«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»

ارکان شکر از نظر مرحوم خواجه طوسی

مرحوم خواجه طوسی (رضوان الله تعالی علیه) شکر سه رکن دارد؛ رکن اوّل آن معرفت به منعم و شناخت نعمت او است و رکن دوم حال است که تأثّر و انفعالی که در برابر محبّت حق تعالی، عظمت حق تعالی برای انسان پیش می‌آید و مرحله‌ی سوم عمل است.

ارزش عمل به نیّت است

عمل هم در دو جبهه مطرح است که یک بخش آن عمل قلب بود. عمده حج را حج می‌گویند؛ حج به معنی قصد است، حاجی نباید مقصدی جز خدا داشته باشد، فقط قصد است. ارزش عمل به نیّت است و انسانی که در آغاز عمل انگیزه دارد ولی در بین راه گرفتار غفلت می‌شود از نظر فقهی نماز باطل نیست ولی از نظر معرفتی این نماز تأثیری ندارد. انسان باید این حالت حضور و قصد تقرّب را از بدو الی الختم داشته باشد.

قلب کانون عزم برای حرکت به سوی خدا

لذا قلب وقتی قلب است که سراسر قصد و عزم باشد. مشکل حضرت آدم این بود که «لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً»[۱] قلب باید کانون انگیزه و کانون عزم برای حرکت به سوی حق تعالی باشد. در تمامی افعالی که منشاء آن قلب است باید قلب خود را در حیطه‌ی حضرت حق بداند، مرکز فرماندهی خدا باشد، هر دستوری که می‌خواهد به جوارح صادر کند خود را مأمور خدا بداند و انسان را در آن مسیر ببرد لذا می‌شود گفت قلب وقتی قلب است که فقط قصد باشد، قلب ساهی، قلب غافل، قلب ناسی، این خاصیت قلب را ندارد.

قلب خلوتگه خداست

انسان باید همواره کشیک دل بکشد و قلب را برای خدا خلوت کند و در را به روی بیگانه ببندد که اگر قلب با خدا خلوت داشت «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»[۲] تجارت او، بیع او، گفتار او، تعلیم و تعلّم او همه برخاسته از قصد او است. او اساساً در راه خدا است، غیر خدا در دل او جای ندارد لذا همیشه حقیقت قصد و تمام امور انسان در مسیر مقصد اعلی قرار می‌گیرد.


 

[۱]– سوره‌ی طه، آیه ۱۱۵٫

[۲]– سوره‌ی نور، آیه ۳۷٫