در کتاب «دلائل الامامه» محمد بن جریر طبری(ره)، اسناد متعددی برای خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) آمده است. این خطبه در کتاب‌های متعددی از کتب قدماء آورده شده است و از آن‌چنان شهرتی برخوردار است که نمی‌توان آن‌را انکار کرد. اگرچه برخی از راویان این حدیث به طور کلی تضعیف شده‌اند، ولی راویان بزرگی؛ مانند محمد بن مفضل و احمد بن محمد بن سعید و هارون بن موسی تلعکبری، به این حدیث نقل شده از این اشخاص اعتماد کرده‌اند که نشان از وجود قرائنی بر صحت این حدیث در اعتقادشان بوده است.
 

در کتاب «دلائل الامامه» محمد بن جریر طبری(ره)، اسناد متعددی برای خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) آمده است. این خطبه در کتاب‌های متعددی از کتب قدماء آورده شده است و از آن چنان شهرتی برخوردار است که نمی‌توان آن را انکار کرد.
محمد بن جریر بن رستم طبری، از علمای امامیه است[۱] و کتاب او به نام «دلائل الامامه» درباره موضوعات مربوط به امامت هر یک از ائمه(ع) و حضرت زهرا(س) است.
وی در ذیل بیان مسائل مهم مرتبط با زندگی حضرت زهرا(س) به موضوع فدک می‌پردازد، او تحت عنوان «حدیث فدک» برای ورود به خطبه فدکیه حضرت زهرا(س)، ابتدا سند خود را به این حدیث، به چندین طریق نقل می‌کند، از جمله سندهایی که برای این خطبه نقل کرده، همان سندی است که در پرسش آمده است.
سند حدیث چنین است: «و أخبرنی أبو الحسین محمّد بن هارون بن موسى التّلعکبری، قال: حدّثنا أبی (رضی اللّه عنه)، قال: حدّثنا أبو العبّاس أحمد بن محمّد بن سعید الهمدانی، قال حدّثنی محمّد بن المفضّل بن إبراهیم بن المفضّل بن قیس الأشعری، قال: حدّثنا علی بن حسّان، عن عمّه عبد الرحمن بن کثیر، عن أبی عبد اللّه جعفر بن محمّد(ع)، عن أبیه، عن جدّه علی بن الحسین، عن عمّته زینب بنت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب(ع)، قالت: لمّا أجمع أبو بکر على منع فاطمه (ع) فدکا….».[۲]

 

بررسی سند حدیث خطبه فدک
۱ – 
محمد بن هارون بن موسی التلعکبری: وی از عالمان امامی مذهب و از دوستان و همدرسان رجالی مشهور؛ نجاشی است که نجاشی؛ برخی از کتاب‌ها را به واسطه او از پدرش هارون بن موسی نقل کرده است. محمد بن هارون در حدود سال ۴۰۸ هـ.ق از دنیا رفت.[۳]
۲ – 
هارون بن موسی تلعکبری: نجاشی درباره او می‌گوید: هارون بن موسی از بنی شیبان است، او شخص آبرومند و دارای وجاهتی است که ثقه و مورد اعتماد است، کتابی به نام «الجوامع فی علوم الدین» دارد. من به همراه فرزندش محمد بن هارون در منزلش بودیم که مردم برای قرائت احادیث، به محضرش مشرف می‌شدند».[۴]
۳ – 
احمد بن محمد بن سعید همدانی: وی یکی از بزرگان علمای امامیه است که در علم حدیث مشهور و در حفظ فراوان حدیث؛ معروف بوده است. او موثّق و جایگاه بزرگی در میان اصحاب امامیه داشته است.[۵]
۴ – 
محمّد بن مفضّل بن إبراهیم بن مفضّل بن قیس أشعری: کنیه وی ابوجعفر و از علمای کوفه بود که ثقه و مورد اعتماد است. از جمله کتاب‌های او «التقیه» و «مجالس الائمه» است.[۶]
۵ – 
علی بن حسان: به این نام در بین راویان به دو شخصیت بر می‌خوریم؛ یکی علی بن حسان واسطی و دیگری علی بن حسان هاشمی است. علی بن حسان واسطی؛ ثقه و مورد اعتماد است[۷] ولی علی بن حسان هاشمی، تضعیف شده است.[۸] یکی از راه‌های تشخیص آن دو؛ این است که به کسانی که از آن دو روایت نقل کرده‌اند یا کسانی که این دو از آنان روایت نقل کرده‌اند دقت کرد و به اصطلاح علوم حدیث، دقت در راوی و مروی عنه، برای تشخیص این دو از یکدیگر مهم است.
علی بن حسان هاشمی همان کسی است که از عمویش؛ عبدالرحمان بن کثیر نقل می‌کند. در این روایت هم، علی بن حسان از عمویش عبد الرحمن بن کثیر نقل روایت کرده است که طبیعتاً منظور از علی بن حسان، همان علی بن حسان هاشمی است.[۹]
از جایی که علی بن حسان که از عمویش عبدالرحمان بن کثیر روایت نقل می‌کند، در اسناد کتاب «کامل الزیارات» قرار دارد و بنا بر نظر برخی از بزرگان می‌توان وی را ثقه دانست ولی چون توثیق علی بن حسان به دلیل وجودش در اسناد کتاب کامل الزیارات، با تصریح برخی مانند نجاشی، تعارض دارد، نمی‌توان وی را ثقه دانست.[۱۰]
۶ – 
عبدالرحمان بن کثیر: وی مورد اشکال علمای امامیه قرار گرفته به حدی که به او، جعل حدیث را نسبت داده‌اند.[۱۱]
۷ – 
بعد از عبدالرحمان بن کثیر، سلسله سند این خطبه به امام صادق(ع) می‌رسد و ایشان از پدر شان؛ امام باقر(ع) و ایشان از امام سجاد(ع) و ایشان از حضرت زینب(س) که واقعه مربوط به غصب فدک را دیده و خطبه مادر گرامیشان را درباره این واقعه نقل می‌کنند.
اگرچه دو نفر انتهای این سند به طور کلی مورد تضعیف قرار گرفته‌اند، ولی راویان بزرگی همچون محمد بن مفضل و احمد بن محمد بن سعید و بعد از آن هارون بن موسی تلعکبری، به این حدیث نقل شده از آن دو اعتماد کرده‌اند که نشان از وجود قرائنی بر صحت این حدیث، در اعتقادشان بوده است.
 
از طرفی؛ همان‌طور که گفته شد، محمد بن جریر طبری این حدیث را با اسناد متعددی نقل کرده است و اولین سندی که نقل می‌کند، به دو تن از بزرگان مورد قبول اهل سنت؛ یعنی عکرمه و او از ابن عباس، ختم می‌شود.[۱۲]
 
همچنین؛ این خطبه را ابن طیفور (متوفی ۲۸۰ هـ.ق)، به چند واسطه از حضرت زینب(س) نقل کرده،[۱۳] و ابوبکر؛ احمد بن عبدالعزیز جوهری بغدادی، این خطبه را در کتاب خود آورده است،[۱۴] ابن ابی الحدید هم بعد از مدح احمد بن عبدالعزیز به وثاقت و شرافت، وی را از عالمان اهل سنت نامیده است.[۱۵]
بنابر این، این خطبه از شهرت فراوانی برخوردار است و در کتاب‌های متعددی از قدماء نقل شده است.

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱]. ر.ک«طبری و اشتراک در اسم»، سؤال ۲۰۹۵۲.

[۲]. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامه، ص ۱۰۹، انتشارات بعثت، قم، ۱۴۱۳ ق.

[۳]. حسینی جلالی، سید محمد حسین، فهرس التراث، ج ۱، ص ۴۶۰، انتشارات دلیل ما، قم، ۱۴۲۲ق.

[۴]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعه، ص ۴۳۹ ، دفتر انتشارت اسلامی، قم، ۱۴۰۷ق.

[۵]. همان، ص ۹۴.

[۶]. همان، ص ۳۴۰.

[۷]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، محقق و مصحح: شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن،‏ ص ۴۵۱ – ۴۵۲، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.  

[۸]. فهرست أسماء مصنفی الشیعه، ص ۲۵۱.

[۹]. نک: خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۱، ص ۳۱۳، مرکز انتشارات آثار شیعه، قم، ۱۴۱۰ق.  

[۱۰]. همان، ج ۱۱، ص ۳۱۲.

[۱۱]. فهرست أسماء مصنفی الشیعه، ص ۲۳۴.

[۱۲]. می‌گوید:«حدّثنی أبو المفضّل محمّد بن عبد اللّه، قال: حدّثنا أبو العبّاس أحمد ابن محمّد بن سعید الهمدانی، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن عثمان بن سعید الزیّات، قال: حدّثنا محمّد بن الحسین القصبانی، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن أبی نصر البزنطی[عن] السّکونی، عن أبان بن عثمان الأحمر، عن أبان بن تغلب الرّبعی، عن عکرمه، عن ابن عبّاس، قال: لمّا بلغ فاطمه (علیها السلام) إجماع أبی بکر على منع فدک‏»، دلائل الامامه، ص ۱۰۹.

[۱۳]. ابن طیفور، احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، ص ۲۶، انتشارات شریف رضی، قم، بی‌تا.  

[۱۴]. جوهری بغدادی، ابوبکر احمد بن عبدالعزیز، السقیفه و فدک، ص ۹۹، انتشارات نینوا، تهران، بی‌تا.

[۱۵]. ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل‏، ج ۱۶، ص ۲۱۰، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.