نشستن با صالحین

نشستن در خدمت صالحین به انسان انرژی باطن می‌دهد، آدم را تقویت می‌کند، آدم به ترک گناه تشویق می‌شود، به انجام فرائض دینی تشویق می‌شود.

 

یاری خداوند به بیچاره‌ها

اگر انسان احساس تنهایی کند، هجوم شیاطین را برای خودش وحشتناک ببیند، گناهان اش او را به وحشت انداخته باشد و از خدا کمک بخواهد لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ[۱] خداوند به وسیله‌ی ذرات زمین و آسمان که لشکرش هستند، او را کمک می‌کند. با آمدن قشون خدا که نور دارند، ظلمات فرار می‌کنند. بعلاوه امام زمان ما، جان عالمی به قربانش، طبیبی است که نماینده طبابت پروردگار متعال است و هرکسی در هر جا بیچاره شود و امام زمانش را صدا بزند، یقین بداند که بی‌جواب نخواهد بود.

 

لزوم همراهی با یک رفیقِ طبیب

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: الرَّفیق ثُمَّ الطَریق[۲] رفیق این نیست که هم سال انسان باشد یا از نظر اطلاعات مثل خود ما باشد، از خدا رفیق خوب بخواهید، خدا هم خودش رفیق است، هم آدم‌هایی که یال و کوپالی هم ندارند و گاهی عوام محض هم هستند، ولی خدا در وجودشان نور قرار داده است را رفیق انسان می‌کند. مثل کربلایی کاظم، کربلایی کاظم آدم درس خوانده ای نبوده است، حتی امضا هم نداشت، ولی مرد خدا بود، حجّت خدا بود، اشخاصی که با او مأنوس می‌شدند خود به خود بنیه ایمانی‌شان تقویت می‌شد، خدا را می‌یافتند چون سیم رابط بود، به خدا وصل می‌کرد. یا افرادی از قبیل مرحوم حاج هادی ابهری عوام یا مرحوم شیخ رجبعلی خیاط؛ لازم نیست معلم اخلاق و رفیق راه، لباس خاصی، ژست خاصی، سابقه خاصی و یا شهرت خاصی، داشته باشد.

 

همّ به معصیت، معصیت است

روایات فراوانی داریم که این روایات نشان می‌دهد که همّ به معصیت، خودش معصیت است. قرآن کریم در مورد زلیخا می‌فرماید: «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ کذلِک لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ»[۳] زلیخا قصد دامن یوسف را کرده بود و این قصدش گناه بود، اگر یوسف هم جمال الهی را نمی‌دید، او هم میل به او می‌کرد و او نیز سقوط می‌نمود. «هَمَّتْ بِهِ» این همّ که گرایش است و منشأ عمل می‌شود، خود این در حیطه‌ی تکلیف در می‌آید.

 

هرکسی نان نیتش را می‌خورد

حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیاتِ وَ لِکلِ امْرِئٍ مَا نَوَی».[۴] هرکسی نان نیتش را می‌خورد. هرکسی که قصد کربلا کرده است، مقدّمات را هم فراهم نموده است و بعد مانعی پیش آمد و نتوانست که به کربلا برود، خدا قطعاً در نامه‌ی عملش ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را می‌نویسد. همین که قصد دارید نافله بخوانید، همین که قصد دارید کربلا بروید، قصد دارید به فلان فقیر کمک کنید، ولو موانعی پیش آمد و نتوانستید که کمک کنید، خدای متعال در نامه‌ی شما همان اعمالی که قصد انجام آن‌ها را داشته‌اید می‌نویسد.

 

هنر امام رحمت الله علیه بندگی‌اش بود

هنر امام رحمت الله علیه بندگی‌اش بود؛ هیچ هنر دیگری نداشت، تمام پیروزی‌های امام جلوه‌های بندگی امام بود، برای هیچ کس و هیچ چیزی جز خدا حساب باز نکرده بود. امام از یک چیز حساب می‌برد و آن هم خدا بود.

 

حاکمیت قوای درونی

این چهار قوه‌ای که در وجود انسان به صورت بالقوه موجود هستند، قوه‌ی غضبیّه، قوه‌ی شهویه، قوه‌ی واهمه و قوه‌ی عاقله، هر کدام از این‌ها که تقویت شوند، حاکمیّت درون انسان را او به عهده می‌گیرد و هرکدام حاکم شد انسان با آن صورت به عالم قبر می‌رود. وجود مقدس حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «فالصورهُ صورهُ انسانٍ و القلبُ قلبُ حیوانٍ».[۵] یعنی صورت، صورت انسان است اما قلب، قلب انسان نیست، قلب یک درنده است، قلب یک حیوان است، قلب یک شیطان است. بر حذر می‌دارد که شما در مسائل جسمی و در مسائل خیالی اگر بیش از حدّ ضرورت از آن استفاده کردید و به غیر ضروریّات به دنبال دنیا رفتید، وجودتان آنگونه می‌شود. آنوقت اگر با این حالت به عالم قبر رفتید، کارتان زار است «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کنْتُ لَمِنَ السَّاخِرینَ»[۶]

 

اثر استغفار

هر استغفاری از هر انسان خودساخته‌ای که گناه نکرده است، تیر شهابی است که پرت می‌شود و شیطانی که قصد نزدیک شدن دارد، با این تیر شهاب گورش را گم می‌کند. دیگر جرأت نزدیک شدن ندارد.

 

راهکار جلوگیری از هجوم وسوسه‌های باطنی

یکی از راه‌هایی که انسان می‌تواند جلوی هجوم وسوسه‌های باطنی را بگیرد این است که خودش را تا مدتی کنار بکشد، به یک جای دوری برود که این رفقای بد، این رفت و آمدهای بد، این امکاناتی که برای گناه و بوالهوسی و بدبختی‌هایش فراهم هست، از این‌ها دور شود.

 

برای استجابت، داشتن ظرفیت پذیرش دعا لازم است

اگر بخواهید دعایتان مستجاب شود، باید ظرفیت پذیرش دعا را داشته باشید. کی ظرفیت پذیرش دعا را داریم؟ زمانی که ظرفیت محبّت به همه‌ی انسان‌ها را داشته باشیم. اگر شما سعه صدرتان در حدی نیست که سعادت دیگران را با سعادت خودتان قرین ببینید، همیشه و به هنگام دعا انحصاراً برای خودتان می‌خواهید و دیگران را اصلاً به یاد نمی‌آورید، ظرفیت دعا ندارید. اگر دعایت هم مستجاب شود، نمی‌توانید آن را نگه دارید. این است که محبت مؤمن برای انسان واجب است. هرکسی ایمان به خدا دارد، به حکم آیه قرآن داداش ماست: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»[۷]

 

یکی از مخازن الهی حضرت فاطمه سلام الله علیها است

یکی از آن مخازن الهی که خدای متعال از آن مخازن خرج می‌کند، وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که خدا از او به عطیّه نام برده است. او «عطیّهالله» است. نه آنکه پیغمبرصلی الله علیه و آله تقاضا کرده باشد، وبه مقدار تقاضای پیامبر به او رسیده است. نه! فاطمه مخزن است، چون مخزن است، خود پیغمبر از یک حیثی والد است و وجود نازنین فاطمه زهرا سلام الله علیها از او ناشی شده است؛ امّا از یک جهتی فاطمه، امّ‌ابیها است. اگر بتوانیم از این معنا، از این عوالم، خودمان را بالا بکشیم و به مخزن «عِند ربِّه» برسیم، می‌بینیم که هر دوی این‌ها، در مخزن الهی مقام «عِند ربّی» دارند و تمام اسمای الهی در آنجا یک‌جا در این مخزن تمرکز دارد؛ و ما از این حقیقت به اسم اعظم یاد می‌کنیم.

 

گمان بد از مهلکات است

یکی از چیزهایی که بر قلب حرام است و جزو مهلکات قلب است، گمان بد یا همان سوء ظن است.

 

اهمیّت صداقت و ادای امانت

آنقدر صداقت و ادای امانت مهم است که تا صداقت و ادای امانت در انبیاء محرز نشود، خدا آن‌ها را مبعوث به رسالت نمی‌کند. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- لَمْ یبْعَثْ نَبِیاً إِلَّا به صدق الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَهِ إِلَی الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ».[۸]

 

شاخص در جریان‌های سیاسی و روابط اجتماعی

دو شاخص مهم در جریان‌های سیاسی و روابط اجتماعی:

امام صادق علیه السلام به ما شاخص می‌دهند: «لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیامِهِمْ» نه گول نماز کسی را بخورید؛ و نه گول روزه‌ی کسی را. این‌ها معیارهایی نیستند که شما بتوانید به این شخص اعتماد کنید. «فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاهِ وَ الصَّوْمِ» گاهی اشخاص به این‌ها ولع پیدا می‌کنند. به نماز و روزه و امثال این‌ها عادت کرده‌اند. «حَتَّی لَوْ تَرَکهُ اسْتَوْحَشَ» چون عادت کرده، اگر ترک شود وحشت می‌کند. «وَ لَکنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَهِ.»[۹] امّا این‌ها را به دو چیز امتحان کنید: یکی راست گویی‌اش را زیر نظر داشته باشید، اگر دروغ می‌گوید، این آدم قابل اعتماد نیست. یکی هم امانت است. شخص باید نسبت به امانت‌های فردی و امانت‌های اجتماعی امین باشد.

 

حفظ نظام از اوجب واجبات است

امام می‌فرمودند: حفظ نظام از اوجب واجبات است؛ یعنی حفظ نظام از روزه، نماز، حج، نسبت به واجباتی که مکلف هستید و باید انجام بدهید، واجب‌تر است. لذا سینه سپر کردن برای نماز و امام حسین علیه السلام خیلی مهم تر از نماز خواندن با امام حسینعلیه السلام است. آن حفظ امامت است، در آنجا این شخص، کانون را حفظ می‌کند، ریشه را حفظ می‌کند؛ ولی نماز فرع است. نماز شاخه است. اگر امر دایر بر این باشد که یا شاخه از بین برود یا اصل، باید شاخه از بین برود و اصل بماند.

 

آثار ظاهری نماز شب

نماز شب خاصیتش این است که تُحَسِّنُ الْوَجْهَ،[۱۰] آدم را خوشگل می‌کند. نماز شب خوان‌ها ممکن است از نظرسیما، خیلی مشخص نباشند؛ اما مردم به آن‌ها علاقه دارند. تُحَسِّنُ الْخُلُقَ خدا به انسانِ نماز شب خوان، توفیق خوش اخلاقی می‌دهد. تُطَیبُ الرِّیحَ آدم را خوش بو می‌کند. گویا که عطر اخلاق و بصیرتش، افراد را می‌گیرد. تُدِرُّ الرِّزْقَ روزی را وسعت می‌دهد. نماز شب برای انسان وفور نعمت را به همراه دارد. وَ تَقْضِی الدَّینَ آدم‌هایی که مقروض هستند به نماز شب پناه ببرند، خدا قرضشان را ادا می‌کند وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ نماز شب، ناراحتی آدم را برطرف می‌کند.

 

 

ثمره‌ی کار برای کسب روزی

«وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکمْ وَ ما تُوعَدُونَ»[۱۱] ما خیال می‌کنیم، روزی را اینجا تحصیل می‌کنیم، در حالی که ما کار می‌کنیم، این کارمان برای ما استعداد درست می‌کند، زمینه درست می‌کند! وقتی قابل، قابلیت داشت، می‌تواند فیض خدای متعال را دریافت کند؛ و الا اگر قابلیت نداشت؛ ظرف وجودش بسته می‌شد، وقتی فیوضات الهی می‌آیند، چیزی در ظرفش قرار نمی‌گیرد و به اطراف ظرف می‌ریزد و از بین می‌رود. یا اگر کسی با بی تقوایی ظرف وجودش را سوراخ کند، فیوضات الهی در ظرفش می‌آید، ولی در آن نمی‌ماند، چون ته آن سوراخ است و از بین می‌رود.

 

کشته شدن در راه زیارت

حضرت استاد در پاسخ به این سؤال: اگر کسی در کربلا یا در مسیر زیارت، به‌وسیله‌ی بمب گذاری کشته شود، آیا شهید محسوب می‌شود؟ فرمودند: قطعاً اینطور است. «وَ مَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِکهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ»[۱۲] کسی که در مسیر زیارت امام حسین علیه السلام جان خودش را از دست بدهد، ملائکه ای که همراه او بودند، بدرقه چی او می‌شوند، تشییع جنازه‌اش می‌کنند، غسلش می‌دهند؛ کسی که در مسیر زیارت امام حسین علیه السلام جان به جانان بدهد، خیلی تشریفات دارد. در میان صفوفی از ملائکه می‌رود و چه قشنگ می‌رود! خدایا چنین مرگی نصیب ما کن!

 

تمام وجود اهل بیت علیهم‌السلام وابستگی محض به خدا بود

ائمه اطهار علیهم‌السلام فقیر الی الله بودند، هیچ وقت هم غنی نشدند. غنای آن‌ها مربوط به خودشان نبود. همه کاره‌ی پیغمبرخداوند است. همه کاره‌ی امام زمان (علیه السّلام)، خداست. خودش هیچ کاره است. به خاطر همین است که آن‌ها دائماً حالت اضطرار داشتند. چون نیستی اشان، وحشتناک بود. هستی ای در وجود خودشان نمی‌دیدند که یک لحظه ای بتوانند آرام نفس بکشند. تمام وجودشان وابستگی محض بوده است، ربط محض بوده است و جز خدا را در وجودشان نشان نداده‌اند؛ همه‌چیز آن‌ها، خدا بوده است. ظاهر و باطن آن‌ها، آن چیزی که بروز داشت، همین حقیقت بود که آن‌ها تحت تکفل هستند؛ وکیل و کفیل و رازق دارند و خودشان هیچ کاره هستند.

 

خدایا با چوبت بیدارم نکن!

«إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِک»؛ خدایا با چوبت بیدارم نکن! با محبّت بیدارم کن! خوابم! خواب غفلت بر من حاکم شده! تو می‌توانی من را بیدار کنی! ولی آن طور که مادر بچه‌اش را بیدار می‌کند بیدارم کن! نه آن جور که شکنجه گر طعمه‌اش را بیدار می‌کند! یکی را با آتش سیگار بیدار می‌کنند؛ با شلاق بیدارش می‌کنند؛ یکی را نوازش می‌کنند، دست به سرش می‌کشند تا بیدار شود. «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِک»؛ ای مهربان تر از مادر! تو که از مادرم به من مهربان تر هستی بیدارم کن! اما با محبت بیدارم کن!

 

خدا آدم افتاده را بالا می‌برد

اگر خدا کسی را بِشکند بلندش می‌کند. خدا آدم افتاده را بالا می‌برد. آدمی که سرش را بالا گرفته است و خودش را بالا می‌بیند، خدا با او کاری ندارد! به او می‌گوید: اگر می‌توانی خودت بالا بروی، برو بالا! امّا اگر کسی بیابد که نمی‌تواند بالا برود، عاجز است، زمین گیر است؛ خدا او را بالا می‌برد.

 

در محیط کذب بودن مهلک است

با آدم‌های بی‌صداقت، کلک، ریاکار، ظاهرساز، بد باطن، با این‌ها بودن مُهلک است. دروغ مرگبار است. اگر آدم در فضا و محیط کذب با رفقای کاذب، استنشاق کند، نفس مسمومِ مرگبار وارد وجودش، می‌شود.

 

خدا را نافع و ضارّ ببینید

کسی که خدا را دارد، جز خدا هیچ چیز نمی‌تواند داشته باشد؛ چون جز خدا چیزی نیست که داشته باشد. وقتی آدم خدا را دارد، برای چه کسی می‌خواهد خوش رقصی کند؟! باید آدم همه جا برای او کار کند، برای او حرف بزند، او را حاضر و ناظر ببیند، او را نافع ببیند، او را ضارّ ببیند، تمام وجودش ذوب در او شود و برای غیر از او هیچ حسابی باز نکند.

 

لزوم تبدیل حال به ملکه

همیشه آدم «یا الله» اش «یا الله» نیست. ولی یک جایی آدم «یا الله» گفتنش می‌آید. هم زبان می‌گوید، هم دل همراهی می‌کند. آدم در یک جایی خودش را بیچاره دیده است، این بیچارگی وصلش کرده است و از عمق دلش صدا می‌زند؛ امّا این مقطعی است، دوباره یک ساعت بعد یادش رفته است که مضطرّ بوده است. فَإِذَا رَکبُوا فِی الْفُلْک دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ[۱۳] باید این حال‌ها را حفظ کرد و به مقام و ملکه تبدیلشان کرد.

 

نه حرکت از ماست و نه حرکت روزی می‌آورد

همه‌چیز به دست اوست، من فقط در حد تکلیف باید کار کنم، چون او مرا مأمور به کار و طلب رزق کرده است، بر اساس امر او، این حرکت را انجام می‌دهم. والا نه حرکت از من است؛ و نه حرکت، برای من روزی می‌آورد.

 

کفّ نفس برای خداوند موجب ترقی می‌شود

در مسئله ترک گناه آنچه آدم را ترقی می‌دهد، کفّ نفس برای خداوند است. کسانی که گناه نمی‌کنند ولی علت گناه نکردنشان خدا نیست، بلکه از آبروی خود می‌ترسند و گناه نمی‌کنند؛ ترقی نخواهند کرد. صرف گناه نکردن (به هر دلیلی) خیلی خوب است؛ چون خود گناه عوارض دارد، هم عوارض دنیوی و هم عوارض اخروی؛ ولی تکامل در آن نیست.

 


 

[۱] – سوره فتح؛ ۷

۲– وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۰۸  

[۳] آن زن قصد او کرد و او نیز- اگر برهان پروردگار را نمی‌دید- قصد وی می‌نمود! اینچنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود! سوره یوسف؛ ۲۴

[۴] ارزش هر عملی به نیت است و ارزش هر انسانی به نیت اوست. الأمالی (للطوسی)، النص، ص ۶۱۸، [۲۹] مجلس یوم

[۵] شرح آقا جمال خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم، ج ۴، ص: ۴۳۶- ش ۶۵۹۵

[۶]تا آنکه [مبادا] کسی بگوید: دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهی ورزیدم؛ بی‌تردید من از ریشخندکنندگان بودم. زمر، ۵۶

[۷] حجرات؛ ۱۰

[۸] -کافی (ط – دارالحدیث)، ج ۳، ص ۲۶۹، ۵۱ – باب الصدق و أداء الأمانه

[۹] الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۱۰۴، باب الصدق و أداء الأمانه

[۱۰] – امام صادق (ع): نماز شب، انسان را خوش سیما، خوش اخلاق و خوشبو می‌کند و روزی را زیاد و قرض را ادا می‌نماید و غم و اندوه را از بین می‌برد و چشم را نورانی می‌کند. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۴۲، ثواب من صلی صلاه اللیل.

[۱۱] و روزی شما و آنچه وعده داده شده‌اید در آسمان است. سوره ذاریات؛ ۲۲٫

[۱۲]– سوره نساء؛ ۱۰۰

[۱۳] چون به کشتی نشستند خدا را با اخلاص در دین او خواندند و چون نجاتشان داد و به خشکی آورد، شرک آوردند. سوره عنکبوت؛ ۶۵