«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الأَنْبِیَاء طَبیبِ نُفُوسِنَا وَ شَفِیعِ ذُنُوبِنا أَبِی الْقَاسِم مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصومِینَ سِیَّمَا الْکَهْفِ الْحَصِینُ مَوْلَانَا الْحُجَّهِ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أرْوَاحُنَا وَ أرْوَاحِ مَنْ سِوَاهُ فِداه وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِینَ».

«یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلاً * وَ مَنْ کانَ فی‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبیلاً».[۲]

تفکّر درباره‌ی مرگ

فکر در مسئله‌ی مرگ و زندگی ابدی انسان، جزء قدم‌هایی است که انسان را به خدا نزدیک می‌کند. اهل الله، اهل سیر و سلوک، مسافرین الی الله غفلت از راه و مقصد ندارند.

فواید فکر در مرگ

هم نسبت به راه فکر می‌کنند، خطرات راه را رصد می‌کنند، مشکلات مرگ و عوالم بعد از مرگ را به جد منظور می‌دارند و هم در مسیر رسیدن به هدف آنچه که از توشه و لوازم حرکت باشد این‌ها را تدارک می‌بینند و این نوع فکر برتر از عبادت‌های ظاهری است. فکری که در انسان تحوّل ایجاد کند، انسان را از درون تغییر بدهد، تعلّقات انسان نسبت به دنیا را کم می‌کند که آیاتی که در ارتباط با معاد است.

هشدار خدا نسبت به قیامت

تقریباً یک ششم قرآن کریم مربوط به عالم بعد از مرگ، حقیقت مرگ، سؤال و جواب، نامه‌ی عمل، صراط، میزان، حشر، بهشت، جهنّم، شفاعت راجع به این مسائل قرآن کریم کم نگذاشته است. خدای متعال به طور مستوفی جهت نجات ما از جهنّم نفس و از جهنّم ابد هشدارها را داده است، تابلو‌ها را نصب کرده است.

غفلت

یکی از مسائلی که در قرآن آمده است این است که به ما توجّه داده است ما که دقّت نداریم و زندگی توأم با غفلت می‌کنیم، خود ما مورد غفلت نیستیم. ما زیر نظر هستیم، ما زیر ذره‌بین هستیم. کسانی مراقب ما هستند.

انواع شاهدان و ضبط‌کننده‌های اعمال

کسانی هستند که حرکات و سکنات و حرف‌های ما را، همه‌ی این‌ها را تحت کنترل گرفتند و سر سوزنی از اعمال و کردار و گفتار ما را نمی‌گذارند، به بوته‌ی فراموشی برود. همه‌ی این‌ها را به همان کیفیتی که انجام شده است، در خزینه‌ی خود نگه می‌دارند و از این‌ها در قرآن کریم تحت عناوین مختلف یاد شده است.

برگزیدن شاهد از امّت

در آیه‌ای فرموده است: «وَ یَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ شَهیداً»[۳] یک روزی ما از هر امّتی یک شاهدی را برمی‌انگیزیم. مفهوم آن این است که هر امّتی، هر جمعی یک ناظری دارد که این مجموعه را زیر نظر گرفته است، او دارد پرونده‌ی این جمع را تدارک می‌بیند. «ثُمَّ لا یُؤْذَنُ لِلَّذینَ کَفَرُوا وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ‏» این کسی که در زندگی شاهد بوده است و آن‌جا به عنوان شاهد برانگیخته می‌شود، روز بعد، روز قیامت او برای ادای شهادت برمی‌خیزد.

ویژگی‌های این شاهد

 شاهد نه شاهدی است که از کسی شنیده است می‌خواهد بگوید. شاهدی است که وجود او مثل آینه تمام عمر گذشته‌ی ما را در آن‌جا برملا می‌کند. عین اعمال ما را هم به خود ما، هم به مجموعه‌ی بندگان خدا که در صحنه‌ی قیامت حضور دارند، ارائه می‌کند. حالا در این‌جا فیلم‌هایی را که آدم می‌بیند، این فیلم‌ها اگر زنده هم باشد با واسطه است ولی در آن‌جا خود عمل با همان عینیّتی که بوده است در آیینه‌ی وجود آن شاهد دیده می‌شود. هم خود آدم اعمال خود را می‌بیند و هم دیگرانی که باید ببینند می‌بینند و برای کفّار شرایط بسیار سختی خواهد بود.

 نحوه‌ی برگزاری دادگاه در روز قیامت

«ثُمَّ لا یُؤْذَنُ لِلَّذینَ کَفَرُوا وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ‏» برای آن‌هایی که کفر ورزیدند، با فطرت خود مقابله کردند، آن‌ها در آن‌جا اجازه‌ی سخن گفتن ندارند. وقتی در دادگاه شاهد شهادت می‌دهد، به متّهم می‌گویند که از خود دفاع بکند. دادستان کیفرخواست را تقدیم دادگاه می‌کند، نماینده‌ی دادستان می‌آید مواد اتّهامی را قرائت می‌کند. شاهد هم می‌آید شهادت می‌دهد، به متّهم هم اجازه‌ی دفاع می‌دهند ولی در قیامت کسی اجازه‌ی دفاع ندارد. چون عین عمل او است. از چه چیزی می‌خواهد دفاع بکند؟ عمل او را دارند نشان می‌دهند. «ثُمَّ لا یُؤْذَنُ لِلَّذینَ کَفَرُوا» به این‌ها اجازه‌ی دفاع و حرف زدن داده نمی‌شود. «وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ‏» گاهی طرف نمی‌خواهد دفاع بکند، شاهد شهادت داده است، CD را آوردند گذاشتند، فیلم را آوردند گذاشتند، حرفی برای گفتن ندارد. ولی شروع به گریه و عذرخواهی کردن می‌کند. می‌گوید اتّفاق افتاده است دیگر، بد کردم، من را مورد عفو قرار بدهید. آن‌جا نه اجازه‌ی دفاع است، نه اجازه‌ی عذرخواهی. کسی مأذون نیست بگوید من را ببخشید.

عذرخواهی

«وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ‏» عتبی به معنی رضایت است. «یُسْتَعْتَبُونَ‏» یعنی طلب رضایت کردن، عذرخواهی کردن. نه اجازه‌ی عذرخواهی به او می‌دهند، نه اجازه‌ی دفاع به او می‌دهند، کار تمام است. مهلت‌ها را این‌جا داشت. باید توبه می‌کرد، این‌جا باید عذرخواهی می‌کرد. جای عذرخواهی قبل از مرگ است. خدای متعال گفته است تا یک ساعت قبل از مرگ، یک روز از قبل از مرگ، یک هفته قبل از مرگ، یک ماه قبل از مرگ، یک سال همین‌طور از حالا شروع می‌شود تا نزدیک به مرگ ما، مرتّب شب‌های جمعه اعلام می‌کند بیایید، بیا عذرخواهی بکن. بیا استغفار بکن. این‌جا مهلت داد عذرخواهی نکردی. آن‌جا دیگر نه زمینه‌ی عذرخواهی وجود دارد و نه این‌که اجازه‌ی دفاع داده می‌شود.

وجود شاهد بر اعمال ما

خوب از این آیه‌ی کریمه این مطلب به وضوح استفاده می‌شود که اشخاصی در این عالم هستند، ما آن‌ها را نمی‌بینیم ولی آن‌ها ما را می‌بینند. نه این‌که خلوت ما را، کار ما را می‌بینند باطن و نیّت ما را می‌بینند.

شاهدان روز قیامت

در یک جا از سوره‌ی توبه این آیه آمده است که «فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»[۴] این‌که هر امّتی شاهدی دارد، این شهودهای را در آیه‌ی سوره‌ی مبارکه‌ی توبه بیان کرده است که خود خدا شاهد است، رسول خدا هم بر امّت خود شاهد است و هر زمانی هم امامی دارد که او شاهد است. «وَ الْمُؤْمِنُونَ» که در این آیه آمده است، این‌ها می‌بینند. نه ظاهر را، نه صدا را می‌شنوند، نیّت‌های بدی که اشخاص دارند، نیّات را هم این‌ها می‌بینند، در باطن ما، در نیّت ما، در کمون جان ما این‌ها حضور دارند و آنچه از اعمال باطنی ما و اعمال جوارحی ما هر حرکت باطنی، فکر بد، خاطره‌ی بد، نیّت بد، همه‌ی این‌ها را آن‌ها ضبط می‌کنند. نه ضبط کتابتی می‌کنند، خود آن نیّت صورت ملکوتی دارد، در وجود آن شاهد مخزن است و این عمل در آن‌جا محفوظ می‌ماند تا روزی که او بیاید شهادت بدهد. شاهد نمی‌تواند علم نداشته باشد و شهادت بدهد.

شهادت دادن مؤمنین

در آیه‌ی کریمه دارد بر این‌که «وَ الَّذینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ»[۵] مؤمن شهادت باطل نمی‌دهد. شهادت باطل جزء گناهان کبیره است.

فاصله بین حق و باطل

وجود نازنین حضرت امیر (علیه الصّلاه و السّلام) فرمودند بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است. عرض کردند چطور بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است؟ فرمود آنچه می‌بینی حق است ولی آنچه می‌شنوی حق نیست، شنیده‌های خود را به کسی نگو. با شنیده‌های خود آبروی افراد را نبر.

نحوه‌ی شهادت دادن

شهادت در مسائل عادی، در گناهان عادی باید دو نفر بیایند شهادت بدهند که چه کسی به چه کسی ظلم کرد. دعوا شده است یک کسی می‌گوید فلانی به من اهانت کرد. فلانی به من سیلی زد. می‌گویند دلیل تو چیست؟ اگر تو نفر شاهد بیاورد می‌توان اثبات بکند ولی در مسائل اخلاقی چهار شاهد عادل باید با چشم دیده باشند و اگر ندیده باشد ولو حق باشد، وقتی بازگو می‌کنند و چهار شاهدی که دیده باشند هر چهار نفر آن‌ها شهادت حسّی نداده باشند، آن که دیده است و بین افراد مختلف نشر کرده است در محکمه‌ی عدل اسلامی مؤاخذ است و به او شلاق می‌ زنند، حد دارد. نسبت دادن کارهای زشت اخلاقی به اشخاص حتّی اگر دیده باشد هم حقّ بازگو کردن آن را ندارد مگر این‌که چهار نفر عادل دیده باشند و ادای شهادت بکنند. بنابراین شهادت، شهادت این عالمی نیست. شاهد کسی است که بر باطن و ظاهر ما احاطه‌ی علم حضوری دارد. آینه‌ی علم خدا است، نه علم مفهومی و ذهنی که گاهی هم اشتباه دربیاید، برداشت اشتباه باشد.

امام زمان ارواحنا فداه شاهد است

این شاهد که امام زمان ما است، در زمان ما تمام شب و روز همه‌ی عالمیان در وجود امام زمان انعکاس دارد. حتّی وقتی چشم مبارک حضرت به خواب می‌رود، جان ایشان به خواب نمی‌رود -حضور در جای جای عالم، قلب عالم است- این روح ما در تمام سلول‌های ما حضور دارد. آن چیزی که امام می‌گوید از هر امّتی یک شاهد است، یعنی در هر زمانی یک روح کلّی که ولایت مطلقه بر ظاهر و باطن عوالم بشری دارد نماینده‌ی خدا است و این نماینده‌ی خدا به نمایندگی از خدا شهود دارد و آنچه شهود کرده است نفس آن عمل را در حیطه‌ی علم حضوری خود حفظ کرده است و روز قیامت این را ادا می‌کند و آیه‌ای که در جلسه‌ی گذشته به خدمت شما خواندیم یک توضیح مختصری دارد آن را هم عرض بکنم.

نگرانی از ضایع کردن نماز

این شب‌ها، شب‌های مناسبی است که انسان به یاد قیامت باشد. انسان واقعاً توبه بکند، از همه‌ی مکروهات هم توبه بکند. خدا می‌داند من از نمازهای خود هم نگران هستم و توبه می‌کنم. نماز ما نمازی نیست که نمره داشته باشد. باید عذر نمازهای خود را هم بخواهیم تا چه برسد به این‌که گناهانی که دیگران نمی‌دانند.

توبه در دنیا

 هر کسی خود و خدای او می‌داند چه کرده است. قبل از آن که آن‌جا لب‌های انسان را مهر بزنند و اجازه‌ی عذرخواهی ندهند، این‌جا وقت این کار است، امروز را به فردا نیندازیم. هر کسی هر نوع بدی در زندگی خود سراغ دارد، به خصوص بداخلاقی‌های خانوادگی، آزاد بودن زبان، این‌ها بسیار خطرناک است.

خطرات رها بودن زبان

زبان که رها بشود، هم خود انسان را می‌سوزاند، هم جامعه را متعفن می‌کند. نسبت به جامعه‌ی مؤمنین بی‌اعتمادی می‌آورد، بی‌عقیدگی می‌آورد. لذا هم نسبت به زبان خود، هم نسبت به اعضا و جوارح خود، هم نسبت به عبادت‌های خود نگران باشیم.

توبه در پیشگاه خدای عزّ و جلّ

ما الآن در پیشگاه حضرت حق دامن امام زمان خود را بگیریم و عرضه بداریم که ما از گذشته‌های خود خجل هستیم، از این به بعد توفیق بده که خوب زندگی بکنیم. خدا کریم است، توفیق به دست خدا است.

استجابت دعا و پذیرش توبه از جانب خدای متعال  

انسان با صداقت بیاید در رحمت کریمی را بزند، او که انسان را پشت در نمی‌گذارد. خود او دعوت کرده است، گفته است: «ادْعُونی‏»[۶] فرموده است: «تُوبُوا» مگر می‌شود امر بکند بگوید توبه بکنید بعد هم بگوید من توبه‌ی شما را قبول نمی‌کنم، این امکان ندارد.

توسّل به شاهد

این‌که خدای متعال می‌فرماید شاهد دارید برای این است که دامن همین شاهد را بگیرید. قبل از آن که بروید این را راضی بکنید که یک کاری بکند که شما تغییر وضعیت بدهید که نیازی به شهادت شهود نباشد. همین‌جا قلم عفو به پرونده‌های ما بکشند، برای شب اوّل قبر نگذارند که نکیر و منکر بیاید یا در صحنه‌ی قیامت گرفتار آن عوالم بشویم.

دادن نامه‌ی عمل به امام هر فرد

آیه‌ی کریمه که قرائت کردیم سوره‌ی مبارکه‌ی نحل، آیه ۸۴ بود و امّا آیه‌ی سوره‌ی اسراء که در جلسه‌ی گذشته گفته بودیم امروز هم یک توضیح مختصری باید خدمت شما عرضه بداریم «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»[۷] روزی می‌آید که ما بخواهیم هر کسی را در آن عالم بخوانیم و او را در محکمه حاضر بکنیم این احضاریه را به دست صاحب کار او می‌دهیم، می‌گوییم این زیر نظر تو بوده است، زیر مجموعه‌ی تو است، تو این را بیاور. بسیار تعبیر جالبی است الآن هم رسم این است. اگر نماینده‌ی مجلس گناهی مرتکب شده است، بخواهند او را احضار بکنند احضاریه را همین‌طور نمی‌فرستند، همه مطلّع بشوند. احضاریه را به رئیس مجلس می‌فرستند، از رئیس مجلس می‌خواهند مقدّماتی را فراهم بکند که این نماینده بیاید و سؤال و جواب بشود. کسانی که با امام زندگی کردند رها نیستند، بی‌صاحب نیستند که آن‌جا آبروی آن‌ها برود.

آیاتی برای اثبات امامت امام زمان (ارواحنا فداه)

«یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» یک روزی اشخاص را منظور مؤمنین است- وقتی خدای متعال می‌خواهد پرونده‌ی آن‌ها را در آن‌جا مطرح بکند به مسئول آن‌ها می‌گوید، به امام زمان آن‌ها می‌گوید «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» این هم باز جزء آیاتی است که در مباحث کلامی در اثبات امامت امام زمان ما که ما صاحب داریم و آقا داریم، ما امام داریم، ما بی‌پناه نیستیم، این آیه یکی از آن آیاتی است که ما را متوجّه وجود نازنین حضرت حجّت (علیه السّلام) می‌کند، تفسیر این آیه آن روایت متواتر نبوی است که فرمود: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً»[۸] معلوم می‌شود هر زمانی امامی وجود دارد که مردم آن زمان باید معرفت به امام زمان خود پیدا بکنند. در این آیه‌ی کریمه «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ».

یاری گرفتن از امام زمان ارواحنا فداه در قیامت

 یا بقیه الله ما به شما اعتماد داریم، شما حافظ ما هستید، شما پشتیبان ما هستید، ما جیره‌خوار سفره‌ی شما هستیم. این همه دشمن، این همه بدخواه، شما امید ما هستید. «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» یک روزی هر اناسی، هر جمعی، هر مردمی به امام خود خوانده می‌شوند. «فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ» این‌ها در آن‌جا لال نیستند، زبان آن‌ها باز است، به این امید دارند که بی‌کس نیستند، او آن‌ها را همراهی می‌کند و وقتی که از جانب سعادت در جبهه‌ی خوشبختی قرار گرفته است و نامه‌ی عمل او با سعادت به او داده می‌شود «یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ» این‌ها عمر خود را بازخوانی می‌کنند، اعمال عمر خود را در محضر امام خود بازبینی می‌کنند. «وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلاً».

معنای کلمه‌ی فتیل در لغت (۱)

 برای فتیل در لغت چند معنا گفتند. فتیل یکی این هسته‌ی خرما یک شکافی دارد، آن چیز باریکی که داخل این شکاف است آن را فتیل می‌گویند. یک رشته‌ی باریکی است از نخ هم نازک‌تر است. این را بیرون بکشید مشخّص است، آن فتیل است.

عدالت در محکمه‌ی الهی

چون شما آن‌جا کسی دارید، امامی همراه شما است، شما با او خوانده شدید. به هر حال کار شما خیلی محکم است. حتّی به اندازه‌ی آن فتیل به شما ظلم نمی‌شود. یعنی خدا حقّ شما را در آن‌جا کم نمی‌گذارد. آن‌جا جای ظهور عدل الهی است هر کسی به حقّ خود می‌رسد و به اندازه‌ی فتیل هم از حقّ او کم گذاشته نمی‌شود.

معنای کلمه‌ی فتیل در لغت (۲)

  و معنای دیگر آن این چرک لای انگشت را فتیل می‌گویند که به حساب نمی‌آمد، وقتی انسان دست می‌برد چیزی بیرون می‌آید و الّا همین‌طور پیدا نیست.

در قیامت به انسان ظلم نمی‌شود

آن‌جا این‌قدر اعمال انسان دقیق است، کارهای خوب انسان، فضائل اخلاقی انسان، همه‌ی جوانب آن حقوق بندگان خدا استیفاء می‌شود و به اندازه‌ی فتیل هم به آن‌ها ظلم نخواهد شد. «وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ»[۹] در این‌جا گفته نشد، بلکه فرمودند: «وَ مَنْ کانَ فی‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبیلاً»[۱۰] این به قرینه‌ی آیات دیگر استفاده می‌شود که «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمى‏».[۱۱]

انواع ذکر  

 مراد از ذکر در قرآن کریم هم خود قرآن کریم ذکر است، هم اسماء الهی ذکر است، هم نماز ذکر است، هم پیغمبر ذکر است و هم امامان ما هم خود ذکر هستند و هم اهل ذکر هستند. کسی که دست او در این‌جا به دامن ذکر الهی وصل نبوده است، در آن‌جا بی‌پناه است. در این‌جا عملی ندارد، در این عالم کور باطن بوده است. این نور ذکر الهی که از وجود امام «فی‏ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ»[۱۲] تا این پایگاه‌های ذکر که بیوت آل عصمت، بیوت امیر المؤمنین (علیه السّلام) و اولاد طاهرین ایشان است تا دل ما که خانه‌ی خدا است به آن خانه‌ی مرکزی که خانه‌ی آل عصمت است اتّصال پیدا نکند، ذکری از عمق جان ما نمی‌جوشد و به پیشگاه خدا عملی به عنوان ذکر تقدیم نمی‌شود.

دلیل کور بودن در قیامت

کسانی که این‌جا کور باطن بودند نور امامت و ولایت ائمّه (علیهم السّلام) را دریافت نکردند، در آن‌جا هم این‌ها کور هستند و چون کور هستند، وضع آن‌ها نسبت به دنیا «أَضَلُّ سَبیلاً» هستند. «فِی الْآخِرَهِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبیلاً».

بیان گروه‌های موجود در قیامت

نکته‌ای که إن‌شاءالله در جلسه‌ی بعد خواهیم گفت مستثناهایی از ارائه‌ی نامه‌ی عمل است که مخلَصین را گفتیم، گروه‌های دیگری هستند که این‌ها هم روز قیامت نامه‌ی عملی برای آن‌ها باز نمی‌شود. عدّه‌ای بدون حساب به بهشت می‌روند، عدّه‌ای هم بدون حساب به جهنّم می‌روند. این را إن‌شاءالله در جلسات دیگر از آیات قران به محضر شما تقدیم می‌داریم.

توسّل علّامه امینی به معصومین در نوشتن کتاب الغدیر

مرحوم علّامه‌ی بزرگوار آقای امینی (اعلی الله مقامه الشّریف) که مورد توجّه خاصّ امام امیر المؤمنین (علیه السّلام) و ائمّه‌ی اطهار (علیهم السّلام) بود. هم در نوشتن کتاب الغدیر مکرّر از مددهای غیبی حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام)، حضرت امام حسین (علیه السّلام)، حضرت ابی‌الفضل این‌ها را خود ایشان نوشتند که کتاب‌هایی که لازم داشتم گاهی به دست ایشان نرسیده است با توسّل به امیر المؤمنین (علیه السّلام) و حواله‌ی امیر المؤمنین (علیه السّلام) به امام حسین (علیه السّلام) و حواله‌ی امام حسین (علیه السّلام) به حضرت ابی الفضل (علیه السّلام) ایشان به آن گمشده‌های خود دسترسی پیدا کردند.

توسّل به امیر المؤمنین (علیه السّلام)

 گاهی هم مریض‌هایی از اهل سنّت به ایشان مراجعه کردند و ایشان وعده‌ی قعطی دادند که مریض‌ شما خوب شد یا خوب می‌شود. آن‌ها که می‌رفتند به امیر المؤمنین (علیه السّلام) عرضه می‌داشت یا علی من به شما اعتماد کردم، شما آبروداری بکنید و در جایی هم نبوده است امیر المؤمنین آبروداری نکند. مگر می‌شود انسان مولایی مثل علی داشته باشد آبروی او برود.

داستانی از علّامه امینی در کتاب الغدیر

مرحوم علّامه‌ی امینی در کتاب شریف الغدیر خود می‌نویسند که مرحوم آقا سیّد اسماعیل صدر فقیه بود و در مقام مرجعیّت بود و بنا بود رساله بنویسد و مقلّدین از او تقلید بکنند. در عالم رؤیا صحنه‌ی قیامت را می‌بیند، می‌بیند صف‌های طولانی و به قدری کند پیش می‌رود چون تمام لحظات عمر خود در آن‌جا باید جواب بدهیم، هر دلیلی داریم و بر حسب روایت فضای قیامت هم خیلی داغ است. این‌قدر سخت است که «أَلْجَمَهُمُ الْعَرَق»[۱۳] عرقی که در آن‌جا از وجود انسان می‌ریزد به صورت لجام درمی‌آید، مرتّب عرق از او می‌ریزد. در یک چنین فضایی دیده بود علما هم در یک صفی ایستادند، فقها، مراجع تقلید از این‌ها هم حساب می‌کشند. فقط یک‌جا دیده بود که صفی نیست، معطّلی نیست، اشخاص به سرعت از آن ایستگاه گویا پرش پیدا می‌کنند به بهشت می‌روند. گفته بود که آن‌جا کجا است که معطّلی ندارد، از کسی حساب نمی‌کشند؟

ثواب روضه بر امام حسین (علیه السّلام) جواب آمده بود که آن‌جا عاشقان امام حسین هستند، روضه‌خوان‌های امام حسین هستند. وقتی بلند می شود دیگر لسان نوشتن را کنار می‌گذارد، منبر می رود و برای امام حسین روضه‌خوانی می‌کند تا اسم او در لیست خادم‌های امام حسین نوشته بشود، روز قیامت حسابی برای او باز نشود.


 

[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی اسراء، آیات ۷۱ و ۷۲٫

[۳]– سوره‌ی نحل، آیه ۸۴٫

[۴]– سوره‌‌ی توبه، آیه ۱۰۵٫

[۵]– سوره‌ی فرقان، آیه ۷۲٫

[۶]– سوره‌ی غافر، آیه ۶۰٫

[۷] – سوره‌ی اسراء، آیه ۷۱٫

[۸]– وسائل الشیعه، ج ‏۱۶، ص ۲۴۶٫

[۹]– سوره‌ی حاقه، آیه ۲۵٫

[۱۰]– سوره‌ی اسراء، آیه ۷۲٫

[۱۱]– سوره‌ی طه، آیه ۱۲۴٫

[۱۲]– سوره‌ی نور، آیه ۳۶٫

[۱۳]– نهج البلاغه، ص ۱۴۷٫

 

_MG_8621

 

_MG_8623

 

_MG_8625

 

_MG_8634

 

_MG_8645