اهداف بعثت

۱ – رفع اختلاف

بشر در آغاز دارای زندگی ساده و جامعه‌ای ابتدایی بود و چون به تدریج بر تعداد افراد افزوده شد، بین آنان بر اثر تضاد منافع، اختلافات رخ داد و بدین روی، نیازمند به راهنما و قانون شدند. بنابراین، یکی از اهداف بعثت انبیا(ع) به بیان قرآن کریم بر طرف کردن تنازع و کشمکش بین مردم می‌باشد؛ آنجا که می‌فرماید:
«
مردم ‌‍[در ابتدا] یک دسته بیشتر نبودند [و تضادی در میان آنها وجود نداشت. تدریجاً جوامع و طبقات پدید آمدند و سپس در میان آنها اختلافات به وجود آمد]. پس خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت دهند و انذار کنند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت می‌کرد، بر آنها نازل نمود تا در 
میان مردم در آنچه اختلاف داشتند، حکومت کند.»۱


پیامبر اکرم(ص) نیز پس از بعثت و به محض فراهم شدن زمینه تشکیل حکومت اسلامی با هجرت از مکه به مدینه، نخستین اقدامی که نمود، ایجاد الفت و برادری در بین مسلمانان و رفع اختلاف و پراکندگی و خشکاندن ریشه دشمنی دیرینه بین دو قبیله بزرگ مدینه، یعنی «اوس» و «خزرج» بود.۲ قرآن کریم به این جریان چنین اشاره دارد
«
واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداءً فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا؛۳ و همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هرگونه وسیله ایجاد وحدت) چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت [بزرگ] خدا را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او در میان دل‌های شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید
وجود مقدس آن حضرت پیوسته عامل وحدت و همبستگی بوده و بارها در موقعیت های گوناگون موجب برطرف شدن اختلافات میان فبایل مختلف و یا صفوف مسلمانان شده است. اکنون نیز که با درایت و حسن تدبیر رهبر عزیز انقلاب، سال جاری به عنوان سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامیده شده، شایسته است که در پرتو نور قرآن در راستای این هدف متعالی بعثت (وحدت و انسجام و رفع اختلاف بین مسلمانان) با جان و دل حرکت نماییم.

 

 

۲ – برقراری قسط و عدل

از دیگر اهداف بعثت رسولان الهی به ویژه رسول اکرم(ص)، فراهم نمودن شرایط برای قیام مردم به عدل و داد است. بدین منظور پیامبران(ع) با تجهیز به وسیله دلایل روشن، کتاب‌های آسمانی و میزان سنجش حق از باطل، مأموریت یافته‌اند تا در راستای برقراری قسط و عدل در جامعه تلاش نمایند. قرآن در این‌باره می‌فرماید:
«
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛۴ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب [آسمانی] و میزان [شناسایی حق و قوانین عادلانه] نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند


مراد از بینات، معجزات و دلایل عقلی است که پیامبران(ع) از آنها بهره‌مند بوده‌اند و منظور از میزان _ که به معنی وسیله وزن کردن و سنجش است _ مصداق معنوی آن، یعنی قوانین و مقررات الهی و یا دین و آیین به طور کلّی است که معیار سنجش خوبی‌ها و بدی‌ها، و ارزش از ضد ارزش‌ها است.۵
در خصوص، پیامبر خاتم(ص) نیز قرآن کریم پس از بیان مأموریت آن حضرت برای ایجاد وحدت در بین انسان‌ها و استقامت و پایداری در این راه، مسئولیت برقراری عدالت در جامعه را به ایشان نسبت می‌دهد و می‌فرماید: «قل آمنت بما انزل الله من کتاب و امرت لاعدل بینکم؛۶ بگو [ای پیامبر!] به هر کتابی که خداوند نازل کرده، ایمان آورده‌ام و مأمورم در میان شما به عدالت رفتار کنم


عدالت آرزوی دیرینه بشر است که همواره در طول تاریخ در جستجوی آن بوده و اگر هرچه تلاش نموده، کمتر به آن رسیده، علتش جز این نیست که از اهداف بعثت انبیای الهی (ع) فاصله گرفته است و براستی که امروزه تنها در سایه سار بعثت رسول اکرم (ص) و عمل به دستورات هدایت بخش قرآن و عترت – این یادگاران جاوید پیامبر (ص) – است که می توان به قسط و عدل واقعی نایل گردید.

 

 

۳ – پیراستن جان‌ها از پلیدی‌ها

به حق، بر انگیخته شدن پیامبری درس نخوانده و از میان توده مردم برخاسته (رسول امّی) نعمت بسیار بزرگی از سوی پروردگار است که سزاوار منت‌گذاری خداست؛ پیامبری که موظف به تلاوت آیات روح‌فزای الهی به منظور تطهیر نفوس مردم از پلیدی‌های شرک و عقاید باطل و خوهای پست حیوانی و رشد و نمو آنان به اخلاق فاضله و تربیت در فضای ملکات انسانی می‌باشد؛ جنان که آن حضرت خود فرموده است: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛۷ من مبعوث شدم تا اخلاق کریمانه را به اتمام و اکمال برسانم
قرآن کریم در یک آیه می‌فرماید: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم…؛۸ او (خدا) کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از [جنس] خودشان بر انگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنان را پاکیزه کند… .»


و در آیه ای دیگر از آن جهت که تنها مؤمنان تحت تأثیر آیات وحی به پیروی از رسول خدا(ص) راه طهارت و تزکیه نفس را می پیمایند به فضایل اخلاقی زینت می یابند، منت‌گذاری خدا را متوجه مؤمنان می‌داند و می‌فرماید: «لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم…؛ ۹ خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامی که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند
بنابراین از اهداف مهم دیگری که قرآن کریم برای مبعث رسول خاتم (ص) برشمرده، تزکیه و تربیت مردم برای به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعداد های متعالی انسانی و در نتیجه تنظیم روابط نیک با خالق و مخلوق در جامعه اسلامی است.

 

 

۴ – آموزش قرآن و حکمت

قرآن مجید در ادامه دو آیه فوق، هدف دیگر از بعثت رسول اکرم(ص) را پس از تلاوت آیات الهی و تزکیه و تربیت نفوس، تعلیم کتاب و حکمت به مردم معرفی می‌کند: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا… و یعلمهم الکتاب و الحکمه»؛ «لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم… و یعلمهم الکتاب و الحکمه». 
چنان که گفته‌اند، «کتاب» اشاره به قرآن و تعلیمات آسمان آن دارد و «حکمت» اشاره به فلسفه و اسرار معارف قرآن. و به فرموده علامه طباطبایی: «تعلیم کتاب و حکمت شامل تمامی معارف اصولی و فروعی دین می‌گردد.»۱۰


اما اینکه در راستای تبیین اهداف بعثت، در سه آیه از قرآن (همچون دو آیه مذکور) تزکیه قبل از تعلیم کتاب و حکمت ذکر شده۱۱ و در یک آیه، بعد از آنها بیان گردیده،۱۲ نشان دهنده این حقیقت است که این دو امر تأثیر متقابل در یکدیگر دارند و همان طور که تربیت صحیح اخلاقی زاییده علم حقیقی است، علم حقیقی هم نتیجه تربیت صحیح اخلاقی می‌باشد


بدین ترتیب، پیامبر اکرم(ص) از بین توده مردم به امر مقدس رسالت برانگیخته شد تا با تلاوت آیات الهی، مردمی را که به صراحت «و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»۱۳ در ضلالت و گمراهی آشکار به سر می‌بردند و گرفتار سیه روزی و بدبختی، جهل و نادانی و آلودگی‌های گوناگون معنوی بودند، به برکت تعلیم کتاب و حکمت، تربیت نماید و به سوی کمال انسانی سوق دهد؛ چنان که در مدت کوتاه رسالت خویش، انسان‌های بزرگی همچون علی(ع)، فاطمه(س)، سلمان، مقداد، ابوذر و مانند آنان را تربیت کرد و تحول عظیمی در جامعه آن روز حجاز ایجاد نمود و زمینه گسترش تعالیم حیات بخش و معارف هدایتگر دین خود را برای همیشه توسط اهل بیت(ع) خویش به سراسر دنیا فراهم ساخت.

 

۵ – عبادت و بندگی

اگر مقصود از آفرینش جن و انس به بیان آیه شریفه «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»۱۴، عبادت پروردگار عالمیان است، هدف نهایی از بعثت پیامبران الهی، به ویژه خاتم رسولان(ص) نیز جز رساندن بشر به جایگاه والای عبودیت موحدانه و نجات او از پرستش طاغوت نخواهد بود
«
ولقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت؛۱۵ ما در هر امتی رسولی فرستادیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.» 
امیر مؤمنان علی(ع) می‌فرماید: «همانا خداوند، محمد(ص) را به حق مبعوث کرد تا مردم را از پرستش بندگان خدا [نجات بخشد و با خود] به سوی پرستش خدا ببرد.»۱۶
چه اینکه پرستش خدا متوقف بر پذیرش توحید و یکتایی پروردگار و ولایت او بر همه موجودات هستی است که موجب خروج انسان از ظلمت شرک و کفر و نادانی و رذایل اخلاقی، و عروج به نور کمال انسانی می‌باشد؛ در حالی که عبادت طاغوت (شیطان و هر چه در مقابل حق است) باعث سقوط آدمی به قعر ظلمات گمراهی و مایه گرفتاری در عذاب الهی است
«
خداوند ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند، آنها را از ظلمت‌ها به سوی نور بیرون می‌برد؛ [اما] کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوت است که آنها را از نور به سوی ظلمت‌ها بیرون می‌برد. آنها اهل آتش‌اند و همیشه در آن خواهند بود.»۱۷


آری، به فرموده رهبر معظم انقلاب:”پیام مبعث را می شود در قرآن در بخش های بر جسته ای جستجو کرد… یکی پیام خروج از ظلمت و ورود به نور] است[… انسان ها را از ظلمات جهل، ظلمات عادات زشت، خلقیات بد، فتنه های میان افراد بشر، خرافاتی که بر ذهن های انسان ها حاکم می شود، پنجه می اندازد و آنها را از راه مستقیم منحرف می کند، ظلمات ظلم و طغیان خارج می کند و به نوری که مقابل آن است، هدایت و دلالت می کند.”۱۸ 
نوری که در واقع همان حقیقت توحید و عبودیت موحدانه است و همه ارزش ها و فضیلت ها در پرتو آن قرار می گیرد و به عنوان ثمره والای بعثت پیامبر (ص) یگانه راه رهایی انسان از اسارت شیطان و هوای نفس می باشد.

 

 

۶ – اتمام حجت

رحمت واسعه خداوند اقتضا می‌کند که حکم عقل را به سبب بعثت رسولان خود به حکم نقل تأیید و تقویت کند و حجت و راهنمای باطنی(عقل) را با حجت و راهنمای ظاهری(رسالت) همراه سازد و بدین ترتیب، راه سعادت و خوشبختی را فراروی بندگانش بگستراند که: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛۱۹ ما راه را به انسان نشان دادیم که یا شکرگذار است و یا ناسپاس
و این گونه است که با برخورداری بشر از نعمت رسالت و هدایت، حجت الهی بر او تمام می‌شود و جای هیچ گونه عذر و بهانه‌ای برای مجرمان و گنهکاران باقی نمی‌ماند؛ چنان که قرآن کریم می‌فرماید: «و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا؛۲۰ و ما هرگز [شخص یا قومی را] مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبری را مبعوث کرده باشیم
و حضرت علی(ع) در باره رسول خدا(ص) می‌فرماید: «گواهی می‌دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده خداست. او را فرستاد تا فرمان‌های خدا را اجرا کند و بر مردم حجت را تمام نماید و آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند.»۲۱
و این چنین است که بشر امروزی نیز در برابر مظاهر فریبنده و جاذبه های دروغین دنیایی، به واسطه گرفتاری در غل و زنجیر هوا و هوس معذور نخواهد بود و نسبت به قهر و انتقام الهی هیچ گونه حجت و دلیلی نخواهد داشت.

 

 

سخن آخر

بنابراین بعثت پیامبر اکرم(ص) به عنوان سر سلسله قافله انبیا(ع)، عالی‌ترین موهبتی است که پروردگار عالمیان به بشر ارزانی داشته تا از رهاورد آن، جان‌ها از پلیدی‌های شرک و گناه زدوده شود و با تربیت نفوس در پرتو تعلیم کتاب آسمانی و اسرار و معارف دینی، قسط و عدل در جامعه انسانی حکمفرما گردد و اختلافات که سرمنشأی جز جهل و نادانی و دنیا دوستی و خودخواهی ندارد، برطرف شود و آدمی به عروج بر فراز آسمان عبودیت و کمال نایل گردد و بدین ترتیب حجت بر همه افراد بشر از مؤمن و کافر تمام شود.

 

 

پی نوشت ها:

  1. بقره / ۲۱۳.
    ۲٫
    ر. ک: تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، اول، ۱۳۵۴ ش، ج ۳، ص ۲۵.
    ۳٫
    آل عمران / ۱۰۳.
    ۴٫
    حدید / ۲۵.
    ۵٫
    ر. ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، قم، موسسه النشر الاسلامی ، پنجم، ۱۴۱۷ ق.، ج ۱۹، ص ۱۷۱؛ تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۳۷۰
    ۶٫
    شوری / ۱۵.
    ۷٫
    بحار الانوار، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ق، ج ۶۷، ص ۳۷۲.
    ۸٫
    جمعه / ۲.
    ۹٫
    آل عمران / ۱۶۴
    ۱۰٫
    تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۳۳۰
    ۱۱٫
    جمعه / ۲؛ آل عمران/ ۱۶۴؛ بقره / ۱۵۱
    ۱۲٫
    بقره / ۱۲۹
    ۱۳٫
    آل عمران / ۱۶۴؛ جمعه / ۲
    ۱۴٫
    ذاریات / ۵۶
    ۱۵٫
    نحل / ۳۶
    ۱۶٫
    الکافی، شیخ کلینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.، ج ۸، ص ۳۸۶، ح ۵۸۶
    ۱۷٫
    بقره / ۲۵۷
    ۱۸٫
    بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولین نظام به مناسبت مبعث پیامبر اکرم(ص)،۷/۹/۱۳۷۶.
    ۱۹٫
    انسان / ۳
    ۲۰٫
    اسراء / ۱۵
    ۲۱٫
    نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات تهذیب، دوم، ۱۳۸۰ش.، ص ۱۳۱، خطبه ۸۳.