خلاصه‌ای از کلام ابن بطریق حلی در مورد دلالت این حدیث، چنین است:

روشن است که خداوند متعال بین امیرالمؤمنین و باقی اصحاب تفاوت گذاشته است. این تفاوت بدین صورت بود که خداوند فعلی که برای همگان حرام بود را برای علی علیه‌السلام حلال ساخت. پس این ماجرا بدان معناست که قطعاً او بر دیگران برتری داشت. و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله قبل از صدور دستور به خاطر مصلحت ظاهری باز بودن درب‌ها، اجازه داده بود تا همه آن‌ها باز باشند. چراکه او به ظاهر ماجرا علم دارد مگر اینکه خداوند متعال او را از باطن افعال باخبر سازد.

بنابرین اگر خداوند متعال درب منازل همه آنها را می‌بندد، علتش آن است که این کار برای همگی مصلحت دارد. یعنی اگر خداوند در ابتدای کار درب منازل اهل قریش را می‌گشاید و سپس همه آنها را به جز درب منزل علی علیه‌السلام می‌بندد، به معنای آن است که حتماً دربسته شدن درب‌ها مصلحتی و در باز ماندن درب منزل علی علیه‌السلام نیز مصلحت باطنی دیگری وجود داشته است. و یا اینکه اختصاص این فضیلت برای علی علیه‌السلام با همکاری همگانی، خود یک مصلحتی را در بر داشته که به صلاح همه افراد جامعه بوده است.

به خاطر همین امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه در این ماجرا از فضیلت ویژه‌ای برخوردار بوده است.

واضح است که عدم جواز بازماندن درب منازل مسلمین و اباحه چنین عملی برای وجود مبارک امیرالمؤمنین، نمی‌تواند فاقد دلیل باشد. چراکه کار عبث و بیهوده از جانب خداوند متعال سر نمی‌زند. پس قطعاً برای آن دلیلی وجود داشته، که دال بر برتری علی علیه‌السلام بوده است. فضیلتی که هیچ کس در آن با او شریک نبود. همچنین اقوال پیامبر اکرم همگی یارای این ویژگی خاص هستند و حاکی از آنند که چنین عملی به خاطر یک صلاحیت باطنی صورت گرفته است. مثل:

«علی منی و انا من علی»

و نیز « انت منی بمنزله هارن من موسی »

و « انت اخی فی الدنیا و الاخره »

و دیگری « صلت الاملائکه علیَّ و علی علِی سبع سنین قبل الناس »

و آنکه فرمود « من کنت مولاه فعلی مولاه »

و قول خداوند در قرآن نیز به کمک اقوال پیامبر می‌آید. مثل آنجا که می‌فرماید:

«إنّما یُریدُ اللّه لِیُذهِبَ عَنکمُ الرِّجس أهل البَیتِ و یُطَّهِرَکُم تَطهِیراً»[۱]

و غیر از اینها مناقب و مآثر و مزیای علی علیه‌السلام فراوان است که اگر خداوند نمی‌خواست اینها نزد مردم ثابت شوند، هیچگاه از سوی خود اینگونه منزلت‌ها را نازل و جاری نمی‌کرد و نیز اجازه نمی‌داد که هیچ یک از این تخصیص ها و ویژگی‌ها و … به ثمر برسد.[۲]  

علامه شیخ محمد حسن مظفر رحمه‌الله نیز در این باره می‌فرماید:

از این حدیث، طهارت علی علیه‌السلام منکشف می‌شود. چراکه او در جایگاه والایی قرار داشت (که خداوند این امتیاز را برای ایشان قائل شد). بنابرین این طهارت به هیچ وجه منتفی نمی‌شود. یعنی اگر برای او یکی از موجبات غسل نیز پدید آمده باشد، بازهم می‌تواند با همان حال در مسجد بماند. و نیز همانند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، خوابیدن در مسجد برای او نیز کراهت ندارد.

از طرف دیگر، بیشترین غرض در سد ابواب قریش، دور کردن هرگونه پلیدی از مسجد بوده است. و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین همواره از هرگونه پلیدی به دور بوده‌اند. پس جنابت نمی‌تواند کوچکترین اثر معنوی را در آنان ایجاد کند. به خاطر همین است که خانه خدا همانند خانه خودشان است چراکه آنان حبیب قریب خداوند هستند.

و نیز ابوبکر از جمله کسانی نیست که خداوند آنها را از هرگونه رجسی پاک کرده باشد که بتواند در حال جنابت در مسجد وارد شود. او نزد رسول خدا به مانند هارون برای موسی نیست. پس امکان ندارد که او را نیز به جمله آنان ملحق کنیم.

همه اینها ورای آن است که خبر فتح باب یا خوخه ابی بکر به خاطر وجود « فلیح بن سلیمان » و نیز وجود « اسماعیل بن عبدالله »، سند این حدیث در قوت ضعف قرار دارد.[۳]

اشاره

گفتیم که علی علیه‌السلام از هرگونه رجسی به دور بوده است. پس جنابت در او اثری را به وجود نمی‌آورد. اما این اطلاق این نوع از این تعابیر در سبیل تساهل است یعنی چیزی است که در عرف وجود دارد. چراکه در واقع اصلاً جنابتی برای این حضرات رخ نمی‌دهد (نه آنکه بگوییم جنابت رخ داده ولی اثری نمی‌گذارد.)

صفحات ۱۲۶ تا ۱۲۹ جلد ۳ کتاب الصحیح من سیره الامام علی علیه‌السلام / علامه سید جعفر مرتضی عاملی


[۱]. سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۳

[۲].العمده لابن البطریق ص۱۸۰ ـ ۱۸۵ وکشف الغمه للأربلی ج۱ ص۳۳۳ و ۳۳۴ و (ط دار الأضواء) ج۱ ص۲۴۱ ـ ۲۴۳٫

[۳]. دلائل الصدق ج۱ ص۲۱ و ۲۲٫