گزارش های تاریخی حکایت از ارتباط اولیه بین دولت های شیعی و مستشرقان، قبل از جنگ‌های صلیبیدارد اما آشنایی رسمیِ خاورشناسان و غربیان با اسلام و تشیع به زمان جنگ‌های صلیبی باز می گردد.[۱] اولین مواجهه مسیحیان با شیعیان در منطقه شمال آفریقا با شیعیان فاطمی مصر بود. اگرچه بعید نیست که اندک شیعیان امامی ساکن در فلسطین و سوریه نیز در این جنگها با غربیان مواجه شده و اطلاعات اولیه‌ای حاصل شده باشد. این اطلاعات به دلیل تعصبات حاکم بر کلیسا  و جهان مسیحیت، غرض ورزی و تحریف ها، واقعی و منصفانه نیست. اما همین اطلاعات اندکِ همراه با تعصب نیز می‌تواند گویای واقعیاتی از نوع نگاه حاکم بر مسیحیان به شیعه و امامان شیعه در این دوره به شمار آید. مطالعات که بیشتر از سوی کشیشهای مسیحی مانند «ویلیام» اسقف اعظم صور، ژاک درویتری، اسقف منطقه اکر(که اکنون آکونا نامیده می‌شود و در شمال فلسطین اشغالی واقع است)، ریکولدو دامونت کروس، نویسنده صلیبی پیرو مذهب سن دومینیک، ریکولدو دامونت کروس، نویسنده صلیبی پیرو مذهب سن دومینیک، و دیگران صورت گرفته باشد.[۲]

 به اعتقاد اتان کلبرگ، قرنهاپس از شکست نهائی صلیبی‌ها، تشیع دوازده امامی به شدت ناشناخته ماند.[۳] ویا استاد مجتبی مینویی معتقد است، اروپائیان- بخصوص در قرون وسطی-  از مذهب شیعه چیزی نمی دانستند، زیرا از زمان انقراض فاطمیان مصر تا ظهور صفویه هیچ دولتی که مذهب شیعه را رسما قبول کرده و ترویج نموده باشد، وجود نداشته تا مورد توجه اروپائیان قرارگیرد، حسن و حسین علیهما السلام برای ایشان مجهول بود و صلیبی ها با فرقه باطنیه اسماعیلیه از شیعیان مخالف اثنی عشریه تماس حاصل کردند.[۴] آشنایی غربیان با شیعه در دوره‌های بعد به‌ویژه عصر صفویه و قاجار با حضور گسترده غربیان به صورت شخصیت‌های سیاسی، بازرگان و جهانگرد در ایران گسترش یافت. وجه غالب مطالعات این دوره، مطالعات سفرنامه‌ای است. مطالعات علمی و روشمند خاورشناسان درباره شیعه، پیشینه چندانی نداشته حداکثر به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برمی‌گردد. مطالعات دانشگاهی در زمینه اسلام شناسی در اروپا با تأسیس کرسی زبان عربی در دانشگاه آکسفورد(انگلیس) و لیدن(هلند) در نیمه اول قرن هفدهم آغاز گردید. این مطالعات به صورت پراکنده در قرن بعد نیز ادامه یافت، ولی هنگامی به اوج خود رسید که منافع کشورهای استعماری غرب در خاورمیانه و سرزمین های اسلامی شناخت هرچه دقیق تر این جوامع را ایجاب نمود.[۵] از این رو مطالعات روشمند و مستمری در زمینه اسلام و مذاهب اسلامی از قرن بیستم آغاز شد و رویکرد خاورشناسان که تا قبل از این بیشتر غیر علمی(تبشیری و یا استعماری وسیاسی) بود به رویکرد علمی و بهره مندی از منابع شیعی برای دریافت حقیقت، تغییر یافت. این مرحله با کارهای ایگناز گلدزیهریهودی(۱۹۲۱-۱۸۵۰م) اهل مجارستان،آغاز شده وبا تحقیقات بعدی لوئی ماسینیون وهانری کربن درسوربن فرانسه و ردولف اشتروتمان و دونالدسن در آلمان ادامه یافت وبعد از انقلاب اسلامی ایران توجه به شیعه دوازده امامی رشد یافت.

 امام‌ پژوهی در غرب تا چه حد مورد توجه قرار گرفته است؟

 امامت ‌پژوهی به عنوان شاخه ای از شیعه پژوهی مورد توجه پژوهشگران غربی بوده و آثار متعددی از خاورشناسان در این باره می‌توان یافت. بررسی مسئله امامت به عنوان اصل اساسی در شیعه که عامل اصلی تفاوت با دیگر فرقه‌های اسلامی نیز به شمار می‌آید، در آثار غربیان از اهمیت برخوردار بوده است. از این روبررسی زندگی و نقش امامان در نگاه غربیان را می‌توان به گونه‌های مختلف یافت؛

 ۱)در کتابهای مربوط به تاریخ تشیع و عقاید آنان مانند، «مذهب شیعه یا تاریخ اسلام در ایران و عراق»(لندن ۱۹۳۳)، اثر دونالدسن که به شهادت دکتر سید حسین نصر، هنوز در مطالعات شیعه امامیه مسند و مرجع است.«مقدمه ای بر اسلام شیعی» از موجان مومن در سال۱۹۸۵ و «مقدمه ای بر فرقه امامیه» از وحید اختر و «تشیع در مسیر تاریخ» سید حسین محمد جعفری که در ضمن بررسی تاریخ تشیع به زندگانی امامان نیز می‌پردازند.

 ۲)برخی شیعه پژوهان به تحقیق مستقل درباره امامان شیعه پرداخته و کتاب یا مقالاتی درباره سیره، زندگانی و اندیشه امامان تألیف نموده اند، محمدعلی امیر معزّی در سال ۲۰۰۲، «نکاتی درباره ولایت امامان» را مطرح نمود و به ابعاد ولایت و نقش آن در جامعه شیعی پرداخت، نخستین اندیشه های شیعی(تعالیم امام محمد باقر علیه السلام) توسط ارزینا لالانی نگاشته شد که برنده جایزه کتاب سال ولایت جمهوری اسلامی ایران نیز شد.

 ۳) یکی از محورهای مهم مطالعات شیعی خاورشناسان، مدخل امامان شیعه در دائره المعارف اسلامی لیدن است که از سوی شیعه پژوهان مختلفی به شرح زیر به نگارش درآمده است؛

  لورا اچ. والیری نویسنده مطالب درباره سه امام اول شیعیان، اتان کلبرگ از شیعه پژوهان معرف درباره امام سجاد، امام باقر و امام کاظم علیهم السلام، مارشال هاجسن مقاله امام صادق علیه السلام، برنارد لوئیس خاورشناسان یهودی، مقاله امام رضا و امام هادی علیهماالسلام، ژوزف الیاش درباره امام حسن عسگری علیه السلام و یوهان ترهار مقاله مربوط به امام عصر(عج) را تدوین نمودند.این نوشتار درصدد تبییندیدگاه شیعه پژوه مشهور اتان کلبرگ، درباره امام باقر علیه السلام براساس مقاله «امام باقر علیه السلام»[۶] در دائره المعارف لیدن است.

 پروفسور اتان کلبرگ، متولد ۱۹۴۳م است، تحصیلات خود را در یکی از دانشگاه های رژیم صهیونیستی و دانشگاه آکسفورد گذراند. عنوان پایان نامه دکتری او در دانشگاه آکسفورد«نگرش تشیع امامی به صحابه پیامبر صلی الله علیه وآله»[۷] بود. زمینه اصلی تحقیقاتی کولبرگ منابع و نظریات و تاریخ شیعه و به ویژه تشیع امامی است. وی استاد زبان و ادبیات عرب موسسه مطالعات آسیایی- آفریقایی دانشکده انسان شناسی دانشگاه عبری اورشلیم(بیت المقدس) است. مهم‌ترین آثار:

 ۱)کتابخانه ابن طاووس، احوال وآثار او، که مشهورترین پژوهش شیعی او به شمار می‌آید ۲)عقیده و فقه در تشیع امامی ۳)وعناوین زیر در دائره المعارف اسلام: امام سجاد، امام باقر و امام کاظم علیهم السلام؛مسلم بن عقیل؛ رجعت؛ سفیر؛ شهید؛ شهید ثانی؛ سلیمان بن صرد خزاعی؛ امین الاسلام طبرسی.[۸]

 مقالۀ امام باقر(ع) در دائره المعارف اسلام را تشریح بفرمایید.

 پروفسور اتان کلبرگ، در مقالۀ امام باقر علیه السلام در دائره المعارف لیدن، در ابتدا به لقب باقر امام اشاره داشته و دو معنی را برای آن مطرح می کند، «کسی که علم را می شکافد»(یعنی آن را روشن می‌سازد)؛ و «کسی که علم فراوان دارد». به نقل از ابن بابویه به حدیثی از پیامبر اشاره می‌کند که فرموده اند: «در تورات به باقر به همین لقب اشاره شده است»[۹].کلبرگ سال تولد امام رادر سوم صفر یا اول رجب ۵۷یا ۵۶ ق/۶- ۶۷۵م، بیان می‌کند. شاید با ذکرروایتی که امام می‌توانست مصایب خانواده اش در محرم سال ۶۱ه{نهضت کربلا}را به یاد آورد، سال ۵۶ را ترجیح می‌دهد. هم‌چنین با اشاره به اینکه مادر آن حضرت فاطمه دختر امام حسن علیه السلام بود، او هم نوه امام حسن علیه السلام و هم نوه امام حسین علیه السلام به شمار می‌آمد.ایشان دیدار امام باقر علیه السلام با جابر بن عبدالله انصاری در سنین کودکی و ابلاغ سلام پیامبر به او را بیان داشته و این مسئله را گواهی بر مشروعیت امامت او از سوی شیعیان امامیه معرفی می‌کند.[۱۰]

 ازنکات قابل توجه در این مقاله، دوران امامت امام و دیدگاه کلبرگ بسان سایر خاورشناسان به مسئله امامت است که به دلیل نوع نگاه خاص خود، از درکبرخی ظرائف وحقیقت آن عاجز ند از این رو از نظر شیعه خالی از اشکال نیست. ایشان امامتِ امام باقرعلیه السلام پس از وفات امام سجادعلیه السلام را در سال ۹۴ ق/ ۷۱۲ یا ۹۵ق/۷۱۳ دانسته و معتقد است ایشان نیز مانند پدر بزرگوارشان سیاست سکوت[۱۱] را ادامه داد و از حمایتِ قیامهایی که علیه امویان صورت می‌گرفت، خودداری ورزید. ایشان به جریان مباحثه امام با نافع از موالی عمر بن خطاب اشاره داشت که به دستور هشام صورت گرفته بود و آن حضرت برنافع غلبه یافت از این رو معتقد است این موفقیت او را نزد خلیفه محبوب کرده باشد.[۱۲]در ادامه بیان می‌دارد که امام چندین بار از سوی هشام به شام فراخوانده شد ومعتقد است حداقل یکبار امام را زندانی کرده است و پس از مدتی به مدینه بازگرداند و به محافظان دستور داد که در طول راه به امام آب و غذا ندهند.

 کلبرگ ارتباط میان امام و عمربن عبدالعزیز را خوب ارزیابی نموده معتقد است او برخلاف هشام، درباره امام نظر موافقی داشت و پس از ملاقات با او در مدینه، واحه فدک را به علویان بازگرداند. یکی از نکاتی که به نظر کلبرگ از سوی محافل ضدعلوی رواج داشت مهدی دانستن عمر بن عبدالعزیز از سوی امام باقر علیه السلام است که به هیچ عنوان از سوی شیعه پذیرفتنی نیست.[۱۳] هم‌چنین به پیشگوئی امام بر خلیفه شدن عمر بن عبدالعزیز اشاره و با استناد به یکی از متون امامیه، حدیث امام درباره جایگاه عمر بن عبدالعزیز را بیان می‌کند که می فرماید؛ هنگام مرگش مورد احترام مردم خواهد بود و پس از مرگ عمر، اهل زمین بر او خواهند گریست(زیرا او حاکمی شایسته بود)  در حالی که اهل آسمان او را لعن خواهند کرد(چرا که وی به رغم هم اینها یکی از امویان غاصب بود).[۱۴]

 طبق روایتی به نقل از هارون الرشید، امام باقر علیه السلام پیشنهاد تصمیم به ضرب سکه طلای اسلامی را گرفت تا از این طریق دینار مسلمین را جایگزین «دیناروس» بیزانسی کند. ایشان درادامه با نام بردن برخی از شاگردان امام، بیان می دارد که شهرت علمی امام باقر علیه السلام به زودی از حلقه حامیان شیعی او فراتر رفت تا آن جاکه به تعبیر عبدالله بن عطاء مکّی، همه دانششمندان در محضر امام باقر علیه اسلام احساس حقارت می‌کردند. وی در ادامه آورده است: امام می توانست با حیوانات سخن بگوید؛ نابینایان را شفا دهد؛  و از وقایع آینده خبر دهد(مانند کشته شدن برادرش زید در جنگ، شکست امویان و به قدرت رسیدن منصور عباسی).

 مهمترین نقشی که کلبرگ برای امام قائل است تدریس نظام مند و عمومی فقه شیعه از سوی امام باقر علیه السلام بود. این نظر در ابعادی وسیعتر توسط شیعه پژوه دیگری به نام ارزینا لالانی در کتاب «نخستین اندیشه های شیعی: تعالیم امام محمد باقر علیه السلام» به تفصیل بررسی و تبیین شده است. کلبرگ در این زمینه می‌نویسد؛ احتمالا امام باقر{علیه السلام} اولین کسی بود که آن‌چه را به آموزه های بنیادی شیعه اثنی عشری تبدیل شد، تدوین کرد. مهمترین این آموزه ها از نگاه کلبرگ عبارتند از:

 ۱) انتقال امامت از یک امام به امام بعدی به فرمان الاهی که در نص صریح از جانب خداوند وحی شده و توسط پیامبر و سپس توسط هر امام به جانشین خود آشکار می شود.

 ۲) تمام امامان از اولاد فاطمه زهرا(سلام الله علیها) هستند.

 ۳) امامان دانش خاصی دارند که دیگران از آن بی‌بهره اند

 ۴) امامان ولایت مطلقه معنوی دارند و باید از ولایت مطلقه سیاسی نیز برخوردارند.

 ۵) هر بیان اعتقادی و فقهی از سوی امام ، سخن پیامبر است که از طریق اجداد امام به او رسیده است.

 ۶) امام باقر علیه السلام آموزه جدایی(برائت) از دشمنان ائمه را مطرح و از آن حمایت کرده است.

 ۷) امام تحت شرائط خاصی، حفظ نفس از طریق تقیه را جایر دانست و در مواقع خطر برای جان انسان یا عضو بدن، تقیه را واجب می داند.[۱۵]

 از نظر کلبرگ امام با استدلال فردی(اجتهاد) مخالف بود و از نگاه امام شاگرد ایده‌ال کسی است که بدون چون و چرا حکم امام را دریافت و منتقل سازد و از آن اطاعت نماید و زراره را یکی از معروفترین این افراد می‌داند که در برخی از مسائل کلامی، نظرات مستقلی داشت.[۱۶] وی در برابر امام باقر استدلال کرد که حدّوسطی بین مؤمن و کافر وجود ندارد.[۱۷]ایشان هم‌چنین محمد بن طیّار یکی دیگر از شاگردان امام می داند که در بحث با مخالفان به جای استفاده از کلمات امام، استدلاهای خویش را به کار می برد، به همین سبب امام باقر علیه السلام او را توبیخ کرد.[۱۸] ایشان به مباحث اما با چندین تن از مخالفان مسلمان درباره مسائل فقهی و کلامی اشاره داشته و هم‌چنین درباره ملاقات امام با ابوحنیفه می‌نویسد براساس روایات امامیه تصویری نسبتاً منفی از ابوحنیفه ارائه شد و در مقابل منابع حنفی، ابوحنیفه را یکی از شاگردان امام معرفی می کنند که امام او را بسیار ستوده و پیش بینی کرده است که وی احیاگر سنت پیامبر خواهد بود.[۱۹]

 مسئله غلات دردوره امام باقر علیه السلام و ادعای ارتباط آنان با امام نیز در پژوهش کلبرگ دور نمانده در این زمینه به ادعاهای ابومنصور عجلی کوفی و مغیره بن سعید عجلی می پردازد که هم برای امام باقر علیه السلام و عم برای خود درمقام وصیّ امام، ادعای نبوت کرد. وی به روایت هفتاد هزار حدیث محرمانه جابر بن یزید جعفیاز امام نیز پرداخته و او را به همراه مغیره بن سعید از چهره های اصلی محافل غلات کوفی بر می شمرد.[۲۰] کلبرگ درتلاش است روایات فراوان امام بر ضد غلات را عکس العمل تلاش افراطیون شیعه(غلات) در به خود اختصاص دادن امام باقر علیه السلام به غلات معرفی کند. وی در ادامه به رابطه امام با برادرش زید می‌پردازد که در منابع امامیه به صورت رابطه‌ای صمیمانه توصیف شده است. ونیز به این نکته اشاره دارد که ابوالجارود زیاد بن منذر که از شاگردان امام باقر علیه السلام بود برخی از آموزه های خویش را در میان نخستین گروه‌از هواداران زید(جارودیه) مطرح ساخت و هم‌چنین تفسیرهای آیات قرآن را از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که بخشی از آن‌ها در کتاب تفسیر علی بن ابراهیم قمّی ثبت شده است.درپایان کلبرگبه دیدگاه نویسندگان سنی درباره امام باقر علیه السلام می‌پردازد که عموماً امام را یک راوی مورد اطمینان(ثقه) می‌دانند گرچه به دلیل نقل از صحابی که مستقیما آنها را ندیده(نقل روایات مرس) مورد خدشه واقع شده است. درباره تاریخ وفات امام باقرعلیه السلام ایشان بدون انتخاب نظری به اختلاف نظرهای موجود پرداخته وسه تاریخ را بررسی می‌کند؛

 ۱) روایاتی که رحلت امام را به زید بن حسن(م۱۲۰ق) از خویشاوندان آن حضرت نسبت می دهد که به جهت اختلافی که با آن حضرت در میراث پیامبر داشت، پس از دیدار از خلیفه هشام(دوره حکومتی از۱۰۵-۱۲۵ق) در بازگشت مقداری سم بر روی زین مرکب امام نهاد و بر اثر این سم امام وفات یافت.

 ۲)  روایت دیگر عامل مسمومیت و شهادت امام را خود هشام ذکر می‌کند

 ۳) دسته دیگری از روایات شهادت امام را به بعداز دوره هشام، یعنی دوران خلافت ولید بن یزید بن عبدالملک(۱۲۵-۱۲۶ق/ ۷۴۳م) یا دوره کوتاه ابراهیم بن ولید اموی (۱۲۶-۱۲۷ق/۷۴۴م) و به دستور او می داند.[۲۱]

 ایشان در پایان توضیحی احتمالی برای این تواریخ بعدی درباره  علت این اختلاف زیاد در سال وفات امام، بیان می دارد که در اصل این تاریخ‌ها به هم‌نام امام یعنی «محمد بن علی بن عبدالله بن عباس» مربوط بوده  و بعد به اشتباه درباره امام باقر علیه السلام به کار رفته است. این نوع ترکیب اطلاعات هم‌چنین می تواند توضیحی برای روایتی باشد که مطابق آن امام باقر علیه السلام در حمیمه وفات یافت. این محل رابطه نزدیکی با انقلاب بنی عباس داشت، احتمالا محمد بن علی در همین مکان درگذشت. آن حضرت در قبرستان بقیع الغرقد درمدینه به خاک سپرده شد و پس از او فرزندش {امام} جعفر بن محمد {علیهماالسلام} به امامت رسید. البته گروهی از شیعیان به نام«باقریه» وفات امام را نپذیرفتند و منتظر بازگشت او به عنوان مهدی بودند.[۲۲]

 در نگاهی کلی به مقاله و داده های آن می توان این مقاله را با وجود نواقصی که در آن می‌باشد در مقایسه با برخی دیگر از مقالات امامان شیعه در دائره المعارف حاوی نکات مثبتی در بررسی زندگانی امام باقر علیه السلام بوده و بر هر پژوهشگر شیعی روشن است که هیچ‌گاه از یک خاورشناس انتظار نداریم که مثل شیعیان، ائمه را توصیف و تحلیل نماید. اما این انتظار می‌رود که با مراجعه به منابع شیعی از مسیر انصاف بیرون نروند و مطابق ادعای خودشان بدور از پیش داوری و غرض ورزی آن‌چه در پژوهش‌های خود در منابع و مستندات یافتند در معرض دید پژوهشگران قرار دهند که تا حدودی این مسئله در این مقاله ملاحظه می‌شود. ایشان با بررسی نسبتاً جامع از زندگانی امام باقر علیه السلام به مهمترین رویدادهای زندگی امام پرداخت. ایشان معتقد است، عمل به سیاست تقیه، دوری از مبارزات و اقدامات عملی برعلیه حکومت و اتخاذ سیاست علمی و فرهنگی فرصت را برای امام فراهم نمود تا به تبیین مبانی اعتقادی و نظام مند نمودن تعالیم مذهب شیعه بپردازد.

 

منبع: سخن تاریخ


 [۱]. عبداللهی، حسین، فرهنگ اسلام شناسان خارجی، ج۱ص۶۴و۶۷.

 [۲]. اتان کلبرگ، «مطالعات غرب در خصوص اسلام تشیع» ، منتشره در مجموعه مقالات همایش تشیع، اسلام و غرب

 [۳]. همان

 [۴]. مجتبی مینوی،«اسلام از دریچه چشم غربیان»،مندرج در مجموعه مقالات تاریخ فرهنگ

 [۵]. محمود تقی زاده داوری، تصویر شیعه در دائره المعارف آمریکانا، مقدمه کتاب ص ۱۲

 [۶]. این مقاله توسط پژوهشگر ارجمند آقای حسن طارمی نقدو بررسی شد که در کتاب، «تصویر امامان شیعه در دائره المعارف اسلام» منتشر شد.

 [۷]. The Attitude of the Imami-shiis to the Companions of the prophet، thesis، ۱۹۷۲

 [۸]. همان، ص ۲۸۴

 [۹]. ابن بابویه، «علل الشرایع»، نجف اشرف ، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۹۶م ص ۲۳۳

 [۱۰]. البته باید توجه داشت این دیدار به عنوان مستندی بر مشروعیت امامتِ امام از سوی شیعیان نیست، بلکه یک فضیلت و منقبت امام ذکر می شود.

 [۱۱]. تعبیر به سیاست سکوت، خاص خاورشناسان است، در منابع شیعی این تعبیر پسندیده نیست، به گونه‌ای تعریض بر امام است باید همان رعایت اصل تقیه و اتخاذ سیاست ترجیح اقدامات علمی و فرهنگی بر اقدامات سیاسی (به دلیل مساعد نبودن شرائط) و تلاش برای تدوین مبانی معرفتی و فکری شیعه، تعبیر نمود.

 [۱۲]. بایدگفت از آن‌جاکه هدف خلیفه، غلبه نافع بر امام بود(لعلّک تخجله) که حاصل نشد و طبیعی است که نوعی شکست برای خلیفه و نافع به شمار آید.

 [۱۳]. الطبقات‏الکبرى/ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات فرهنگ و اندیشه، ج‏۶ ص ۲۳

 مسلم بن ابراهیم از ابو بکر بن فضل بن مؤتمر عتکى، از ابو یعفور، از گفته یکى از آزادکردگان و وابستگان هند دختر اسماء ما را خبر داد که مى‏گفته است به محمد بن على گفتم: مردم مى‏پندارند که مهدى میان شماست. گفت: آرى همین گونه است ولى از خاندان عبد شمس است. منظورش عمر بن عبد العزیز بود.

 [۱۴]. این اشاره مؤلف از سوی شیعیان پذیرفتنی است و در روایات دیگر داریم که امام فرمودند:«او در جایی می نشیند که حقش نیست». محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۶ ص ۲۵۱ به نقل از: قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح

 [۱۵]. علاوه بر موارد مذکور باید، به نقش امام در مبارزه با انحرافات فکری و عقیدتی دوره، تربیت شاگردان و دانشمندانی که بعدها راوی و ناقل علوم اهل بیت علیهم السلام شدند، نیز اشاره داشت.

 [۱۶]. توضیح این نکته لازم است که این تعبیر مرلف درباره زراره که از بزرگترین شاگردان آن حضرت و امام صادق علیه السلام بوده و حتی امام او را به برپایی حلقه درس و فتوای دادن تشویق می کردند، پذیرفتنی نیست. جریان نقل شده از سوی مؤلف که خود زراره راوی آن می باشد مربوط به دوران جوانی زراره و آغاز تلاش های علمی او برای کسب معرفت بیشتر بود. براساس گزاره های تاریخی این گونه تخریب شاگردانی مثل زراره و هم‌چنین محمد بن طیّار که در جدل و بحث قوی بود، صحیح نیست.

 [۱۷]. کلینی، الکافی، ج۲ ص ۴۰۲

 [۱۸]. برقی، محاسن، تهران ۱۳۷۰ق/ ۱۹۵۰م، ج۱ ص ۲۱۳

 [۱۹]. موفّق ابن احمد، مناقب ابی حنیفه، بیروت: ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م، ص ۳۸

 [۲۰]. البته باید درباره جابرتأمل بیشتر داشت،در منابع شیعه جایگاه شیعه با مغیره و ابومنصور قابل مقایسه نیست. محققان شیعه او را ثقه دانسته وهمراهی او با غالیان را نفی نمودند.

 [۲۱]. رساله فی الاعتقادات، تهران، ۱۳۱۷ص ۱۰۵

 [۲۲]. بغدادی، الفرق بین الفرق، ص ۳۸؛ شهرستانی ، الملل و النحل، ج۱ ص ۱۶۵