«ْوَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ».[۱]

شکر نعمت نعمتت افزون کند                ولی کفر نعمت از کفت بیرون کند.

نه این‌که نعمت را از تو می‌گیرد، خود تو را از خود می گیرد. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[۲] خدا خود تو را از خود می‌گیرد، بیچاره می‌شوی، از خود بیخود می‌شوی، مثل مست‌ها بی‌خبر… مست‌ها را دیدی عربده می‌کشند، هیچ متوجّه نیستند؛ تو هم یک کارهایی می‌کنی متوجّه نیستی، یک وقت می‌بینی قافیه را باختی، کار تمام شده است، تو را بیرون کردند، گفتند: لایق نبودی. وقتی بیرون کردند، غصه نمی‌خوری چرا بیرون شدی، طبیعی می‌دانی، اصلاً مسخ می‌شوی، به جایی می‌روی که روز قیامت می‌بینی عجب بنا بود خلیفه‌ی خدا بشوی، آیینه‌ی خدا بشوی، امّا «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَت‏»[۳] آدم بازیگر شده است، آن‌جا هم به صورت میمون درمی‌آید، آدم‌هایی که این‌جا با سرنوشت دیگران، با عمر خود، با فرصت‌های خود بازی می‌کنند، صورت ملکوتی او میمون شده است و خود او هم متوجّه نمی‌شود. خدا متعال به یک نحوی استدراج، آدم آرام آرام عوض می‌شود. همین که خدای متعال می‌فرماید: «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»[۴] آدم یک مرتبه که بی‌دین نمی‌شود، یک مرتبه که مادی نمی‌شود. آرام آرام؛ دوست بد یک بار انسان را به گناه می‌کشد، یک بار انسان را به تماشای یک فیلم بد در اینترنت‌ها و گوشی‌هایی که در دست دارد، یک پیامک بد برای او می‌آید، می‌بیند ناراحت نشد، عکس العمل مناسب نشان می‌دهد و پیامک بعدی یک طور دیگر می‌آید، برای بار سوم عکس می‌فرستند، برای بار چهارم انسان به معرض سقوط کشیده می‌شود، بعد هم متوجّه نمی‌شود.

 


[۱]– سوره‌ی ابراهیم، آیه ۷٫

[۲]– سوره‌ی حشر، آیه ۱۹٫

[۳]– سوره‌ی تکویر، آیه ۵٫

[۴]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۶۸٫