۱- «اگر على نبود عمر هلاک میشد» این جمله را بارها بر زبان آورده.
لو لا علىّ لهلک عمر
این حدیث را احمد و عقیلى و ابن السمان نقل کرده اند، در استیعاب ۳ ر ۳۹، ریاض ۲ ر ۱۹۴، تفسیر نیشابورى در سوره احقاف، مناقب خوارزمى ۴۸، شرح جامع صغیر شیخ محمد حنفى ۴۱۷ در حاشیه سراج المنیر، تذکره سبط ۸۷٫ مطالب السؤل ۱۳ فیض القدیر ۴ ر ۳۵۷٫


۲- «خدایا مرا در مشکلى که براى گشودنش پسر ابى طالب نباشد قرار مده

اللهمَّ لا تبقنی لمعضله لیس لها ابن أبی طالب
تذکره سبط ۸۷، مناقب خوارزمى ۵۸، مقتل خوارزمى ۱ ر ۴۵٫


۳- «سرزمینى که تو اى ابو الحسن نباشى، خدا مرا باقى نگذارد»

لا أبقانی اللَّه بأرض لستَ فیها أبا الحسن
ارشاد سارى ۳ ر ۱۹۵٫


۴- «اى على! خدا مرا بعد از تو باقى نگذارد»

لا أبقانی اللَّه بعدک یا علیُّ
ریاض النضره ۲ ر ۱۹۷، مناقب خوارزمى ۶۰، تذکره سبط ۸۸، فیض القدیر ۴ ر ۳۵۷٫


۵- «به خدا پناه مى برم از مشکلى که ابو الحسن براى گشودنش نباشد»

أعوذ باللَّه من معضله و لا أبو حسن لها «۵».
تاریخ ابن کثیر ۷ ر ۳۵۹، فتوحات الاسلامیه ۲ ر ۳۰۲٫


۶- «به خدا پناه مى برم که در قومى زندگى کنم و تو اى ابو الحسن در میان آنها نباشى»

أعوذ باللَّه أن أعیش فی قوم لستَ فیهم یا أبا الحسن
ریاض النضره ۱۹۷، منتخب کنز العمال حاشیه مسند احمد ۲ ر ۳۵۲


۷- «به خدا پناه مى برم که در میان مردم زنده باشم و ابو الحسن آنجا نباشد»

أعوذ باللَّه أن أعیش فی قوم لستَ فیهم یا أبا الحسن
فیض القدیر ۴ ر ۳۵۷ گوید دار قطنى از ابى سعید نقل کرده که عمر وقتى پاسخ سؤالى را از على علیه السلام مى شنید مى گفت .


۸- «خدایا مشگلى بر من وارد مساز مگر على در کنارم باشد»

اللهمّ لا تنزل بی شدیده إلّا و أبو الحسن إلى جنبی
ابن بخترى بقول ریاض ۲ ر ۱۹۴ آن را آورده.


۹- «امید است در مشگلى که ابو الحسن گشاینده آن نباشد واقع نشوم»

لا بقیت لمعضله لیس لها أبو الحسن
ترجمه على بن ابیطالب ۷۹٫


۱۰- «خدا مرا آنقدر باقى نگذارد تا در میان مردمى قرار گیرم که ابو الحسن در میان آنها نباشد»

لا أبقانی اللَّه إلى أن أدرک قوماً لیس فیهم أبو الحسن
حاشیه شرح عزیزى ۲ ر ۴۱۷ مصباح الظلام ۲ ر ۵۶٫


۱۱- سعید بن مسیب گوید:

عمر به خدا پناه مى برد از مشکلى که براى گشودنش ابو الحسن نباشد.
و قال سعید بن المسیّب: کان عمر یتعوّذ باللَّه من معضله لیس لها أبو الحسن
این حدیث را احمد در مناقب نقل کرده و در استیعاب حاشیه اصابه ۳ ر ۳۹، صفه الصفوه ۱ ر ۱۲۱، ریاض النضره ۲ ر ۱۹۴، تذکره السبط ۸۵، طبقات شافعیه شیرازى ۱۰ اصابه ۲ ر ۵۰۹، صواعق ۷۶، فیض القدیر ۴ ر ۳۵۷، الف باء ۱ ر ۲۲۲ یافت میشود.


۱۲-معاویه گوید:

وقتى عمر در امرى به مشکلى بر مى خورد پاسخش را از او (على) میگرفت
و قال معاویه: کان عمر إذا أشکل علیه شی ءٌ أخذه منه
مناقب احمد، ریاض النضره ۲ ر ۱۹۵٫


۱۳-«نیروى داورى على از همه ما بیشتر است».

علىّ اقضانا
حلیه الاولیاء ۱ ر ۶۵ طبقات ابن سعد ۴۵۹، ۴۶۰، استیعاب ۴ ر ۳۸، ۳۹ حاشیه اصابه ریاض النضره ۲ ر ۱۹۸، ۲۴۴، تاریخ ابن کثیر ۷ ر ۳۵۹ و گفته است این کلام از عمر به ثبوت رسیده است، اسنى المطالب جزرى ۱۴، تاریخ الخلفاى سیوطى ۱۱۵٫


۱۴- «نیروى داورى على از همه ما بیشتر است».

اقضانا علىّ
طبقات ابن سعد ۸۶۰ استیعاب ۳ ر ۴۱، تاریخ ابن عساکر ۲ ر ۳۲۵ مطالب- السؤل ۳۰

 

 

منبع:پرسمان