوش، مفاهیم، اصطلاحات و جذب و انجذاب های متنوع و مختلف.

 


 

[۱]الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۴۳۹، باب الاستغفار من الذنب.

[۲] – بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۹۰، ص ۲۸۲، باب ۱۵ الاستغفار.

[۳] – بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۱۴، ص ۱۹۷

 [۴] – سوره تحریم؛ ۸ – به‌سوی خدا توبه کنید، توبه‌ای خالص.

[۵] عده الداعی و نجاح الساعی. ص ۱۸۲٫

[۶]– کافی (ط – دارالحدیث)، ج ۴، ص: ۲۱۸ بَابُ (۱۸۸) الِاعْتِرَافِ بِالذُّنُوبِ وَ النَّدَمِ عَلَیهَا

[۷] – سوره ق؛ ۱۸ – انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‌ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است!

[۸]– عیون أخبار الرضا علیه السلام / ترجمه آقا نجفی، ج ۲، ص: ۵۲۹

[۹] سوره بقره؛ ۲۰۷

[۱۰] سوره بقره؛ ۲۰۷

[۱۱] علل الشرائع، ج ۲، ۴۶۲، ۲۲۲ باب النوادر. این حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.

[۱۲] کافی (ط – دارالحدیث)، ج ۴، ص ۳۰۹، ۷ – باب التقدم فی الدعاء