نمونه‌ هایی‌ از کارشکنی‌های‌ اعتقادی‌ و اقتصادی‌ یهودیان‌ علیه‌ پیامبرعبارت‌اند از:

یهودیان‌ در زمینه‌ اعتقادی‌ هم‌ مشکلاتی‌ ایجاد کردند، مثلا، یهودیان‌ یکی‌ ازعلل‌ سرگردانی‌ خود را یکتا پرستی‌ خود می‌دانند، اما یهود عصر پیامبر به‌علت‌ لجاجت‌ و دشمنی‌ با پیامبر، اساس‌ دین‌ خود را فراموش‌ کردند و به‌شرک‌ تمایل‌ پیدا کردند. آنها ترجیح‌ دادند بگویند: خدای‌ دیگری‌ با آن‌هااست‌. آنان‌ شخصی‌ به‌ نام‌ عزیر را فرزند خدا می‌دانستند، چون‌ او تورات‌ رابعد از نابودی‌ از قلب‌ خود بیان‌ کرد و جبرئیل‌ به‌ او آموخت‌، به‌ همین‌ دلیل‌ اورا پسر خدا نامیدند. عده‌ کمی‌ از یهودیان‌ این‌ را گفتند، اما خداوند در آیه‌ ۳۰سوره‌ توبه‌ این‌ سخن‌ را به‌ همه‌ یهودیان‌ نسبت‌ داد. یهودیان‌ دیگر، این‌ سخن‌عده‌ کم‌ را انکار نکردند و این‌ نشانه‌ شرک‌ آنان‌ بود. در مورد یکی‌ بودن‌ اعمال‌عوام‌ و عالمان‌ یهود، امام‌ صادِ(ع‌) می‌فرماید: عوام‌ یهود احبار و راهبانان‌را اطاعت‌ می‌کردند با اینکه‌ آنها حرام‌ها را حلال‌ و بعضی‌ حلال‌ها را حرام‌می‌کردند. پس‌ بدون‌ اینکه‌ متوجه‌ شوند آنها را می‌پرستیدند
دلیل‌ دیگر بر شرک‌ یهود دوران‌ پیامبر این‌ بود که‌ آنان‌ می‌گفتند ما فرزندان‌خدا هستیم‌ و وقتی‌ پیامبر آنان‌ را از عذاب‌ خدا آگاه‌ کرد، آنها با این‌ گمان‌ که‌برگزیده‌ خدا هستند، می‌گفتند: ما را از چه‌ می‌ترسانی‌، ما فرزندان‌ خداییم‌. سوره‌ مائده‌ آیه‌ ۱۸ مربوط‌ به‌ این‌ دعای‌ یهود است‌. به‌ نظر نویسنده‌ کتاب‌ این‌ادعای‌ یهودیان‌ به‌ دلیل‌ نژادپرستی‌، خودپرستی‌ و خود برتربینی‌ آنان‌ است‌. یهودیان‌ برای‌ اینکه‌ پیامبر بودن‌ رسول‌ خدا را زیر سؤال‌ ببرند، گفتند: بعد ازحضرت‌ موسی‌ پیامبری‌ نیامده‌ است‌. گروهی‌ از سران‌ یهودی‌ نزد پیامبر خدارفتند و پرسیدند که‌ ایشان‌ به‌ کدام‌ پیامبران‌ معتقد هستند؟ پیامبر(ص‌)آیه‌۸۴ سوره‌ آل‌ عمران‌ را تلاوت‌ نمود و حضرت‌ موسی‌(ع‌)و حضرت‌عیسی‌(ع‌)را در یک‌ ردیف‌ نام‌ برد. یهودیان‌ از جواب‌ پیامبر(ص‌)خشمگین‌شدند و گفتند: ما به‌ مسیح‌ و هر که‌ به‌ او مؤمن‌ باشد، ایمان‌ نمی‌آوریم‌. خداوند در آیه‌ ۵۹ سوره‌ مائده‌ از ایشان‌ به‌ نام‌ خارج‌ شدگان‌ از راه‌ حق‌ یادمی‌کند. به‌علاوه‌ بیشتر یهودیان‌ به‌ قیامت‌ اعتقاد ندارند. آنها به‌ دو گروه‌فریسیین‌ و صدوقییین‌ تقسیم‌ می‌شوند. فریسیین‌ به‌ قیامت‌ اعتقاد دارند، اماصدوقییین‌ به‌ قیامت‌ معتقد نیستند و همه‌ چیز را در جهان‌ مادی‌ خلاصه‌می‌کنند. خداوند در آیه‌ ۱۳ سوره‌ ممتحنه‌ مؤمنین‌ را از دوستی‌ با این‌ گروه‌منع‌ می‌کند. ویل‌ دورانت‌ در این‌ باره‌ می‌گوید: یهود به‌ جهان‌ پس‌ از مرگ‌اعتقاد ندارد و پاداش‌ و کیفر را فقط‌ برای‌ این‌ دنیا می‌داند
مدت‌ کوتاهی‌ بعد از هجرت‌ پیامبر، سران‌ یهود نزد پیامبر رفته‌ و سعی‌ کردندبا مطرح‌ کردن‌ سوالاتی‌ عجز و ناتوانی‌ ایشان‌ را در پاسخ‌ دادن‌ به‌ سوالات‌نشان‌ دهند. وقتی‌ از پاسخ‌های‌ پیامبر ناامید شدند، برای‌ آخرین‌ سؤال‌پرسیدند: کدام‌ فرشته‌ برای‌ تو وحی‌ آورده‌ است‌؟ پیامبر پاسخ‌ داد جبرئیل‌. آنها گفتند جبرئیل‌ دشمن‌ ماست‌، او ویرانگر و خونریز است‌ او همیشه‌دستورات‌ سخت‌ و مشکل‌، همین‌طور دستور جهاد می‌آورد، پس‌ ما به‌ توایمان‌ نمی‌آوریم‌. اگرمیکائیل‌ بود ایمان‌ می‌آوردیم‌، میکائیل‌ همواره‌ برای‌رفع‌ گرفتاری‌ و آوردن‌ خوشی‌ نازل‌ می‌شود. علامه‌ طباطبایی‌ در المیزان‌ این‌ادعا را رد می‌کند و می‌گوید: اولاً جبرئیل‌ به‌ دستور خدا نازل‌ می‌شود. ثانیاًانسان‌ عاقل‌ پیام‌ هدایت‌ را حتی‌ از دشمن‌ می‌پذیرد
یهودیان‌ در ادامه‌ مخالفت‌ خود به‌ کارشکنی‌ اقتصادی‌ نیز پرداختند. مهاجران‌ در مدینه‌ با سختی‌ معیشتی‌ روبرو بودند، چون‌ تمام‌ اموال‌ خود رادر مکه‌ باقی‌ گذاشته‌ بودند. پیامبر شخصی‌ را فرستاد تا از یهودیان‌ وام‌ بگیرد. یهودیان‌ با آنکه‌ با مسلمانان‌ پیمان‌ صلح‌ داشتند، به‌ تمسخر و طعنه‌پرداختند. در این‌ موقع‌ وحی‌ الهی‌ نازل‌ شد و به‌ آنان‌ وعده‌ عذاب‌ سوزان‌ راداد. آنها حتی‌ اموالی‌ از مسلمانان‌ را که‌ نزد آنان‌ امانت‌ بود، پس‌ ندادند وگفتند: چون‌ شما از دین‌ خود خارج‌ شده‌اید، پیش‌ ما امانتی‌ ندارید. از آیات‌ وتفاسیر نتیجه‌ می‌شود که‌ صفت‌ پیمان‌ شکنی‌ در یهود سابقه‌ تاریخی‌ دارد به‌جز اقلیتی‌ اندک‌ مثل‌ عبدالله‌ بن‌ سلام‌، که‌ تعهدات‌ خود را انجام‌ می‌دادند. خداوند در آیه‌ ۵۷ سوره‌ آل‌ عمران‌، بین‌ این‌ دو گروه‌ فرقی‌ می‌گذارد. در ادامه‌کارشکنی‌های‌ اقتصادی‌، یهود مدینه‌ نزد انصار رفتند و آنها را از کمک‌ به‌مهاجرین‌ نهی‌ کردند. آنها به‌ انصار گفتند: به‌ مهاجرین‌ کمک‌ نکنید، زیرا فقیرخواهید شد.

علت‌های‌ دعوا

بررسی‌ عوامل‌ کارشکنی‌ یهودیان‌ چهره‌ واقعی‌ این‌ قوم‌ را نشان‌ می‌دهد، وباعث‌ عبرت‌ افراد حقیقت‌جو می‌شود. در تبییت‌ این‌ سخن‌ باید گفت‌:قوم‌یهود از اولین‌ کسانی‌ بودند که‌ برای‌ دیدن‌ پیامبر آخرالزمان‌ به‌ مدینه‌ هجرت‌کردند. آنها سختی‌های‌ زیادی‌ را تحمل‌ کردند، اما هنگام‌ بعثت‌پیامبر(ص‌)خلاف‌ جهت‌ اولیه‌ حرکت‌ کردند و گمراه‌ شدند، عالمان‌ یهودی‌برای‌ تامین‌ دنیای‌ خود و خوش‌آیند سلاطین‌ یهود، دین‌ را تحریف‌ کردند. این‌ دنیادوستی‌ امروز هم‌ ادامه‌ دارد. آنها با در اختیار داشتن‌ بیشتر تبلیغات‌جهان‌، مواد مخدر و اسلحه‌های‌ فرسوده‌ انبارهای‌شان‌ را می‌فروشند، تا هم‌فکر ملل‌ دیگر را از کار بیاندازند و هم‌ فریاد عدالت‌خواهی‌ را خاموش‌ کنند. ژرژلامبن‌ در کتاب‌ اسرار سازمان‌ مخفی‌ یهود به‌ توطئه‌های‌ یهود اعتراف‌می‌کنند و می‌گوید: ما با جنگ‌ داخلی‌ که‌ به‌ تدریج‌ به‌ جنگهای‌ اجتماعی‌تبدیل‌ می‌شوند، ملت‌ها را ضعیف‌ می‌کنیم‌، تا حس‌ احترام‌ آنان‌ نسبت‌ به‌خودمان‌ افزایش‌ را دهیم‌ و قراردادهای‌ مالی‌ و اقتصادی‌ خود را بر آنان‌تحمیل‌ کنیم‌. یهودیان‌ عصر حاضر هم‌ این‌ جنایت‌ها را انجام‌ می‌دهند
خداوند در آیه‌ ۹۶ سوره‌ بقره‌ درباره‌ دنیاطلبی‌ یهود می‌فرماید: آنها راحریص‌ترین‌ مردم‌ حتی‌ حریص‌تر از مشرکان‌ در زندگی‌ خواهی‌ یافت‌، که‌ هریک‌ از آنها آرزو دارد، هزار سال‌ عمر به‌ او داده‌ شود، در حالی‌که‌ این‌ عمرطولانی‌ او را از کیفر الهی‌ باز نخواهد داشت‌ و خداوند به‌ اعمال‌ آنهابیناست‌. از صفات‌ ناپسند یهود مقام‌پرستی‌ وجاه‌طلبی‌ است‌. زمامداران‌یهود، وقتی‌ دیدند صفات‌ پیامبر با صفاتی‌ که‌ در تورات‌ آمده‌ یکی‌ است‌ برای‌حفظ‌ مقام‌ و منصب‌ خود، آن‌ حقایق‌ را تغییر دادند و وارونه‌ در تورات‌نوشتند. مرحوم‌ طبری‌ در تفسیر قسمتی‌ از آیه‌ ۷۸ سوره‌ آل‌ عمران‌ ـ یَقُولُون‌َعلی‌ اللهِ الکَذِب‌َ و هُم‌ْیَعْلَمُون‌ ـ می‌ گویند منظور این‌ است‌ که‌ دروغ‌ گفتن‌ برخداوند و گواهی‌ دادن‌ به‌ باطل‌ و ملحق‌ کردن‌ چیزی‌ به‌ آن‌ که‌ جزو آن‌ نیست‌از روی‌ عمد بوده‌ ویهود برای‌ ریاست‌طلبی‌ و دنیاخواهی‌ این‌ کار را انجام‌داده‌اند. این‌ دنیاپرستی‌ها و ناجوانمردی‌ها تا عصر ما نیز ادامه‌ دارد. به‌طوری‌ که‌ آدولف‌ هیتلر در کتاب‌ ـ نبرد من‌ ـ می‌گوید: اعمال‌ یهودیان‌ به‌ طورآشکار نشان‌ می‌داد که‌ غیر از خراب‌ کاری‌ نظری‌ ندارند
یکی‌ دیگر از علل‌ کارشکنی‌ یهود نفاِ و دورویی‌ آنان‌ بود که‌ در آنها ریشه‌دوانیده‌ بود و باعث‌ دوری‌شان‌ از رحمت‌ الهی‌ بود. درباره‌ نفاِ و دورویی‌یهود امام‌ حسن‌ عسگری‌(ع‌)در روایتی‌ می‌فرمایند:وقتی‌ پیامبر(ص‌)بامعجزه‌ حقانیت‌ خود را اثبات‌ نمود، یهود که‌ بهانه‌ای‌ نداشتند، ظاهراً ایمان‌آوردند، اما وقتی‌ نزد قوم‌ خود می‌رفتند، می‌گفتند، همانا ما اظهار ایمان‌ نزداو می‌کنیم‌ برای‌ اینکه‌ با این‌ وسیله‌ هر شری‌ از جانب‌ او بر خودمان‌ را بهتربتوانیم‌ دفع‌ کنیم‌ و با آگاهی‌ از اسرارشان‌، دشمنان‌شان‌ را یاری‌ دهیم‌. نفاِ ودورویی‌ یهود فقط‌ مربوط‌ به‌ عصر پیامبر(ص‌)نیست‌، بلکه‌ امروزه‌ هم‌ ادامه‌دارد. یهود در هر جامعه‌ای‌ خود را در ظاهر با آن‌ هماهنگ‌ می‌کند، اما درباطن‌ فقط‌ به‌ هدفهای‌ شوم‌ خود می‌پردازد. کتاب‌ پروتکل‌های‌ دانشوران‌صهیون‌ که‌ اسرار یهود را فاش‌ می‌کند، این‌ موضوع‌ را ثابت‌ می‌کند
عیاشی‌ و شهوت‌رانی‌ هم‌ علت‌ دیگر مخالفت‌ یهود با اسلام‌ است‌، زیرااسلام‌ در این‌ زمینه‌ محدودیت‌ ایجاد می‌کند. اولین‌ برخورد فیزیکی‌ یهود باپیامبر(ص‌)هم‌ به‌ علت‌ همین‌ اعمال‌ منافی‌ علت‌ بود. صفت‌ بد دیگر یهودحسادت‌ آنها بود. آنها وقتی‌ دیدند پیامبر(ص‌)از نژاد یهود نیست‌، بلکه‌ از غیریهود است‌، نتوانستند، تحمل‌ کنند. در آیه‌ ۱۰۹ سوره‌ بقره‌، خداوند درباره‌بسیاری‌ از اهل‌ کتاب‌ می‌گوید: آنها از روی‌ حسادت‌ آرزو می‌کردند که‌مسلمانان‌ بعد از ایمان‌ به‌ کفر برگردند. بعضی‌ از مفسران‌ می‌گویند: علت‌حسادت‌ یهود این‌ بود که‌ نبوت‌ از خاندان‌ اسرائیل‌ به‌ خاندان‌ اسماعیل‌ تغییرکرده‌ بود. حسادت‌ امروزه‌ نیز در میان‌ یهود وجود دارد: در پروتکل‌ شماره‌ ۵دانشوران‌ صهیون‌ آمده‌ است‌:«بذر دشمنی‌، کینه‌توزی‌ و حسد را در هرخانه‌ای‌ کاشته‌ایم‌ و در این‌ زمینه‌ از تعصبات‌ مذهبی‌، قبیله‌ای‌ و غیره‌ استفاده‌می‌کنیم‌. » 
از صفات‌ دیگر یهود لجاجت‌ آنها بود، به‌ طوری‌ که‌ ابن‌ صوریرا از روی‌لجبازی‌ گفت‌: تو(پیامبر(ص‌) چیزی‌ را که‌ برای‌ ما مفهوم‌ باشد، نیاوردی‌ وخداوند نشانه‌ روشنی‌ بر تو نازل‌ نکرده‌ است‌. بعضی‌ از مفسرین‌ می‌گویند:آیه‌ ۹۹ سوره‌ بقره‌ در این‌ باره‌ است‌. خداوند در این‌ باره‌ می‌فرماید: مانشانه‌های‌ روشنی‌ برای‌ تو فرستادیم‌ و جز فاسقان‌ کسی‌ به‌ آنها کفرنمی‌ورزد. به‌علاوه‌، علت‌ دیگر کارشکنی‌ یهود این‌ بود که‌ به‌ جهان‌ آخرت‌ایمان‌ نداشتند. حتی‌ امروزه‌ هم‌ در کتاب‌ تورات‌ که‌ در دست‌ یهودیان‌است‌، اشاره‌ای‌ به‌ جهان‌ آخرت‌ نشده‌ است‌. یهودیان‌ چون‌ فقط‌ به‌ جهان‌مادی‌ اعتقاد دارند، برای‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ هر کاری‌ می‌کنند
کینه‌توزی‌ به‌ خاطر تغییر قبله‌، علت‌ دیگر کارشکنی‌ یهود بود. پیامبراسلام‌(ص‌)۱۳ سال‌ در مکه‌ و ۱۷ ماه‌ در مدینه‌ به‌ طرف‌ بیت‌المقدس‌ نمازخواند، در این‌ مدت‌ یهودیان‌، مسلمانان‌ را سرزنش‌ می‌کردند، چرا که‌ قبله‌مستقلی‌ ندارند؟وقتی‌ قبله‌ مسلمانان‌ به‌ طرف‌ کعبه‌ تغییر کرد، یهودیان‌خشمگین‌ شدند. خداوند در آیه‌ ۱۴۲ سوره‌ بقره‌ می‌فرماید:«بگو مشرِ ومغرب‌ از آن‌ خداست‌، خدا هر کس‌ را بخواهد به‌ راه‌ راست‌ هدایت‌می‌کند. »این‌ آیه‌ قبل‌ از بهانه‌ جویی‌ یهود نازل‌ شده‌ است‌ و معجزه‌ بودن‌ قرآن‌را نشان‌ می‌دهد. از آیات‌ قرآن‌ نتیجه‌ می‌گیریم‌ که‌ تغییر قبله‌، دو نشانه‌ داشته‌است‌:یکی‌ آزمایش‌ مسلمانان‌ و دیگر پاسخ‌ به‌ بهانه‌جویی‌ یهودیان‌
داشتن‌ روحیه‌ نژادپرستی‌ علت‌ دیگری‌ بود که‌ آنها را وادار به‌ مخالفت‌ ودشمنی‌ می‌کرد. آنها بین‌ مردم‌ فاصله‌ طبقاتی‌ ایجاد می‌کردند تا اشراف‌ دارای‌امتیاز شوند و حتی‌ حدود الهی‌ در مورد آنها اجرا نشود. مثلاً در زمان‌پیامبر(ص‌)زن‌ و مردی‌ مرتکب‌ زنای‌ محصنه‌ شدند، چون‌ از طبقه‌ اشراف‌بودند، یهودیان‌ می‌خواستند، حکم‌ سنگ‌باران‌ که‌ در تورات‌ آمده‌، برایشان‌اجرا نشد، حتی‌ آنها پیامبر(ص‌)را برای‌ داوری‌ انتخاب‌ کردند تا شاید حکم‌خفیف‌تری‌ صادر کند، پیامبر با وجود حیله‌های‌ آنها مطابق‌ دستور الهی‌فرمان‌ داد آنها سنگ‌ باران‌ شوند
خداوند علت‌ این‌ تمرد را خیال‌ باطلی‌ می‌داند و می‌گوید این‌، تنها، آرزویی‌است‌. منظور این‌ است‌ که‌ یهودیان‌ از روی‌ خودخواهی‌ بهشت‌ را هم‌مخصوص‌ خود می‌دانند. آنها معتقدند خداوند کارهای‌ ناشایست‌ آنها رامی‌بخشاید. قرآن‌ در پاسخ‌ یهودیان‌ می‌فرماید:«اگر شما این‌ ادعا را دارید، پس‌ آرزوی‌ مرگ‌ کنید، اگر راست‌ می‌گویید. »یهود که‌ می‌دانستند دروغ‌می‌گویند دیگر چنین‌ ادعایی‌ نکردند. یهودیان‌ در ابتدا فکر نمی‌کردند اسلام‌با این‌ سرعت‌ پیشرفت‌ کند، در ضمن‌ آنها می‌خواستند از اسلام‌ برای‌ منافع‌خود بهره‌برداری‌ کنند، برای‌ همین‌، بعد از مشاهده‌ پیروزی‌های‌ مسلمانان‌بخصوص‌ پیروزی‌ در جنگ‌ بدر خشمگین‌ شدند و از آن‌ به‌ بعد مخالفت‌خود را علنی‌ کردند. خداوند در کوه‌ طور از یهودیان‌ قول‌ گرفته‌ بود که‌ به‌دستورات‌ تورات‌ عمل‌ کنند، و به‌ پیامبر موعود که‌ نشانه‌هایش‌، و مژده‌آمدنش‌ در تورات‌ آمده‌ بود، ایمان‌ بیاورند، اما آنها تمرد کردند.

نتایج‌ کار

در وهله‌ اول‌ به‌ نظر می‌رسد کارشکنی‌ یهود فقط‌ نتیجه‌ منفی‌ داشته‌ است‌، امااعمال‌ آنها نتایج‌ مثبتی‌ هم‌ داشت‌. پی‌آمدهای‌ مثبت‌ کارشکنی‌های‌ یهود
۱  –
 درستی‌ آیه‌های‌ قرآن‌ درباره‌ یهود ثابت‌ شد، و ایمان‌ تازه‌ مسلمانان‌ محکم‌شد
۲  – 
افراد فاسد و خطرناک‌ از اطراف‌ مسلمانان‌ پاک‌ شدند. چون‌ پیامبر(ص‌)براساس‌ پیمان‌نامه‌ با کارشکنان‌ رفتار می‌کرد، و البته‌ نتیجه‌ و اثر هر عملی‌ به‌خود یهودیان‌ برگشت‌
به‌ بیان‌ دیگر، کارهایی‌ که‌ یهود در زمان‌ پیامبر(ص‌)انجام‌ دادند، هم‌ اثرات‌دنیایی‌ داشت‌ و هم‌ نتایج‌ اخروی‌. برخوردی‌ که‌ یهودیان‌ با پیامبر(ص‌)کردنددر زندگی‌ دنیایی‌ آنها آثاری‌ داشت‌. مثلاً تبعید به‌ مناطق‌ دیگر و آوارگی‌ دردشت‌ و بیابان‌ با خواری‌ و زبونی‌. خداوند هم‌ در قرآن‌ بر این‌ خواری‌ تاکیدمی‌کند و در باره‌ علت‌ آن‌ می‌فرماید:«چرا که‌ آنان‌ به‌ آیات‌ خدا کفرمی‌ورزیدند و پیامبران‌ را به‌ ناحق‌ می‌کشتند، اینها به‌ خاطر آن‌ است‌ که‌ گناه‌کردند و تجاوز نمودند. »خواری‌ و آوارگی‌ یهود به‌ علت‌ این‌ است‌ که‌ وقتی‌دیگران‌ به‌ آنها مسلط‌ می‌شوند با آنها هم‌ پیمان‌ می‌شوند، ولی‌ وقتی‌ احساس‌قدرت‌ می‌کنند، همه‌ عهد و پیمان‌ها را زیر پا می‌گذارند. گمراهی‌ از راه‌ حق‌هم‌ از نتایج‌ خلاف‌ کاریهای‌ آنهاست‌. خداوند در آیه‌ ۹۰ سوره‌ آل‌ عمران‌ دراین‌ باره‌ می‌فرماید:«کسانی‌ که‌ پس‌ از ایمان‌ کافر شوند و سپس‌ بر کفر خودافزودند، هیچ‌گاه‌ توبه‌ آنها قبول‌ نمی‌شود و آنها گمراهان‌ واقعی‌هستند. »علامه‌ طباطبایی‌ در کتاب‌ المیزان‌ می‌گوید: این‌ آیه‌ درباره‌ اهل‌ کتاب‌است‌. بعضی‌ دیگر گفته‌اند: این‌ آیه‌ درباره‌ یهود نازل‌ شده‌ است‌، که‌ اول‌ به‌حضرت‌ عیسی‌(ع‌)کفر ورزیدند و سپس‌ کفر خود را زیاد کرده‌ به‌پیامبراسلام‌(ص‌)نیز کافر شدند
علامه‌ طباطبایی‌ درباره‌ علت‌ گمراهی‌ اهل‌ کتاب‌ از توحید می‌گوید: علت‌این‌ گمراهی‌، مبلغین‌ دنیاطلب‌ یهود و مسیح‌ بودند، در ادامه‌ می‌گوید:«این‌ دودین‌ در حقیقت‌ دو شعبه‌ از آیین‌ بت‌ پرستی‌ هستند. »بنابراین‌ یهودیان‌ نه‌ تنهاخودشان‌ منحرف‌ شدند، بلکه‌ زمینه‌ انحراف‌ دیگران‌ را هم‌ فراهم‌ کردند. امروزه‌ هم‌ عامل‌ خیلی‌ از فسادها و فحشاهاصهیونیست‌ها هستند. یهود به‌علت‌ نافرمانی‌ خود مستحق‌ عذاب‌ آخرت‌ هستند. البته‌ خداوند افراد صالح‌و پرهیزکار یهود را مجازات‌ نمی‌کند. بعضی‌ از مفسرین‌ عقیده‌ دارند، درسوره‌ حمد، منظور از کسانی‌ که‌ مورد غضب‌ الهی‌ واقع‌ شده‌اند، قوم‌ یهوداست‌
کارشکنی‌های‌ یهود، نتایج‌ منفی‌ دیگری‌ هم‌ برای‌ مسلمانان‌ داشت‌. شبهه‌افکنی‌ و القای‌ بعضی‌ افکار باطل‌، خرافات‌ و تحریف‌ تورات‌ از جمله‌ این‌نتایج‌ است‌، که‌ باعث‌ شک‌ و تردید در مسلمانان‌ و یهود می‌شد. از دیگرکارهای‌ خلاف‌ یهود وارد کردن‌ اسرائیلیات‌ در بین‌ روایات‌ اسلامی‌ بود. بدعت‌ قصه‌گویی‌ از سوی‌ آنان‌ رایج‌ شد، به‌ صورت‌ حرفه‌ درآمد و در این‌چیزهایی‌ که‌ در شأن‌ علم‌ و اخلاِ نبود، وارد کردند. کسانی‌ مثل‌ کعب‌الاحبار، عبدالله‌ عمروبن‌ عاص‌ و ابوهریره‌، خرافات‌ و دروغ‌پردازی‌ را در بین‌مردم‌ انتشار دادند. این‌ عمل‌ تا حدودی‌ موفق‌ بود و پیامبر(ص‌)مدت‌ زیادی‌از عمر با برکت‌ خود را صرف‌ این‌ شبهات‌ کردند
یهودیان‌ سعی‌ می‌کردند نفاِ در مدینه‌ را تقویت‌ کنند تا اتحاد مسلمانان‌ را ازبین‌ ببرند. آنان‌ به‌ قدری‌ منافقین‌ را تقویت‌ می‌کردند، که‌ عبدالله‌ بن‌ ابی‌سردسته‌ منافقان‌ از یهودیان‌ حمایت‌ می‌کرد. وقتی‌ رسول‌ خدا(ص‌)یهودیان‌را به‌ علت‌ پیمان‌شکنی‌ مجازات‌ می‌کرد، به‌ کفار پناه‌ می‌بردند و آنها را تاییدمی‌کردند. بت‌پرستان‌ هم‌ که‌ یهودیان‌ را دانا می‌دانستند با روحیه‌ بالاتری‌ بامسلمانان‌ مبارزه‌ می‌کردند
کارشکنی‌های‌ یهود در عصر پیامبر مانع‌ گسترش‌ اسلام‌ بود، شاید اگر این‌کارشکنی‌ها نبود، اسلام‌ در زمان‌ حیات‌ پیامبر(ص‌)به‌ نقاط‌ دوردست‌ جهان‌هم‌ می‌رسید و بعد از رحلت‌ پیامبر آن‌ همه‌ مشکلات‌ پیش‌نمی‌آمد، مسلمانان‌ قبل‌ اسلام‌ با یهودیان‌ پیمان‌ و دوستی‌ قدیمی‌ داشتند، به‌همین‌ علت‌ اسرار محرمانه‌ خود را به‌ آنها می‌گفتند و همین‌ باعث‌ شکست‌برنامه‌های‌ مسلمانان‌ می‌شد. سران‌ یهود در زمینه‌ اخلاقی‌ و ارزشی‌ هم‌کارشکنی‌ کردند. مثلاً افرادی‌ مثل‌ کعب‌ بن‌ اشرف‌ و زنی‌ به‌ نام‌ عصما رامأمور کردند تا برای‌ هتک‌ حرمت‌ زنان‌ مسلمان‌ شعر بگویند، چون‌ شعر درآن‌ زمان‌ ارزش‌ و اهمیت‌ زیادی‌ داشت‌ باعث‌ ضعیف‌ شدن‌ روحیه‌ مسلمانان‌می‌شد، در نتیجه‌ پیامبر(ص‌)با آنها برخورد شدیدی‌ کرد.

گام‌های‌ برخورد

پیامبر برای‌ برقراری‌ آرامش‌ و امنیت‌ در مدینه‌، پیمان‌نامه‌هایی‌ امضاء نموده‌و به‌ ادیان‌ الهی‌ دیگر آزادی‌ عقیده‌ داد. پیامبر(ص‌)مدینه‌ را حرم‌ اعلام‌ کرد، و دستور داد مردم‌ در امور اجتماعی‌ همکاری‌ کنند. البته‌ در این‌ پیمان‌نامه‌هاگناهکاران‌ و ستمگران‌ استثناء بودند. این‌ پیمان‌ نامه‌ها از هر جهت‌ به‌ نفع‌اسلام‌ بود، چون‌ مسلمانان‌ با دشمنان‌ خود اتمام‌ حجت‌ می‌کردند و مدتی‌ ازتوطئه‌ آنان‌ در امان‌ بودند. پیامبر(ص‌) به‌ یهودیان‌ خیبر نامه‌ نوشتند و آنان‌ رادعوت‌ کردند تا به‌ فطرت‌ و حق‌ برگردند، نشانه‌های‌ پیامبری‌ خود ومسلمانان‌ را که‌ در تورات‌ آمده‌ بود، تذکر دادند. بعد آنها را به‌ چیزهایی‌ که‌برایشان‌ مقدس‌ است‌، قسم‌ دادند و فرمودند:«اگر در تورات‌ می‌یابید که‌ به‌محمد(ص‌)ایمان‌ بیاورید، ما شما را به‌ سوی‌ خدا و پیامبر او دعوت‌ می‌کنیم‌. پیامبر(ص‌)در تمام‌ مدت‌ بر اساس‌ پیمان‌نامه‌ها با یهودیان‌ رفتار می‌کردند. پیامبر(ص‌)سعی‌ می‌کرد با تاکید بر نقاط‌ مشترک‌ ادیان‌ بین‌ آنها اتحاد ایجادکند. پیامبر برای‌ دعوت‌ به‌ توحید واقعی‌ (کلمه‌ سواء)زحمات‌ زیادی‌کشیدند. اما اهل‌ کتاب‌ از مسیر توحید منحرف‌ شدند
اهل‌ کتاب‌ هم‌ در مکه‌ و هم‌ در مدینه‌ برای‌ کارشکنی‌ با پیامبر(ص‌)بحث‌ ومناظره‌ می‌کردند. آنها می‌خواستند محبوبیت‌ پیامبر را کم‌ کنند، اما چون‌پیامبر به‌ منبع‌ علم‌ یعنی‌ خداوند متصل‌ بود، این‌ بحث‌ و مناظره‌ بر حق‌ بودن‌او را ثابت‌ می‌کرد. در این‌ بحث‌ها پرسش‌ هایی‌ مطرح‌ می‌شد. از جمله‌چگونگی‌ خلقت‌ یعنی‌ خداوند متعال‌. دانشمندان‌ یهود نزد پیامبر(ص‌)رفته‌می‌پرسیدنداین‌ مخلوقات‌ را خداآفریده‌ است‌ پس‌ خدا را چه‌ کسی‌ آفریده‌است‌. پیامبر از هدف‌ آنها آگاه‌ شد و خشمگین‌ شد، اما جبرئیل‌ نازل‌ شد وآیات‌ سوره‌ توحید را بیان‌ کرد. سپس‌ علمای‌ یهود پرسیدند: کیفیت‌ خلقت‌توسط‌ خدا چگونه‌ بوده‌ و منظور از دست‌ خدا چیست‌؟ رسول‌ خدابرآشفت‌، جبرئیل‌ برای‌ دومین‌ بار نازل‌ شد و آیه‌ ۶۷ سوره‌ زمر را تلاوت‌ کرد. خدا در این‌ آیه‌ می‌فرماید:«آنها خدا را آنگونه‌ که‌ شایسته‌ است‌، نشناخته‌اند، در حالیکه‌ تمام‌ زمین‌ در روز قیامت‌ در قبضه‌ اوست‌ و آسمانهای‌ پیچیده‌ دردست‌ او، خداوند منزه‌ و برتر است‌ از شریک‌ هایی‌ که‌ برای‌ او می‌پندارند. علت‌ ناراحتی‌ پیامبر در برابر سؤالات‌ یهود این‌ بود که‌ آنها عالمان‌ یهود بودندو بر کتابهای‌ دینی‌ آگاهی‌ کامل‌ داشتند و جواب‌ بسیاری‌ از این‌ سؤالها رامی‌دانستند. این‌ سؤالات‌ برای‌ خوار کردن‌ رسول‌ خدا و گمراهی‌ مردم‌ عادی‌بود
روزی‌ افرادی‌ از پنج‌ دین‌: یهود، نصاری‌، دهریه‌، ثنویه‌ و مشرکان‌ عرب‌ نزدپیامبر آمدند و گفتند: ما می‌گوییم‌ عزیر فرزند خداست‌ و می‌خواهیم‌ نظرشما را بپرسیم‌. پیامبر فرمود من‌ به‌ خدای‌ یگانه‌ ایمان‌ آوردم‌ و اگر شما برای‌عزیر کرامتی‌ قائل‌ هستید و می‌گویید او فرزند خداست‌ پس‌ باید برای‌حضرت‌ موسی‌ که‌ برای‌ اولین‌ بار تورات‌ را آورد، کرامت‌ بزرگتری‌ قائل‌باشید، و اگر منظور شما از رابطه‌ فرزندی‌، رابطه‌ فرزندی‌ زمینی‌ است‌ به‌معنی‌ زادن‌ و زاده‌ شدن‌، پس‌ برای‌ خداوند، آفریننده‌ قائل‌ هستید و این‌ کفراست‌. بعد از این‌ پاسخ‌ محکم‌ یهود گفتند: ما را رها کن‌ تا فکر کنیم‌. قضیه‌دیگر این‌ بود که‌ روزی‌ یهود و نصاری‌ نزد پیامبر رفته‌ گفتند: بین‌ ما داوری‌ کن‌. پیامبر(ص‌)فرمود داستان‌ خود را بگویید: یهود و نصاری‌ هر یک‌ در مورددیگری‌ گفتند: ما به‌ خدای‌ واحد حکیم‌ و اولیای‌ او ایمان‌ داریم‌ و دیگری‌(یهود یا نصاری‌)بر چیزی‌ از دین‌ و حق‌ نیستند. پیامبر فرمود: هر دو شماخلاف‌ کار، فاسق‌ و کافر هستید. آنها گفتند ما به‌ تورات‌ و انجیل‌ ایمان‌ داریم‌پس‌ چگونه‌ کافریم‌؟ پیامبر فرمود: این‌ دو کتاب‌ برای‌ راهنمایی‌ شما و نجات‌از سرگردانی‌ نازل‌ شده‌اند، اگر به‌ آن‌ عمل‌ نکنید موجب‌ بدبختی‌ شماست‌ وگناهکار خواهید بود
پاسخ‌ دیگری‌ که‌ پیامبر(ص‌)به‌ کارشکنی‌های‌ یهود داد این‌ بود که‌ از تحدّی‌استفاده‌ کرد، یعنی‌ آنها را دعوت‌ کرد اگر می‌توانند مانند قرآن‌ سوره‌ یا آیه‌ای‌بیاورند، زیرا پیامبران‌ الهی‌ برای‌ اثبات‌ پیامبری‌ خود معجزاتی‌ دارند، معجزه‌پیامبر اسلام‌ نیز قرآن‌ کریم‌ است‌. پس‌ پیامبر برای‌ اثبات‌ حقانیت‌ خود از قرآن‌استفاده‌ نمود. خداوند در آیات‌ ۲۳ و ۲۴ سوره‌ بقره‌ می‌فرماید: اگر می‌توانیدمثل‌ قرآن‌ سوره‌ای‌ بیاورید. هم‌چنین‌ در روایتی‌ از امام‌ حسن‌عسگری‌(ع‌)آمده‌ است‌، خداوند متعال‌ می‌فرماید: اگر در آنچه‌محمد(ص‌)می‌گوید، شک‌ دارید سوره‌ای‌ مانند قرآن‌ از تورات‌، انجیل‌، زبورو صحف‌ ابراهیم‌ بیاورید. این‌ عمل‌ یعنی‌ دعوت‌ به‌ مقابله‌ به‌ مثل‌ تحدّی‌ نام‌دارد، این‌ تحدّی‌ نه‌ تنها در مکه‌ و مدینه‌ یعنی‌ در زمان‌ پیامبر(ص‌)بلکه‌ امروزهم‌ ادامه‌ دارد و برای‌ همه‌ زمانهاست‌
روش‌ دیگر پیامبر در برخورد با کارشکنی‌ها موعظه‌ و ارشا آنها بود. وقتی‌پیامبر(ص‌)متوجه‌ شد که‌ یهود به‌ عهد خود وفادار نیست‌ و قصد فتنه‌ دارد، آنها را در بازارشان‌ جمع‌ کرد و فرمود: ای‌ گروه‌ یهود بترسید که‌ همان‌ عذابی‌که‌ به‌ قریش‌ نازل‌ آمد بر سر شما نازل‌ شود. یهود بنی‌قینقاع‌ پاسخ‌ دادند: ازاینکه‌ با مردم‌ بی‌خبر از فنون‌ جنگی‌، برخورد کردی‌ مغرور نباش‌، تو توان‌رویارویی‌ با ما را نداری‌. در این‌ وقت‌ آیه‌ای‌ از سوره‌ انفال‌ نازل‌ شد که‌ تکلیف‌پیامبر را روشن‌ کرد. خداوند در این‌ آیه‌ می‌فرماید: به‌ طور عادلانه‌ به‌ آنان‌اعلام‌ کن‌ که‌ پیمانشان‌ لغو شده‌ است‌، زیرا خداوند خائنان‌ را دوست‌ ندارد. از کارشکنی‌های‌ یهود فساد فرهنگی‌ و اخلاقی‌ بود، پیامبر برای‌ نابودی‌فساد، کارهای‌ جدی‌ انجام‌ داد. پیامبر(ص‌)ابتدا یهود را هم‌ به‌ اسلام‌ دعوت‌کردند، اما وقتی‌ آنها پیمان‌ شکنی‌ کرده‌ و فتنه‌ و آشوب‌ ایجاد کردند، پیامبرفرمان‌ جهاد و مبارزه‌ مسلحانه‌ را صادر کرد. البته‌ فرمان‌ جهاد فقط‌ مخصوص‌یهود نبود و هر قبیله‌ای‌ را که‌ پیمان‌ شکنی‌ می‌کرد، شامل‌ بود. بر اساس‌پیمان‌نامه‌، اگر قبیله‌ای‌ پیمان‌ شکنی‌ می‌کرد، باید مجازات‌ می‌شد و مجازات‌برای‌ مردان‌ اعدام‌ و برای‌ زنان‌ و فرزندان‌ اسارت‌ بود، بعضی‌ قبایل‌ هم‌مجازات‌ کمتری‌ می‌شدند و تنها از جامعه‌ مسلمانان‌ اخراج‌ می‌شدند.

سرانجام‌

بیشترین‌ دلیل‌ انحراف‌ و گمراهی‌ یهود خودبرتربینی‌ و نژادپرستی‌ آنان‌ است‌که‌ باعث‌ شد چشم‌ خود را روی‌ حقیقت‌ ببندند و واقعیت‌های‌ مسلم‌ رانادیده‌ بگیرند و انکار کنند. دنیاپرستی‌ آنان‌ دلیل‌ دیگری‌ برای‌ سقوط‌ آنها دردره‌ گمراهی‌ بود. عده‌ای‌ از آنها سختی‌های‌ زیادی‌ کشیدند تا پیامبرآخرالزمان‌ را ببینند، اما اطاعت‌ از هوای‌ نفس‌ تمام‌ زحمات‌ آنها را به‌ باد داد. می‌توان‌ از تغییر رویه‌ ناگهانی‌ یهود این‌طور نتیجه‌ گرفت‌ که‌ تعدادی‌ از آنهامنتظر پیامبر خدا نبودند، بلکه‌ کسی‌ را می‌خواستند که‌ در دنیاطلبی‌ وخودخواهی‌، فرصت‌ بیشتری‌ به‌ ایشان‌ بدهد و ثابت‌ کند آنها قوم‌ برگزیده‌هستند. با توجه‌ به‌ آنچه‌ گفته‌ شد با وجودی‌ که‌ یهود پیمان‌ نامه‌ها را نقض‌کردند، نتایج‌ مثبتی‌ هم‌ به‌ بار آمد. از این‌ موضوع‌ می‌توان‌ فهمید باید دربرخورد با افراد یا دسته‌های‌ کارشکن‌ ابتدا از راه‌ صلح‌ و مدارا وارد شد
با کمی‌ دقت‌ می‌توان‌ دریافت‌ عملکرد یهود در برابر مسلمین‌ و اسلام‌ درعصر حاضر مانند عملکرد آنان‌ در عصر رسول‌ خداست‌. با این‌ تفاوت‌ که‌حوزه‌ فعالیت‌ آنها وسیعتر و امکانات‌شان‌ عظیم‌تر شده‌ است‌، آنها بیش‌ ازپیش‌، از راه‌ حق‌ فاصله‌ گرفته‌اند و مانند کسی‌ که‌ در مردابی‌ در حال‌ غرِشدن‌ است‌، دیگر ملتها را نیز می‌خواهند با خود غرِ کنند، اما هر چقدر آنهاقدرت‌ بگیرند، پیروزی‌ نهایی‌ از آن‌ حق‌ و حقیقت‌ است‌ و هرگز حقیقت‌ برای‌همیشه‌ پنهان‌ نمی‌ماند و عاقبت‌ چهره‌ واقعی‌ آنها برای‌ مردم‌ جهان‌ آشکارخواهد شد. وظیفه‌ مسلمانان‌ این‌ است‌ که‌ به‌ خودسازی‌ فردی‌ و اجتماعی‌بپردازند و در راه‌ خداوند صبور و شکیبا باشند. البته‌ تنها یهود نیست‌ که‌ برای‌اسلام‌ خطرآفرین‌ است‌ بلکه‌ هر مکتبی‌ که‌ توسط‌ افراد سود جو تحریف‌شود، برای‌ سعادت‌ بشر خطرآفرین‌ است‌ پس‌ باید یک‌ مسلمان‌ با دقت‌ و تیزبینی‌ و مطالعه‌ صحیح‌ حق‌ را از باطل‌ تشخیص‌ دهد و با مراجعه‌ به‌ دستورات‌خداوند و عقل‌ و فطرت‌ خود راه‌ راست‌ را بیابد