از نظر اختیارات حکومتى، فرقى بین پیامبر  (صلیاللهعلیهوآله)،امام  (علیهالسلام) و ولى فقیه نیست؛ زیرا مقصود از اختیارات حکومتى، مسائل لازم اجتماعى است که بدون آنها، حکومت قدرت کافى براى پیشبرد اهداف خود؛ یعنى، تأمین سعادت و مصالح جامعه را ندارد.

مقصود از «ولایت مطلقه» نیز، چیزى بیش از این نیست. البته پیامبر  (صلیاللهعلیهوآله)و ائمه  (علیهمالسلام)، شؤون دیگرى نیز داشتهاند که از اختصاصات آنان بوده است؛ ولى آن مسائل ربطى به حوزه اختیارات حکومتى ندارد. چنان که پیامبر  (صلیاللهعلیهوآله)حق دخالت در شؤون فردى اشخاص را داشتند؛ لیکن ولىّ فقیه چنین حقى ندارد؛ زیرا این مسئله خارج از مسائل اجتماعى و حکومتى است.

اختیارات حکومتى معصومان (علیهمالسلام)

امام خمینى رحمهالله در این باره مىفرماید:

«این توهم که اختیارات حکومتى رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله)بیشتر از  حضرت امیر (علیهالسلام)بود، یا اختیارات حکومتى حضرت امیر (علیهالسلام)بیش از فقیه است، باطل و غلط است. البته فضایل حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله)بیش از همه عالم است و بعد از ایشان فضایل حضرت امیر (علیهالسلام) از همه بیشتر است؛ لیکن زیادى فضایل معنوى اختیارات حکومتى را افزایش نمىدهد. همان اختیارات و ولایتى که حضرت رسول و دیگر ائمه (علیهمالسلام) در تدارک و بسیج سپاه، تعیین ولایت و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را براى حکومت فعلى قرار داده است؛ منتها شخص معینى نیست، روى عنوانِ «عالم عادل» است».[۱]

ایشان در تبیین مسئله یاد شده، بر این مسئله انگشت مىگذارند که فرق است بین «مقامات تکوینى» و «مقامات اعتبارى». مسئله ولایت «به معناى زعامت و حکومت»، امرى اعتبارى است که شارع به افراد داراى صلاحیت واگذار کرده است؛ لیکن هر کس رهبرى و حکومت را در دست گیرد ـ چه معصوم باشد و چه فقیه عادل ـ باید از اختیارات لازم و کافى مربوط به حکومت و اداره اجتماع، برخوردار باشد. بنابراین در این زمینه، فرقى بین پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و امام (علیهالسلام) و ولى فقیه نیست. آنچه فرق هست، در حوزه ولایت تکوینى و مقامات معنوى حقیقى و نیز در توسعه فراحکومتى ولایت اعتبارى است. لذا مىفرماید:

«براى امام مقامات معنوى هم هست که جدا از وظیفه حکومت است و آن مقام خلافت کلى الهى است که گاهى در لسان ائمه (علیهمالسلام)از آن یاد شده است، خلافتى است تکوینى که به موجب آن جمیع ذرات در برابر «ولىامر» خاضعاند».[۲]

ایشان در جاى دیگر مىفرماید:

«[ولایت فقیه] از امور اعتبارى عقلایى است و واقعیتى جز جعل ندارد و … در این موارد معقول نیست که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله)و امام (علیهالسلام)، با فقیه فرق داشته باشد».[۳]

آنچه باعث شده است که برخى، فرقى بین حوزه اختیارات حکومتى پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و فقیه تصور کنند، این است که اختیارات بیش از حدى براى پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در امر حکومت تصور کردهاند؛ در حالى که واقعیت این نیست و اختیارات حکومتى آن حضرت، چیزى فراتر از اختیارات لازم براى رهبرى و اداره سالم جامعه نمىباشد. تفاوت آن با دیگر حکومتها، ابتناى آن بر اساس احکام و هنجارهاى دینى و مصالح اجتماعى است.

 

پرسش و پاسخ های دانشجویی پیرامون حکومت دینی/ مؤلف:حمیدرضا شاکرین

دفتر نشر معارف


[۱] – امام خمینى، ولایت فقیه، ص ۴۰، چاپ هفتم، ۱۳۷۷٫

[۲] – همان، صص ۴۲ ـ ۴۳٫

[۳] – امام خمینى، ولایت فقیه، ص ۴۱٫