مثلاً یک بار هم مشکلی در شیراز پیش آمد، در خصوص پسر شهید دستغیب، آسید علی محمد دستغیب، که باز حاج احمد آقا تلفن زد و گفت امام دستور داده که آقای محلاتی و آقای جنتی بروند شیراز. البته این بار با یک پیام کتبی که باید در نماز جمعه‌ی شیراز خوانده می‌شد. نامه را آقای محلاتی می‌خواسته بخواند که یک عده شروع می‌کنند به شعار دادن.

آقای محلاتی می‌گوید «ساکت باشید! من نماینده‌ی حضرت امام هستم. آمده‌ام این جا پیام امام را برای شما بخوانم.»

بعد از نماز جمعه هم با آقای جنتی رفتند منزل آسید علی محمد دستغیب و با هم صحبت کردند. به منزل آقای نجابت هم رفتند. غائله‌ی شیراز را آن‌ها با حضورشان و با پیام امام خواباندند و همه چیز به خیر گذشت.

قاصد خنده‌رو، ص ۱۳۱٫