برخی بالا بودن قیمت مهر را نشانه‌ی توجّه به ارزش اجتماعی زن می‌شمارند. این کار شبیه بالا بردن قیمت که نشانه‌ی ارزش تجاری آن را به حساب می‌آید.

قرآن کریم از مهر به عنوان «نحله؛ بخشش» یاد می‌کند.

«وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَهً»[۱]؛

«و مهر زنان را به عنوان هدیه‌ای از روی طیب خاطر به آنان بپردازید».

نحله به معنای هدیه بلا عوض و هبه است که رمز و علامت محبّت و دوستی شمرده می‌شود، نه قیمت انسان.

 

به نظر می‌رسد زنی که برای خود احترام قائل است اجازه نمی‌دهد درباره‌ی اندازه و قیمت مهرش طول و تفصیل داده شود.

در روایات نیز سنگین بودن مهر نکوهش شده و کم بودن مهر مورد ستایش قرار گرفته است.

امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «فَأَمَّا شُؤْمُ الْمَرْأَهِ فَکَثْرَهُ مَهْرِهَا…»[۲]؛ «شومی زن، سنگین بودن مهرش است».

 

و نیز پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «أَفْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِی … أَقَلُّهُنَّ مَهْراً»[۳]؛ «بهترین زنان امّت من… زنی است که مهرش از همه کمتر باشد». زیرا سنگینی مهر گاه ازدواج را پیچیده و دشوار می‌کند.

 

امّا این‌که مهریه را پشتوانه و ضمانت اجرایی زندگی شایسته به حساب می‌آورند، رویکرد انحرافی در کارکرد و نقش مهریه است. مهریه یک هبه شیرین است نه این‌که یک مهار و افسار باشد. بی‌تردید آنچه که زندگی زناشویی را حفظ می‌کند، مودّت و رحمت و احساس مسئولیت اخلاقی و اسلامی مشترک دو طرف است نه مهریه‌ی سنگین. زندگی مشترک را باید با اخلاق و تربیت اسلامی و انسانی مستحکم ساخت نه با حقوق و قانون و دادگاه که آخر خط است.

مهریه‌ی بالا نه تنها موجب استحکام خانواده نیست بلکه در بسیاری از مواقع کانون خانواده را از هم می‌پاشد و خود یکی از عوامل بروز اختلاف و زمینه‌ساز نااستواری پیوند مقدّس زناشویی است.

 

مقدار مهریه، ارتباط چندانی با طلاق ندارد. زیرا اگر ادامه‌ی زندگی زناشویی به ضرر زن یا شوهر و یا هر دو باشد، ادامه‌ی زندگی موجب خسارت بیشتر طرفن خواهد بود. و هر کدام از زن و شوهر باید کاری کنند تا جلوی خسارت بیشتر گرفته شود. حتّی گاهی زن از مهریه‌ی خود چشم‌پوشی می‌کند و از شوهری که دلخواهش نیست جدا می‌شود، پس برپایی و استحکام خانواده، مهریه‌ی سنگین نیست بلکه رحمت و محبّت متقابل است.

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی حقوق خانوادگی زن؛ دفتر نشر معارف – مؤلف: سید ابراهیم حسینی


 

[۱]. نساء (۴)، آیه ۴٫

[۲]. میزان الحکمه، محمّد مهدی ری شهری، ج ۲، ص ۱۱۸۲٫

[۳]. همان.