در این متن می خوانید:
      1. سوال ۱ –  آیا حضرت سلیمان علیه السّلام بساطی داشته که با آن در هوا پرواز می کرده است ؟
      2. سوال ۲ –  خداوند متعال می فرماید : قالت نمله یا ایها النمل ادخلوا مساکنکم ، لایحطمنکم سلیمان و جنوده و هم لایشعرون . (نمل : ۱۸) مورچه ای گفت : ای مورچگان ، به خانه هایتان داخل شوید ، مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را پایمال کنند . در تفسیر این آیه در روایت آمده است : (حضرت سلیمان علیه السلام به این مورچه گفت : ما که در آسمان پرواز می کردیم ، پس چرا تو به مورچه ها گفتی : ادخلوا مساکنکم ، لایحطمنکم سلیمان و جنوده مورچه در جواب گفت : (اگر به شما سر گرم می گردیدند ، از یاد خدا غافل می شدند ، و یا اینکه اگر به کبکبه و شوکت و عظمت دستگاه تو نظر می کردند ، به دنیا و زخارف و زندگی دنیا تمایل پیدا می کردند)(۷۳) آیا این روایت درست است ؟
      3. سوال ۳ –  خداوند متعال از زبان حضرت سلیمان می فرماید : هب لی ملکا لاینبغی لاءحد من بعدی ، انک انت الوهاب . (ص : ۳۵) سلطنتی به من ارزانی دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد . به یقین تو بسیار بخشنده ای . آیا این در خواست با مقام نبوت آن بزرگوار سازگار است ؟
      4. سوال ۴ –  مگر معنای (لاینبغی لاحد) این نیست که دیگران سزاوار نیستند و من سزاوارم ؟ و آیا در این تقاضا شائبه حسادت وجود ندارد ؟ !

سوال ۱ –  آیا حضرت سلیمان علیه السّلام بساطی داشته که با آن در هوا پرواز می کرده است ؟

روایات در این باب زیاد است ، و نمی شود آنها را انکار نمود . (۷۲)

 


سوال ۲ –  خداوند متعال می فرماید : قالت نمله یا ایها النمل ادخلوا مساکنکم ، لایحطمنکم سلیمان و جنوده و هم لایشعرون . (نمل : ۱۸)
مورچه ای گفت : ای مورچگان ، به خانه هایتان داخل شوید ، مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را پایمال کنند .
در تفسیر این آیه در روایت آمده است : (حضرت سلیمان علیه السلام به این مورچه گفت : ما که در آسمان پرواز می کردیم ، پس چرا تو به مورچه ها گفتی : ادخلوا مساکنکم ، لایحطمنکم سلیمان و جنوده مورچه در جواب گفت : (اگر به شما سر گرم می گردیدند ، از یاد خدا غافل می شدند ، و یا اینکه اگر به کبکبه و شوکت و عظمت دستگاه تو نظر می کردند ، به دنیا و زخارف و زندگی دنیا تمایل پیدا می کردند)(۷۳) آیا این روایت درست است ؟


به چنین روایتی بر خورد نکرده ام ؛ علاوه بر این ، معلوم نیست بساط حضرت سلیمان علیه السّلام آن قدر وسعت داشته که جنود و سپاهش را با خود در هوا هم حمل کند ، در ذیل آیه ، و القینا علی کرسیه جسدا ثم اناب (ص : ۳۴) : (و بر تخت او جسدی بیفکندیم ، پس او به تمام وجود سوی خدا توبه و رجوع نمود . ) روایات عجیبی وارد شده که با مقام حضرت سلیمان علیه السلام و پیغمبری آن جناب سازش ندارد . آمده است : (روزی حضرت عزرائیل به نزد حضرت سلیمان علیه السّلام آمد و آن حضرت یک پسر داشت که جناب عزرائیل به او خیره خیره نگاه می کرد ، لذا آن حضرت به باد دستور داد که او را لای ابرهای آسمان پنهان کند . )

 

سوال ۳ –  خداوند متعال از زبان حضرت سلیمان می فرماید : هب لی ملکا لاینبغی لاءحد من بعدی ، انک انت الوهاب . (ص : ۳۵)
سلطنتی به من ارزانی دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد . به یقین تو بسیار بخشنده ای .
آیا این در خواست با مقام نبوت آن بزرگوار سازگار است ؟


اتفاقا خیلی بجاست ؛ زیرا می فرماید : ملکی به من بده که به کسی نمی دهی ، نمی فرماید ملکی به من بده و به دیگری نده ، بلکه می فرماید : آنچه را به دیگری نخواهی داد به من عطا کن .

 

سوال ۴ –  مگر معنای (لاینبغی لاحد) این نیست که دیگران سزاوار نیستند و من سزاوارم ؟ و آیا در این تقاضا شائبه حسادت وجود ندارد ؟ !

 

 می فرماید ملکی می خواهم که بعد از من کسی آن را دارا نخواهد شد . اگر بفرماید : به من بده و به دیگران نده ، حسد خواهد شد؛ ولی آن بزرگوار این گونه نمی فرماید . بلکه می فرماید : ملکی که به هیچ کس سزاوار نیست به من بده ، نه اینکه دیگران سزاوار نیستند ، به من بده که سزاوار آنم .

 

منبع: ۶۶۵ پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبایی قدس سره؛ نشر نهاوندی؛ مؤلف: محمدحسین رخ‌شاد