اگر درباره‌ی تشریع ازدواج موقّت، مصالح و ضرورت‌هایی که در آن لحاظ شده، با دیده‌ی انصاف نگریسته شود به این واقعیت اعتراف خواهیم کرد که قانون ازدواج موقّت نه تنها هیچ‌گونه نقص و کاستی ندارد بلکه بهترین و عالی‌ترین خدمتی است که اسلام برای زن و مرد و بیشتر برای زن انجام داده است، زیرا در دنیایی که آزادی جنسی و فحشاء برای جبران خلأ ناشی از ازدواج دائم تلقّی می‌شود، ازدواج موقّت همراه با تعهّدات حقوقی، اخلاقی و پاکدامنی و در عین سهولت و سادگی در کنار ازدواج دائم و در واقع مکمّل آن، بهترین کار ممکن است.

استاد مطهّری می‌گوید: «ازدواج موقّت از آن جهت تشریع شده است که ازدواج دائم به تنهایی قادر نبوده است که در همه‌ی شرایط و احوال رفع احتیاجات بشر را بکند و انحصار به ازدواج دائم مستلزم این بوده است که افراد یا به رهبانیت موقّت مکلّف گردند و یا در ورطه‌ی کمونیسم جنسی غرق شوند. بدیهی است که هیچ پسر یا دختری آن‌جا که برایش زمینه‌ی یک زناشویی دائم و همیشگی فراهم است، خود را با یک امر موقّتی سرگرم نمی‌کند»[۱].

بنابراین، ازدواج موقّت یک نوع عقد شرعی است که ویژگی‌های خود را و نباید آن را جایگزین ازدواج دائم دانست و همان انتظارها و توقّع‌های ازدواج دائم را از آن داشت.

و امّا در مورد زنان کرایه‌ای در اروپا و زنان خیابانی در ایران می‌توان گفت: هر دو غیر مشروع، آسیب‌رسان و درهم‌شکننده‌ی نهادهای اجتماعی خانواده است. البتّه زنان خیابانی با زنانی آبرومند که به عقد ازدواج موقّت در می‌آیند متفاوت هستند و به هیچ عنوان نمی‌تواتن آن را با زنان کرایه‌ای در غرب مقایسه نمود، چرا که عقد موقّت از نظر ماهیت همانند ازدواج دائم و یک رابطه‌ی تعریف شده توأم با حقوق و امتیازاتی است که زن و مرد با اختیار و اراده‌شان آن را پدید می‌آورند و بدین ترتیب عفّت و کرامت انسانی خویش را پاس می‌دارند. اگرچه امروز غرب متعه را ارتجاعی می‌شمارد و در مقابله با اسلام آن را مورد ایراد قرار می‌دهند، امّا برخی اندیشمندان دنیای غرب، به کمال و برتری قوانین ازدواج و خانواده در اسلام اعتراف می‌کند و برای سامان‌دهی نظام خانواده و رهایی از بی‌بند و باری جنسی، راهکارهای اسلام را پیشنهاد می‌کند.

از باب مثال «گوستاو لوبون» فرانسوی یکی از مزایای آیین اسلام را نوع ازدواج و تعدّد زوجات، آن هم به صورت محدود و مشروط راهگشا و نظام‌مند می‌شمارد و در قسمتی از اعترافات خود این‌گونه می‌گوید: «در غرب هم با وجود این‌که آب و هوا و طبیعت هیچ یک مقتضی برای وجود چنین رسمی نیست، مع ذلک رسم وحدت زوجه رسمی است که ما آن را فقط در کتاب‌های قانون می‌بینیم درج است، خیال نمی‌کنم بشود این را انکار کرد که در معاشرت واقعی ما اثری از این رسم (رسم وحدت زوجه) نیست.

راستی من متحیّرم و نمی‌دانم که تعدّد زوجات مشروع مشرق از تعدّد زوجات سالوسانه‌ی اهل مغرب چه کمی دارد و چرا کمتر است؟ بلکه من می‌گویم که اوّلی از هر حیث بهتر و شایسته‌تر است»[۲].

گفتنی است که صنعت روسپی‌گری نخستین‌بار توسط بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و آژانس‌های توسعه‌ی بین المللی آمریکا برنامه‌ریزی و حمایت شد.[۳] در نهایت کار را به جایی رسانده‌اند که ازدواج را به نوعی، عامل بدبختی زنان دانسته و روابط آزاد جنسی را نشانه‌ی استقلال فردی و دوری از اسارت می‌پندارند.

روشن است که در این نگرش، بازنده‌ی حقیقی، زن است چرا که این روند به ضربات عاطفی در محیط خانواده و جامعه منتهی می‌شود و این به معنای به بازی گرفتن عشق و محبّت خانوادگی و تُهی کردن هر یک از زن و مرد از خصوصیات فطری و انسانی شان می‌باشد و بدون تردید نگرانی‌ها، ناهنجاری‌های روحی و روانی و اختلالات در شخصیت زنان را چند برابر خواهد نمود.[۴]

زندگی شایسته‌ی انسان، به صورت اجتماعی و در گرو برقراری روابط با یکدیگر است. این روابط، خواه تجاری باشد، یا عاطفی، جنسی و… زمانی سالم، عادلانه و پایدار خواهد بود که قانونمند باشد؛ وگرنه در معرض هرج و مرج، ستمگری، سست بنیادی و زوال و تعدّی به یکدیگر خواهد بود.

در همه‌ی مسلک‌های بشری یا الهی، برای قانون‌مندی این روابط، مقرّراتی وضع شده است. در قرآن مجید نیز به این مهم اشاره شده است[۵] تا اصل پیدایش و نحوه‌ی این روابط، قابل اثبات باشد و این تعهّدات، ضمانت اجرایی یافته، علاوه بر این‌که، نظام اجتماعی را سامان دهد. بنابراین اجرای صیغه‌ی عقد، یک علامت و نشانه و وسیله‌ای برای ابراز خواست‌های درونی است که نظام اجتماعی آن را به رسمیت شناخته است و پس از اجرای صیغه، علاوه بر تعبّد شرعی، اعلام پایبندی به قوانین اجتماعی آن جامعه است. براساس این انگاره، ازدواج دائم یا موقّت، تنها با گفتن دو کلمه تمام نمی‌شود؛ بلکه مقرّرات و اهداف خاصّ خودش را دارد که عبارت است از:

۱ –  زن و مرد در تمام مدّت ازدواج در کنار یکدیگر هستند؛

۲ –  زن بعد از طلاق یا پایان مدّت ازدواج موقّت، باید عدّه نگه دارد. یکی از دلایل عدّه چه بسا این باشد که اگر از مرد اوّل باردار شده، وضعش مشخّص شود؛

۳ –  پدر و مادر موظّف‌اند از فرزندی که از ناحیه‌ی ازدواج پدید می‌آید، حمایت کنند؛

شاید برای عدّه‌ای، هدف ابتدایی ازدواج دائم ارضای شهوت جنسی باشد؛ ولی غالباً هدف از آن آرامش و تکامل در کنار همسر و تربیت نسل صالح است؛ لذا از نکاح به «عقد» تعبیر می‌شود.

«عقد» پیمانی دو سویه است که طرفین را به انجام اموری متعهّد می‌کند و برای هر یک حقّی را به عهده‌ی دیگری می‌نهد. بنابراین عقد ازدواج، تنها جاری کردن صیغه‌ی خاص بر زبان نیست؛ بلکه تعهّدی است که از آن صیغه‌ی ناشی شده و دو طرف آن را می‌پذیرند.

بدیهی است اهداف و مقرّرات یاد شده، در فحشا وجود ندارد؛ و طرفین تعهّدی نسبت به همدیگر ندارند؛ بلکه برای هر دو یا یکی از آنان، لذّتی زودگذر حاصل می‌شود و پس از آن هم بدون آن‌که وظیفه و تکلیفی داشته باشند، از یکدیگر جدا می‌شوند! اسلام بیش از هر چیز، می‌خواهد این روابط را قانون‌مند کرده و از ظلم و تجاوز و بهره‌کشی جلوگیری کند؛ بنابراین صیغه و زنا از جهت پیش زمینه‌ها و پیامدها بسیار متفاوت می‌باشد

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی حقوق خانوادگی زن؛ دفتر نشر معارف – مؤلف: سید ابراهیم حسینی


[۱]. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهّری، چاپ نهم، دی ماه ۱۳۵۹، ص ۴۷٫

[۲]. نظام حقوق زن در اسلام (مجموعه آثار ۱۹)، مرتضی مطهّری، تهران، صدرا، ۱۳۷۸، ص ۳۰۵٫

[۳]. ر.ک: تازه‌های اندیشه، ش ۲، ص ۴۷٫

[۴]. برای آگاهی بیشتر ر.ک: اسلام، زن و جستاری تازه، علّامه سیّد محمّد حسین فضل الله، صص ۲۲۴ به بعد.

[۵]. «و زنان شوهردار [بر شما حرام است]؛ مگر آن‌ها را که [از راه اسارت] مالک شده‌اید؛ [زیرا اسارت آن‌ها در حکم طلاق است] این‌ها احکامی است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. امّا زنان دیگر غیر از این‌ها [که گفته شد]، برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ در حالی که پاکدامن باشید و از زنا، خودداری نمایید. و زنانی را که متعه [ازدواج موقّت] می‌کنید، واجب است مهر آن‌ها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده‌اید [بعداً می‌توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید خداوند، دانا و حکیم است]».