در این متن می خوانید:
      1. قبول ربوبیت خداوند

قبول ربوبیت خداوند

آدم‌هایی که خدا را قبول دارند نسبت به خدایی خدا یکسان نیستند متفاوت هستند، بعضی از افراد خدا را قبول دارند، امّا خدایی خدا، مدیریت خدا را در این عالم را بر نمی‌تابند، تسلیم آن نیستند، شبیه شیطان.

شیطان خدا را به عنوان خالق قبول داشت امّا ربوبیت خدا را نمی‌پذیرفت، مدیریت خدا را بر نمی‌تابید، لذا آن زمانی که خداوند متعال دستور سجده داد که همه به آدم سجده کنند شیطان این‌طور تعبیر کرد که «خَلَقْتَنی‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ»[۱] خدای من را از آتش خلق کردی. ببینید خالقیت خدا را دارد، اعتراف می‌کند آدم را از گِل خلق کردی، من بر او سجده کنم؟ پس خالقیت را قبول داشت. چه چیز را قبول نداشت؟ این‌که خدا دستور می‌دهد «اسْجُدُوا لِآدَمَ»[۲] مدیریت خدا، ربوبیت خدا، تقدیر و تدبیر خدا این را بر نمی‌تابید.

بعضی از انسان‌ها هم هستند که به این صورت هستند که خدا را به عنوان خالق قبول دارند امّا همین خدایی که محترم باشد و کنار بنشیند آدم خلق کند و کار دیگر نداشته باشد. دستور ندهد. متأسّفانه فرهنگ سکولار جهانی تا حدی همین است که قرن‌ها شکل گرفته است. خدایی را قبول دارد که یک کناری باشد، در زندگی دین وارد نشود، دستورات خدا را اداره نخواهد بکند، در جامعه امر و نهی نکند، در اقتصاد، در هنر، در ورزش، در شئون مختلف مردم وارد نشود. خدا را به عنوان خالق قبول دارد. در پشت دلارهای خود هم می‌نویسند ما به خدا ایمان داریم. یکشنبه‌ها هم در کلیسا بسته نیست. اگر کسی بخواهد در اتاق‌های اعتراف برود و اعتراف کند باز است امّا آن‌جایی که خدا و دین بخواهد بیاید در عرصه‌ی زندگی قدم بگذارد و در حاکمیت، در اداره‌ی جامعه‌ دین بخواهد ورود پیدا کند به هیچ وجه بر نمی‌تابند. خوب تکلیف آن‌ها که روشن است همان‌طور که خدا در مورد شیطان فرمود: «کانَ مِنَ الْکافِرینَ‏»[۳]  کسی خدا را قبول داشته باشد مدیریت خدا را قبول نداشته باشد این کفر است.


 

[۱]ـ سوره‌ی اعراف، آیه ۱۲٫

[۲]ـ همان، آیه ۱۱٫

[۳]ـ سوره‌‌ی بقره، آیه ۳۴٫ سوره‌ی ص آیه ۷۴٫