۱ ـ همدلى مردم در مسائل مهم سیاسى ـ اجتماعى:

یکى از پایه ‏ها و پارامترهاى سازنده‏ى امنیت ملى، «وحدت و همدلى» حاکم بر مردم است اگر افراد یک جامعه و یا یک مملکت در مسائل مهم و اساسى مملکت با هم همدل و هم جهت باشند، و در اختلافات جزئى و سلیقه‏اى نسبت به سلیقه و نظر خود پافشارى نکنند، خود این وحدت و همدلى باعث استقرار و دوام امنیّت ملى مى‏گردد. 
امیر مؤمنان على علیه‏السلام آن گاه که با فتنه‏ى خوارج روبرو شد، فرمود: 
«والزموا السوادَ الاعظم فانّ یداللّه‏ مع الجماعه وایاکم الفرقه، فانّ الشاذّ من النّاس للشیطان کما انّ الشاذ من الغنم للذئب، و همواره همراه بزرگترین جمعیت‏ها باشید که دست خدا با این جمعیت است.» از پراکندگى بپرهیزید که انسانِ تنها و پراکنده بهره‏ى شیطان است، هم‏چنان که گوسفند تک‏رو طعمه‏ى گرگ مى‏شود.»(۱)

۲ ـ ایمان محکم و فراگیر مردمى:

ایمان محکم و همراه با تقواى الهى در امنیت ملى نقش به‏سزایى دارد، چون که مسلمان موحد، اولین شعار دینى‏اش، کلمه‏اى «لا اله الاّ اللّه‏» است. 
مسلمان با این اشعار بیان مى‏دارد که سر تسلیم به هیچ فردى فرود نمى‏آورد، جز براى خداوند واحد عزّوجلّ، تسلیم هیچ قدرتى نمى‏شود جز قدرت خداوند و از هیچ چیزى نمى‏ترسد، جز از خداوند سبحان، امام على علیه‏السلام فرمود:«من خاف اللّه‏ امنه اللّه‏ من کل شى‏ء، هرکه از خدا بترسد، خدا او را ایمن مى‏گرداند از همه چیز.»(۲) 
بنابراین مؤمن با این پشتوانه‏ى اعتقادى و ایدئولوژیک، نسبت به انسان‏ها و قدرت‏هاى ظاهرى ترس در دل ندارد؛ خود این مایه‏ى امنیت و آرامش است. 
حال اگر این ایمان به خداوندى فراگیر شود و اکثریت قاطع مردم یک کشور از این ایمان بهره‏مند شوند، طبیعى است که یکى از بارقه‏هاى آن، امنیت ملى است.

۳ ـ جهاد و آمادگى دفاعى همگانى:

جهاد و آمادگى دفاعى یکى از پایه‏هاى ایدئولوژى اسلام است. و این یکى از رمزهاى پیروزى چشمگیر مسلمانان به ویژه در صدر اسلام و سده‏هاى نخستین است. 
این جهاد و آمادگى دفاعى همگانى بود که باعث شد، مسلمانان در زمان پیامبر گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم از غربت رهایى یابند و سرانجام تمامى جزیره‏العرب را زیر چتر اسلام قرار دهند. 
امام على علیه‏السلام در دوره‏ى پیامبر بزرگ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم از قهرمانان دفاعى مسلمانان بلکه سرآمد همه‏ى قهرمانان دفاعى و مبارز بود؛ او نبردهاى سرنوشت‏سازى همانند جنگ‏هاى «بدر»، «احد»، «احزاب»، و «خیبر» را با موفّقیت به پیش برد. و در دوره‏هاى زمامدارى خویش نیز با رشادت و شجاعت تمام نیروها را بسیج کرد و با «ناکثان»، «قاسطان» و «مارقان» جنگید. آن حضرت در این دوره، بیش‏ترین سخنان آتشین درباره‏ى تشویق و ترغیب مسلمانان به جهاد و آمادگى دفاعى همگانى را بیان داشت. 
حضرت در این ترغیب‏ها، جهاد را از ارکان استقرار امنیت ملى خواند و محرومیت از آن را مایه‏ى سیه‏روزى و ناامنى معرفى نمود. 
به عنوان نمونه، آن‏گاه که به حضرت خبر دادند که عمال معاویه با ستمگرى کم‏نظیر به شهر «انبار» یورش بردند، و مسلمانان در این شهر به دفاع از خود به پانخاستند، حضرت در سخنانى به نقش آمادگى دفاعى و جهاد همگانى مسلمانان مى‏پردازد و مى‏گوید: 
«مردمى که از جهاد روى برگردانند، خداوند لباس ذلّت بر تن آنان مى‏پوشاند و بلا به آنان هجوم مى‏آورد، حقیر و ذلیل مى‏شوند، عقل و فهم‏شان تباه مى‏گردد و به خاطر تضییع جهاد حقّ آنان پایمال مى‏شود، و نشانه‏هاى ذلّت در آنان آشکار مى‏گردد، و از عدالت محروم مى‏شوند. 
آگاه باشید، من شب و روز، پنهان و آشکارا شما را به مبارزه‏ى با این جمعیت (معاویه و پیروانش) دعوت کرده‏ام و گفته‏ام پیش از آن که با شما بجنگند، با آنان نبرد کنید. 
به خدا سوگند هر ملتى که در درون خانه‏اش مورد هجوم دشمن قرار گیرد حتما ذلیل خواهد شد ولى شما سستى به خرج دادید و دست از یارى برداشتید، تا آن جا که دشمن پى در پى به شما حمله کرد و سرزمین شما را تصاحب نمود.»(۳)

۴ ـ امر به معروف و نهى از منکر:

دو مسؤولیت بزرگ همگانى، «امر به معروف» و «نهى از منکر» از پایه‏هاى امنیت ملى به شمار مى‏آیند. اگر مردم به این دو وظیفه پایبند باشند و عمل کنند، جامعه روح آرامش و امنیت را به خود مى‏بیند؛ از جمله سفارش‏هاى امام على علیه‏السلام به فرزندانش تذکر آنان به امر به معروف و نهى از منکر است. 
حضرت خطاب به آنان فرمود: 
«لاتترکوا الأمر بالمعروف والنهى عن المنکر فیولى علیکم شرارکم، امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید چون که ترک این دو وظیفه موجب مى‏شود که اشرار بر شما مسلط شوند. [و باعث ناامنى گردد.]»(۴)

۵ ـ اقتدار ملى در قالب حکومت:

توانمندى حکومت و اقتدار آن بزرگ‏ترین مایه‏ى امنیت ملى است. 
حضرت على علیه‏السلام در پاسخ به شعار انحرافى خوارج ضمن بیان نقش حاکم و زمامدار، فرمود که توسّط حکومت امنیت در راه‏هاى کشور استقرار مى‏یابد. 
«مردم به زمامدارى نیازمندند، نیکوکار باشد یا بدکار، تا مؤمنان در سایه‏ى حکومت او به کار خویش بپردازند و کافران هم بهره‏مند شوند و مردم در زیر چتر حمایتى حکومت زندگى کنند، به وسیله‏ى زمامدار اموال بیت‏المال جمع‏آورى گردد، و به کمک او با دشمنان مبارزه شود، جاده‏ها امن و امان و حقّ ضعیفان از توانمندان گرفته شود. نیکوکاران در رفاه و از دست بدکاران مردم در امن و امان باشند.»(۵)

۶ ـ مماشات و عدم پافشارى گروه ‏هاى سیاسى:

در جامعه‏اى که همانند جامعه امروزه‏ى ایران در امور سیاسى دگراندیشى برقرار است و از گروه‏هاى سیاسى متعددى برخوردار است اگر هر یک از این گروه‏ها با دیگران مماشات داشته باشند و از دیدگاه‏هاى خویش پافشارى‏ها را بزدایند، و تا حدودى با رقیب سیاسى خویش کنار بیایند، خود این کار یکى از پارامترهاى مهم در برقرارى امنیّت ملى به شمار مى‏آید. 
این حقیقت را امام على بن ابى طالب علیه‏السلام هم در سیره و عمل از خود بروز داده و هم در سخنان خویش، بعد از رحلت رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با وجودى که حکومت و زمامدارى مسلمانان حق مسلم آن حضرت بود، آن‏گاه که احساس کرد، با پافشارى در این حقّ مسلم امنیّت ملى تهدید مى‏شود و دشمنان وسوسه مى‏شوند از اصرار و پافشارى حقّ خویش خوددارى نمود و در برابر پیشنهاد ابوسفیان و عباس مبنى بر بیعت با آن حضرت پاسخ منفى مى‏دهد و چنین مى‏فرماید: 
«اى مردم، امواج کوه پیکر فتنه‏ها را با کشتى‏هاى نجات درهم بشکنید. از راه اختلاف و پراکندگى کنار آیید. تاج تفاخر و برترى جویى را از سر بنهید. 
دو کس راه صحیح را پیمودند، آن کس که با داشتن یار و یاور نیروى کافى به پا خاست و پیروز شد؛ و آن کس که با نداشتن نیروى کافى کناره‏گیرى کرد و مردم را راحت ساخت. 
زمامدارى بر مردم همانند آبى متعفّن و یا همانند لقمه‏اى گلوگیر است. آنان که میوه را پیش از رسیدنش چینند، همانند کسى مانند که بذر را در کویر و شوره‏زار پاشد.»(۶)

۷ ـ قانونگرایى مسؤولان:

اقتدار و موفّقیت نظام و حکومت به این است که کارگزاران نظام مردم را راضى نگهدارند و از خود نرنجانند. 
در صورت رنجش مردم بین مردم و کارگزاران حکومتى، جدایى برقرار مى‏شود و این خود امنیت مردم را متزلزل مى‏کند. 
کارگزاران باید همانند مردم به قوانین و مقررات احترام بگذارند و به آن پاى‏بند باشند. 
امام على علیه‏السلام براى فرماندار آذربایجان، «اشعث بن قیس» مى‏نویسد: 
«فرماندارى براى تو وسیله‏ى آب و نان نیست. بلکه امانتى است، در گردنت. 
تو نیز باید مطیع مقام بالاتر باشى. درباره‏ى مردم حق ندارى استبداد به خرج دهى و…»(۷)

۸ ـ تقویت بنیه‏ ى دفاعى:

امام على علیه‏السلام در عهدنامه‏ى مالک اشتر درباره‏ى نیروهاى نظامى مى‏نویسد: 
«امّا سپاهیان و نیروهاى نظامى با اذن پروردگار حافظ و پناهگاه مردمند، آنان زینت زمامداران، عزّت و شوکت دین و تأمین کنندگان امنیّت هستند قوام و اصلاح امور مردم جز توسط این‏ها ممکن نیست.»(۸) 
امام على علیه‏السلام در دنباله‏ى این سخن مى‏نویسد: قوام و اصلاح امور رعیت که یکى از ابعاد آن برقرارى امنیت است به چهار چیز وابسته است.

۱ ـ سپاهیان و نیروهاى مسلح.

۲ ـ امکانات مالى و چرخیدن چرخ مالیاتى و منابع درآمد حکومت.

۳ ـ برقرارى امور قضاء و کارایى دادگسترى

۴ ـ فعّالیت‏هاى اقتصادى اعم از تولید، توزیع و فروشندگان و رواج بازار اقتصادى.

 

موانع تحقق امنیّت ملى از منظر امام ‏على علیه‏السلام

در بحث مربوط به پایه‏هاى امنیت ملى از منظر امام على علیه‏السلام ، به صورت ضمنى به برخى از موانع تحقق امنیّت ملى در منظر امام على علیه‏السلام اشاره شد. 
چرا که تمامى پایه‏ها و عوامل استقرار امنیت ملى، در صورت فقدان هر یک از آن‏ها و یا تحقق عنصرى متضاد با آن‏ها، هر یک از آن امور، به موانع تبدیل مى‏شوند. 
لیکن در این فراز افزون بر آن، در چند مانع عمده‏ى تحقّق امنیت ملى از منظر امام على علیه‏السلام سخن را پى مى‏گیریم.

۱ ـ سستى و تنبلى در دفاع ملّى:

در حکومت چند ساله‏ى امیر مؤمنان على علیه‏السلام در مورد استقرار امنیّت ملى، فراز و نشیب‏هایى وجود داشت که همه‏ى آن‏ها براى ما درس زندگى، درس دین‏دارى و درس حکومت‏دارى است. 
در آن ایّامى که مردم زیر پرچم، به نداى آن حضرت مبنى بر گرم نگهداشتن جبهه‏ى نبرد با «ناکثین»، «قاسطین» و «مارقین» لبیک مى‏گفتند و فعالانه در این حرکت دفاعى ملى شرکت مى‏کردند، امنیت ملى برقرار مى‏بود؛ ولى در هنگامى که مردم به جاى لبیک گفتن، به سستى و تنبلى و بهانه تراشى رو مى‏آوردند، امنیت ملى آنان به خطر مى‏افتاد و متزلزل مى‏شد و دشمنان از این فرصت سوءاستفاده مى‏کردند. 
حضرت على علیه‏السلام این حقیقت تلخ را چنین بیان مى‏دارد:«نفرین بر شما، از بس شما را سرزنش کردم خسته شدم. آیا به جاى زندگى آخرت به زندگى دنیا راضى شده‏اید؟! 
به جاى عزّت و سربلندى، بدبختى و ذلّت را بر گزیده‏اید؟! 
هرگاه شما را به جهاد با دشمن فراخواندم، چشمهایتان از ترس در جام دیده دور مى‏زند، گویا ترس از مرگ عقلتان را ربوده است و همانند افراد مستى که قادر به پاسخ نیستند، از خود بى‏خود و سرگردان شده‏اید و گویا عقل‏هاى خود را از دست داده‏اید و نمى‏فهمید. 
من هرگز و هیچ گاه به شما اعتماد ندارم. 
بر شما اعتماد نیست که در دفع دشمن به شما تکیه شود… به خدا سوگند شما وسیله‏ى بدى براى افروختن آتش جنگ بر ضدّ دشمنن هستید. 
براى شما نقشه‏ها مى‏کشند، امّا شما مرد کشیدن نقشه‏اى بر ضدّ آنان نیستید. دشمن به شما حمله مى‏کند و شهرهاى شما را از دستتان خارج مى‏کند و شما به خشم نمى‏آیید. چشم دشمن براى حمله به شما خواب ندارد، ولى شما در غفلت و بى‏خبرى به سر مى‏برید. شکست از آنِ آنانى است که دست از یارى یکدیگر بر مى‏دارند.»(۹)

۲ ـ حرمت‏ شکنى و گستاخى مردم نسبت به رهبر، یا روحیه‏ى مقدم بر امام داشتن:

حرمت‏شکنى و گستاخى مردم نسبت به رهبر و فرمانده، یکى دیگر از موانع تحقّق امنیت ملى است. 
در پایان جنگ صفین و جریان حکمیّت عده‏اى که بعدها به خوارج نام یافتند، نسبت به رهبر و امام المسلمین گستاخ شدند، حرمت‏شکنى کردند، خودشان را بر امام على علیه‏السلام مقدم داشتند، این امر زمینه‏ساز هجوم ناامنى براى کوفیان شد. 
این گستاخى امنیت ملى مردم عراق را براى مدت زمان طولانى به خطر انداخت. 
امام على علیه‏السلام در یکى از سخنرانى‏ها این حقیقت را بیان مى‏دارد که مخالفت با رهبر و حرمت‏شکنى سبب مى‏شود که سرانجام با هجوم دشمن، امنیت ملى به مخاطره افتد و دشمن تفوّق یابد و مایه‏ى بدبختى و سیه‏روزى مردم شود. فرمود: 
«به من خبر رسیده است که «بُسر» از عمال معاویه، بر «یمن» مسلّط شده است، به خدا سوگند، من از قبل مى‏دانستم و مى‏دانم که این‏ها به زودى بر شما مسلّط خواهند شد، چون که آنان در یارى از باطلشان متحدند و شما در راه حقّ متفرقید. 
شما پیشواى خویش را که در مسیر حق به پا خاسته است اطاعت نمى‏کنید ولى آنان پیشواى خویش را که در مسیر باطل است، اطاعت مى‏کنند. 
آنان نسبت به رهبر خود اداى امانت مى‏کنند ولى شما راه خیانت را در پیش گرفتید. 
و آنان در شهرهاى خود به اصلاح مشغولند ولى شما به فساد رو آوردید.»(۱۰) 
و نیز فرمود: 
«هر گاه در ایّام تابستان فرمان جهاد و مبارزه و حرکت به سوى دشمن را صادر کردم، شما عذر و بهانه آوردید و گفتید: اندکى به ما مهلت ده تا سوز گرما فرو نشیند و اگر در سرماى زمستان این دستور را به شما دادم، گفتید: اکنون هوا خیلى سرد است، بگذار سوز سرما آرام گیرد. همه‏ى این بهانه‏ها براى فرار از گرما و سرما بود. 
شما که از سرماى و گرما وحشت دارید و فرار مى‏کنید، به خدا سوگند از شمشیر دشمن بیشتر فرار مى‏کنید…»(۱۱)

۳ ـ کم رنگ شدن ایمان و تعهّد دینى مسلمانان:

شکى نیست که ایمان یکى از پارامترهاى بسیار قوى در توان و انسجام مبارزان به شمار مى‏آید حال اگر این ایمان کم‏رنگ شود و یا تعهد دینى مبارزان ضعیف شود، طبیعى است که ملّت براى برقرارى امنیّت خویش، توانش را از دست مى‏دهد. 
اگر ایمان به خدا سست و یا نابود شود، در این صورت فرد به جاى اینکه از خدا پروا داشته باشد، از دیگران ترس و وحشت دارد و این حالت خودش نوعى ناامنى است. و یا اینکه این تهدید امنیّت ملّى را به دنبال خود مى‏آورد. امام على علیه‏السلام فرمود: 
«من خاف النّاس اخافه اللّه‏ سبحانه من کل شى‏ء، هرکه بترسد از مردم خداوند سبحان بترساند او را از هرچیز.»(۱۲)

۴ ـ جنگ افروزى:

اگر فردى، جمعیتى و کشورى در پى تهاجم نظامى و زدودن امنیت دیگران باشد، بازتاب این کار این است که امنیت خویش را از دست مى‏دهد. 
امام على علیه‏السلام فرمود: یکى از عوامل ناامنى جنگ‏افروزى است. 
فرمود: «من حارب الناس حرب»، هر که جنگ کند با مردم، ربوده شود اموال او.»(۱۳)

۵ ـ غفلت از وجود دشمن:

هم جدال و دشمنى و جنگ با مردم باعث ناامنى مى‏شود. و هم بى‏توجّهى و غفلت از دشمن زمینه‏ساز ناامنى است. 
امام على علیه‏السلام فرمود: «من امن السلب سلب»، هر که ایمن نشیند از ربوده شدن اموال، ربوده شود اموال او.»(۱۴)

۶ ـ اختلافات داخلى:

امام على علیه‏السلام در تفسیر و تحلیلى که از آینده‏ى جامعه‏ى عراق و کوفه نمود، یکى از عوامل ناامنى که در آینده گریبانگیر این شهر مى‏شود را اختلافات داخلى بیان نمود. 
حضرت بعد از آگاه شدن به حمله‏ى وحشیانه‏ى «بسربن ارطاه» به مناطق تحت کنترل آن حضرت، فرمود: 
به جهت اختلاف و تفرقه‏ى شما من شکست شما و تهدید امنیت ملى شما را مى‏بینم.(۱۵) 
و نیز حضرت فرمود: «الخلاف مثار الحروب؛ ناسازگارى مایه‏ى برانگیختن جنگ‏ها است.»(۱۶)

۷ ـ فساد کارگزاران:

حضرت در این آینده‏نگرى و تحلیل از وضعیت حال و آینده‏ى جامعه‏ى عراق یکى از عوامل تحقّق ناامنى را فساد کارگزاران اعلان مى‏کند. و مى‏فرماید: 
چون که شما در شهرهایتان در پى فساد هستید ولى سپاهیان دشمن در پى صلاح. شما در آینده‏اى نزدیک شکست مى‏خورید و امنیت ملّى خویش را از دست مى‏دهیم.(۱۷)

۸ ـ قانون‏شکنى:

رواج هر نوع قانون‏شکنى، پرده‏درى، بى‏حرمتى و هتک‏حرمت دیگران، خود عامل و زمینه‏ساز ناامنى است. 
امام على علیه‏السلام به رعایت هر نوع حقوق مردم سفارش مى‏نمود. حتّى حضرت اجازه نمى‏داد به غیر مسلمان ظلم و ستم روا داشته شود. 
حتّى امورى که در فرهنگ اسلامى مالیت ندارد (مانند شراب، خوک) ولى در فرهنگ اقلیت‏هاى مذهبى از مالیت و ارزشى برخوردار است، مسلمانان اجازه‏اى تجاوز و تعدّى به آن امور را هم ندارند. چنانکه نوشته‏اند: در دوران حکومت امام على علیه‏السلام شخص مسلمانى خوک یک ذمى نصرانى را کشته بود، حضرت به نفع ذمى نصرانى و به ضرر مسلمان حکم کرد که باید به خاطر این کار بهاى آن را به نصرانى بپردازد.(۱۸)

 


پى‏ نوشتها:

۱ ـ همان، خطبه‏ى ۱۲۷٫ 
۲ ـ غررالحکم، آمدى، ج ۵، ص ۴۲۱، چاپ دانشگاه تهران. 
۳ ـ نهج‏البلاغه، همان، خ ۲۷٫ 
۴ ـ همان، نامه‏ى ۴۷٫ 
۵ ـ همان، خ ۴۰٫ 
۶ ـ همان، خ ۵٫ 
۷ ـ همان، نامه‏ى ۵٫ 
۸ ـ همان، نامه‏ى ۵۳، ص ۴۳۲٫ 
۹ ـ همان، خ ۳۴٫ 
۱۰ ـ همان، خ ۲۵٫ 
۱۱ ـ همان، خ ۲۷٫ 
۱۲ ـ غررالحکم، همان، ج ۵، ص ۴۲۱٫ 
۱۳ ـ همان. 
۱۴ ـ همان. 
۱۵ ـ ر.ک: نهج‏البلاغه، خطبه‏ى ۲۵٫ 
۱۶ ـ غررالحکم، همان، ج ۱، ص ۱۸۵٫ 
۱۷ ـ ر.ک: نهج‏البلاغه، خ ۲۵٫ 
۱۸ ـ من لایحضره الفقیه.