جلسه پانزدهم

اعوذُ بِالله مِن الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

رَبِّ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى وَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِى وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِ یَفْقَهُواْ قَوْلىِ. طه؛ آیات ۲۵ تا ۲۸

الحمد لله و الصلاۀ علی خاتم الانبیاء، حبیب قلوبنا، طبیب نفوسنا، ابی القاسم محمد و آله المعصومین، و لا سیَما مولانا کهف الحصین، و غیاث المضطرِ المستکین. و ملجأ الهاربین و بقیۀ الله فی العالمین ارواحنا فداه و عجلّ الله فرجه، و سهل الله ظهوره، و رزقنا الله رویته و خدمته و صحبته و نصرته، و رضاه و رغبۀ؛ و اللعن علی اعداهم اجمعین اِلی یوم الدین

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً، بِرَحْمَتِکَ‏ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.

 

اغتنام فرصت ها

در ابتدا توفیق خدا شامل تک تک ما شد، فرصتی دیگر برای زندگی دیگر در سال جدید به ما روزی فرمود! خیلی از افراد در سال گذشته بودند، ولی توفیق درک امسال را پیدا نکردند! از جوان پیر و عالم و غیر عالم، عده ای سال گذشته پرونده عمرشان خاتمه یافته است! اگر دیدید کسی را بردند و شما را نبردند، بدانید مهلت دیگری به شما داده اند.

روایتی از وجود مبارک سید ساجدین زین العابدین علیه السلام فرمودند: هر شب و هر روز که شروع می شود، ندایی از آن شب یا ندایی از آن روز نو، در آدم طنیین دارند! تمام موجودات آن صدا را می شنوند، غیر از بشر که پرده غفلت نمی گذارد گوش کند! و جن، هر شب به ما می گوید: ان اللیلۀ جدید و هر روز می گوید: ان اللیوم الجدید

به ما هشدار می دهد این شبی که حال در اختیارت است؛ و این روز که با آن مواجه شده اید، شب جدید و نویی است. اگر این فرصت را شناختید و از این فرصت استفاده نکردید، دیگر توفیق درک آنرا نخواهید داشت، هرگز این روز مجددا به سراغت نخواهد آمد، این شب دیگر به سراغت نمی آید! تا قیامت غصه آن روز را می خورید، که چه کار می توانستید در آن روز انجام بدهید و ندادید.

در روایت است که وقتی حضرت عزرائیل علیه السلام به سراغ ما می آید، هر کسی در آن لحظه آخر که با این ملک مقرب خدا مواجه می شود، التماس می کند که یک روز دیگر به من مهلت بدهید!! پاسخ حضرت عزرائیل علیه السلام این است: روز های تو هزینه شد، دیگر روزی نداری به تو بدهند، اگر توبه تو قبول گردد، عمل تو بالا می رود!

این روزهای جدید سرمایه های زندگانی ابدی ماست که خدا به ما داده و ما آنها را هدر می دهیم!؟

**

انشاء الله امسال از این فرصت ها بیشتر از سالهای گذشته استفاده کنیم؛ و امسال سال مراقبه ما باشد. انشاء الله هیچ روز از ما گُم نگردد؛ و ما غصه دار نشویم و نگوییم: حیف این کار را می توانستم بکنم، اما  نکردم! ای کاش این برخورد بد را نکرده بودم! ای کاش این نیش زبان را نداشتم! ای کاش این کار خوب را انجام می دادم! ای کاش، آنچه را که می توانستم به نفع خود انجام داده بودم!

***

فرمول سعادت بخش

سال جدید با ایام فاطمیه شروع شده است، ما هم امسال خودمان را مهمان حضرت زهرا سلام ‌الله علیها می دانیم، به یقین افتخار شما هم همین خواهد بود که امسال مورد پذیرایی های ویژه این بانو قرار گرفته اید! بانویی که برای مهمان و سائلش هر چه داشت می داد. سه شبانه روز نه خودش و نه بچه هایش، لقمه ای از گلویشان پایین نرفت، اما مسکین و فقیر و اسیر را نا امید نکردند، این ها سفره شان سفره امید است! هر که مهمانشان گردد، امیدوار بر می گردانند!

اگر بخواهیم این چنین فرصتی را برای خودمان انشاء الله غنیمت شماریم، این جمله حضرت فاطمه زهرا سلام ‌الله علیها کارساز است: مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ‏ عِبَادَتِهِ‏ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَفْضَلَ مَصْلَح مَصْلَحَتِه‏. عده الداعی و نجاح الساعی، ص ۲۳۳، علاج الریاء. هر کسی عمل خالصی را با عنوان بنده خدا به سوی خدا بالا بفرستد، خداوند هم با فضیلت ترین مصلحت هایش را بر او فرود می آورد! یعنی؛ هر کسی عمل خوبی را بالا بفرستد، خدا در قبال هر عمل خالصی که برای او انجام می دهید، مصلحتی را جلوی پای شما قرار می دهد. نتیجه اش این می شود که آنچه انجام می دهید به زیان شما نخواهد بود؛ و به نفع شما تمام می شود! خدا در برابر زیان ها شما را بیمه می کند و مسیر فساد و بدی را به روی شما می بندد. چیزی بهتر از این نداریم!

 

رابطه آدمی با اعمالش

عمل خوب، انسان را بالا می برد و عمل بد آدم را پایین می کشد. عمل از آدم جدا نمی شود! عمل عرشی باشد، آدم همراه عملش بالا می رود و عرشی می شود، اما اگر عمل جهنمی باشد، آدم همراه عملش نزول پیدا کرده و سقوط می کند! بیایید عمل بد انجام ندهیم که ما را پایین می کشد و بی آبرو می کند. عمل خوب است که آدمی را رفعت می دهد و برومند و موجه می کند!

**

حضرت زهرا سلام ‌الله علیها فرمول سعادت بخشی را به بنده و شما ارائه کرده است؛ بیایید امروز با ایشان سلام ‌الله علیها عهد کنیم که هر روز برای خدا کار مخلصانه انجام بدهیم، کار بی توقع! و هیچ کسی را مطلع نکنیم. حالا می خواهید روزی دو رکعت نماز بی توقع بخوانید، کار خیری انجام دهید، مطالعه ای بکنید، چند صفحه ای تفسیر بخوانید، دعایی از دعاهای حضرت سجاد را بخوانید، عنوانش مهم نیست، آنچه اهمیت دارد این است که

بین خود و خدایتان کاری بکنید که در آن، جز با خدا معامله نکرده باشید! بدون هیچ توقعی و بدون هیچ حرفی!!؟

***

فرمول حضرت زهرا سلام ‌الله علیها تضمینی است. خدا افضل مصلحتها را در اختیار شما خواهد گذاشت. کارهایی که به نفع انسان است فراوان می باشد، اما خدا همان را که نافع تر است، آن نافع ترین را جلوی پای آدم مخلص می گذارد!! باید همه کار ها برای خدا باشد و بوی شرک ندهد. اگر نمی توانیم همه کارها، حرف ها و نگاهیمان برای خدا باشد؛ حداقل می توانیم روزی یک کار برای خدا ذخیره کنیم!؟

از بی بی عالم حضرت زهرا سلام ‌الله علیها استمداد می کنیم و در استفاده درست از این سفره دعای حضرت سجاد علیه السلام که معروف به مناجات تائبین است، کمال دقت و تلاش را به کار می بندیم! امیدوارم انشاء الله دعای شیرینی باشد، این را مزه کنیم و مناجاتهای دیگر را هم توفیق پیدا بکنیم تا با حضرت سجاد علیه السلام بالا برویم!

***

شرح دعای خمس عشر

اَسْئَلُکَ یا غافِرَ الذَّنْبِ الْکَبیرِ

از تو خواهم اى آمرزنده گناه بزرگ!

وَ یا جابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ،

و اى شکسته ‏بند استخوان شکسته!

***

  ای کسی که اینقدر عفو و گذشت تو زیاد است! نه تنها گناه های پیش پا افتاده و لغزش های کوچک ما را نادیده می گیری و می بخشی، بلکه بدترین گناهی را هم که در پرونده ما هست، تو آنقدر بزرگی که نسبت به آنها هم، با دید مغفرت نگاه می کنی و می بخشی! ای خدایی که می توانی کمرهای شکسته در اثر وقوع گناهان زیاد را، بلند کنی!

 

سوء شهرت

بعضی ها در اثر سوء شهرتی که در جامعه برایشان پیش می آید، در اثر کارهای بدی که انجام داده اند، -حالا پرونده شده یا به زبان ها افتاده است؛- شباهت به انسانهایی دارند که استخوان ستون فقراتشان شکسته و دیگر نمی توانند قد راست کنند، دیگر نمی توانند در زندگی به خود تکیه کنند. گاهی ظاهر کمر نشکسته است، ولی بد نام شده اند، هر جا  که می روند درها به رویشان بسته است، کسی حاضر نیست با آنها همکاری نمایند، هیچ ارگانی حاضر نیست آنها را جزء کارکنانشان قرار دهد!   

ممکن است یک اشتباهی برای ما در زندگی رخ بدهد؛ ولی با همان یک اشتباه همانند آدم های کمر شکسته، دیگر نتوانیم قد علم کنیم! عمل نادرستمان منجر شود که هیچ کسی را نداشته باشیم.

 

فرهنگ غلط

اشخاصی که سابقه زندان دارند، یعنی با سابقه اند، در زندان به بنده مراجعه می کنند و می گویند: آقا ما را هیچ جا راه نمی دهند! خدا می داند خیلی دلم می سوزد، این فرهنگ فرهنگ خوبی نیست، اگر زمانی فردی در زندگی اشتباهی کرد، آیا باید برای همیشه خانه نشین و افسرده شود؟ آیا باید هر وقت بستگانش به او نگاه می کنند، بسوزند و هیچ کاری از آنها ساخته نباشد؟ غافل نباشید! کسانی که آبرویشان را از دست داده اند، زمانی افراد با منزلت و شخصیت بارزی بوده اند!

یکی از همین محکومین پرونده بزرگ فساد مالی، در ایام نوروز مرخصی داشت و نزد من آمده بود، سوابقش را برای من می گفت. حالا حبس طولانی و انفصال دائم از خدمت دولتی؛ گریبان زندگیش را گرفته است و از آن طرف نمی تواند در جامعه قد علم کند! کمرش خرد شده است! یک لحظه آن چنان بر افروخته شدم، با خود گفتم خدایا نکند آدم یک لحظه غفلت بکند! با یک کار اشتباه، همه چیزش را از دست بدهد و آن عمل نادرست کمر آدم را بشکند!!؟

***

گاهی یک کار بد، یک لغزش و اشتباه، یک حرف نا بجا، انسان را آن چنان خانه نشین می کند، که مثل آدم های کمر شکسته می شود! اگر چنین مشکلی پیش می آمد، چه چیزی می توانست به شما کمک کند!؟ چگونه می توانست دست شما را بگیرد و گذشته شما را پاک کند؟

زمانی که تیر از کمانچه پرتاب شد، رفت که رفت! هیچ گاه توان برگرداندن آنرا نخواهیم داشت. به قول معروف: «آب ریخته رو نمیشه جمع کرد!» آدم کاری را انجام داد، تمام شد، دیگر چرخ و نوار زمان مجدد به عقب بر نمی گردد، که آدم از نو شروع کند و بگوید دیگر تکرار نمی کنم! اگر انجام دادی، دیگر تمام شد! در پرونده ثبت گردید! به زبان ها افتاد! همه متوجه شدند.

در چنین حالتی چه کار می توانید بکنید؟ دیگر هیچ کس نمی تواند کاری برای ما بکند! اما پروردگارمان خدایی است که می تواند، حتی قادر است آدم هایی که گناهان کمر زندگیشان را خم کرده است – و دیگر نه خودشان و نه کسی، کاری از دست ساخته نیست- را بلند نمایند!

***

سم مهلک گناه

یکی اینکه گناهان همانند سم هستند، اگر کسی معاذالله غذای مسمومی بخورد که خودش را از بین ببرد، معده آن شخص را در بیمارستان شستشو می دهند تا تمام سموم از بین برود، اگر این معده پاکسازی نشود، این سم جذب خون می شود و او را از پا در می آورد، لذا باید قبل از این که جذب گردد، معده را شستشو دهند و پاک گردانند! اثر گناهان به مراتب، بدتر از این قرص های مسموم یا سمومی است که اشخاص خواسته یا ناخواسته، وارد معده خود می کنند!

گناه مهلک است، گناه مایه آبروریزی برای انسان است، خدا پرده پوشی کرده، ما چکاره ایم؟ وجود مقدس حضرت امیر علیه السلام فرمودند: آنچه شما در زندگی خصوصی از خودتان سراغ دارید، اگر دیگران مطلع بودند، حاضر نمی شدند شما را تشیع جناره نمایند!!

بشر به قدری تنگ نظر است، که اگر چند عمل بد از دوستان خودش سراغ داشته باشد، حاضر نیست دیگر با او ارتباط دوستی برقرار نماید! تنها خداست که همه را می داند و می پوشاند! خدایا، حالا که ما را تحمل کرده ای و پرده پوشی نموده ای، وقت آن است که بگویم برای همیشه این گناهان مهلک را از سر راه من بردار! و این سمومی را که مزاج من را مسموم کرده است و ضعف و بنیه مالی برای من آورده است و می رود که آبرویم را ببرد و توفیقات را از من سلب کند، به غفرانیت خود از من دفع نما!

تو این گناهانی که آدم را مفتضح می کنند، این گناهانی که در سر من وجود دارند و هنوز علنی نشده است؛ ولی خوف آن می رود که پرده ها کنار برود و مردم پس پرده ما را ببینند! از خدا درخواست می کنیم این گناهانی که حالت سم روحی برای ما دارند و مهلک هستند؛ و گناهانی که اگر مردم بدانند من مفتضح می شوم، خدا می تواند این ها را کاری نماید.

***

سوزش شرمندگی

 خداوند چه می کند؟ شما اگر کسی را داشتید که او بدترین اعمال را در ارتباط شما انجام داده و آبروریزی کرده بود، در همه جا برای شما کارشکنی کرده و زندگی شما را آشفته کرده بود؛ و شما آدم بزرگی بودید، در قبال این کارهای بد و خیانت هایی که در مورد شما انجام شده، چه می کردید؟!

کسی که قصد داشته شما را نابود نماید، از هیچ کاری دریغ نکرده، نزد فامیل شما را بد نام کرده و باعث شده شغلتان را از دست بدهید، بچه هایتان آواره شوند! اگر مطلع شوید چنین کسی در شُرف نابودی است، در مسیر سرازیری قرار گرفته و در حال از دست دادن دار و ندارش است! با او چه می کنید؟!

همه کارها را می توانید در مورد او بکنید، اما یک کار از شما ساخته نیست! او نسبت به سابقه خودش شرمندگی دارد، بدترین کارها و جنایت ها را کرده و شما مطلع شدید؛ در برابر همه آن بدیها، اگر بر سر انتقام از او بر نیامدید، او را نوازش کردید، به او رسیدگی کردید، دستش را گرفتید، امکانات به او دادید، در حالی که می توانستید تلافی کنید اما مردانگی کردید، به روی خودتان نیاوردید و عوض اینکه انتقام بگیرید او را از خطر جدی نجات دادید؛ اگر چنین کردید، او شرمنده می شود، اگر اهل وجدان باشد، این لطف شما، بعنوان یک آتش سوزان تا اعماق استخوانش را می سوزاند!

انسان شرمنده با خود می گوید: عجب! من به این انسان بزرگمنش، چه کارها که نکردم!؟ دیگر رویش نمی شود پیش شما بیاید، همیشه در خلوت هایش سرافکندگی دارد! کارهایش را بیاد می آورد! کارهای خوب شما را یاد می کند، بصورت یک عقده، به صورت یک زخم، همیشه در درونش درگیر است.

***

این رابطه دو انسان با یکدیگر بود، حال رابطه عبد و معبود چگونه است؟! انسانی که همیشه خداوند بر کارهایش ناظر بوده؛ و او در محضر خداوند بی آبرویی کرده، بی چشم رو بوده، رعایت حرمتهای حق را نکرده، بندگانش را اذیت نموده، در زندگی فردی خود آنچه را که نباید انجام داده، خدا همه را می دیده اما انتقام نگرفته و به روی خود نیاورده و آبرویش را نبرده است!

حالا اگر انسان متوجه شد و وجدان اخلاقی، او را به مقام اعتدال و عذرخواهی آورد، آیا چیزی هست آن ناراحتی وجدانی را انسان بگیرد!؟ نه این حالت درونی پیوسته با اوست!

خداوند متعال در قیامت، عده ای را با شفاعت امام حسین علیه السلام می بخشد و از جهنم نجات می دهد، بعد از آن که رفتند و عذاب جهنم را چشیدند، یک دفعه در عمق وجودشان محبت پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله و آل او علیهم السلام بروز می کند؛ چرا که گناهان با سوختن از بین رفته؛ و با ریزش این غشاها و حجابها، عمق وجودشان محبت پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله را یاد آور می شود! و آنجا که یاد پیامبر کردند، صلوات بر محمد صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله و آل محمد علیهم السلام به زبانشان جاری می شود! در آن وقت مشمول شفاعت قرار می گیرند و اهل بهشت می شوند؛ ولی بر پیشانیشان نوشته شده است که اینان آزاد شدگان از آتش جهنم اند!

با اینکه بهشتی شدند، لکن آن سابقه بد همراهشان است! در اینجا می بینند از آتش نجات پیدا کردند، ولی بی آبرویی را چه کنند؟! بار دیگر به پیشگاه پروردگار متعال می آیند، خداوند این ها را پاک کرده اما تنها پاک کردن کافی نیست.

خدای متعال سابقه خودشان را به اعضاء و جوارح اینها امضاء می کند، یعنی حر از باب تشبیه- اگر در بهشت بیاد بیاورد که جلوی امام حسین علیه السلام را گرفته، باعث شده بچه های امام حسین علیه السلام اسیر و آواره شوند؛ حضرت زینب سلام ‌الله علیها آن گرفتاریها را پیدا کند؛ و چنین خاطره ای در ناز و نعمت بهشت، برای بهشتی تلخ نخواهد شد؟! همین خاطرات بد – که به چه کسانی ستم کردم، چه کسانی را آواره کردم،- باعث می شود بهشت انسان در باطن او برایش جهنم شود!

اما اگر انسان در حیات دنیوی خود توبه واقعی انجام دهد، خدا نه تنها اعمال بدش را از پرونده او پاک می کند، بلکه تلخی آن اعمال را نیز در خاطره انسان محو می نماید. یعنی حرِّ بعد از توبه، اساساً هویت جدیدی متفاوت با آن حرِّ قبلی دارد! خدای متعال سابقه بدش را شسته و از بین برده است؛ و این شخص حرّ جدیدی است که متولد شده است!

***

این توبه که ما در اواخر مناجات تابعین، از خداوند متعال درخواست می کنیم، چنین چیزی را خدا قدرت داده است. ما نسبت به گذشته خود دسترسی نداریم که جبران نماییم، ولی گذشته و آینده ما پیش خود خدا محفوظ است! خدا می تواند گذشته بد ما را امحاء کند، مانند پرونده ای که به کلی سوخته و از بین رفته است، کسی دیگر دسترسی به آن پرونده ندارد.

خدا پیش خود ما پرونده ما را می تواند محو کند، چنین لطفی را در این فراز از مناجات تابعین به خدا می گوییم: از تو ساخته است چیزی که کم نمی شود، اگر من گناه کردم به تو که صدمه نزده ام، تو که صدمه پذیر نیستی! هیچ کسی نمی تواند به تو آسیب برساند، چیزی از تو که کم نمی شود، هر چه کردم به خود کردم، تو را دارم، تو می توانی این گونه مرا اصلاح کنی:

وَ لا تُخْلِنى‏ فى‏ مَشْهَدِ الْقِیامَهِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِکَ وَغَفْرِکَ.

و مرا در بازار قیامت از نسیم جان ‏بخش عفو و آمرزشت محروم نفرمایى

***

رسوایی جهانی

مشهد قیامت این عبارت مشهد از شهود می آید، اینجا ما همه در پس پرده ایم، نه بنده از واقعیات پرونده شما اطلاع دارم، نه شما از باطن کار من مطلع هستید!؟ خدای متعال اینجا آبرو داری کرده است، اینجا برای اینکه نظام بر هم نخورد، اعتمادمان از همدیگر سلب نشود، بتوانیم با همدیگر کار بکنیم، بتوانیم دور هم بشینیم، بتوانیم در کنار هم زندگی کنیم؛ خدای متعال آبرو داری کرده است و نمی گذارد پس پرده اشخاص را کسی بداند! خدا ستار العیوب است! اما حضرت می گوید در مشهد قیامت رسوایم نکن، یعنی آنجا جایی است که همه از احوالات یک دیگر مطلع می شوند.

خدمتتان عرض کردم آقای بهجت رضوان الله‌ تعالی ‌علیه چون باطن ما را می دانستند، بنای ایشان بر این نبود که به اشخاص نگاه کنند، غالباً اینگونه بودند! یا نگاهشان به پایین بود، یا به بالا نگاه می کردند، یا در احوالات خود مستغرق بودند؛ و گاهی هم که چشمانشان به جمع می افتاد، این عبارت یا ستار یا ستار را تکرار می کردند!! ای آبرو دار، یعنی من دلم نمی خواهد باطن اینها پیش من معلوم شود و بفهمم چه کاره اند!

خود من جزء کسانی بودم که زیاد خدمت آقای بهجت می رفتم، ولی آن وقتها که سن ما کمتر بود، حساسیت و حیای ما کمی بیشتر بود، آن روزها هر وقت من می خواستم خدمت آقای بهجت بروم، قبل از آن یک استغفار می کردم و می گفتم خدایا پیش این بنده خدا آبروی من را نبر! او باطن ها را می داند، باطن من که بد هست خوبم کن، خوب پیش او بروم.

 مرحوم آقا سید جمال گلپایگانی که مثل آقای بهجت مرجع و عارف بودند، اهل سّر بودند، چشم برزخیشان باز بود، باطن اشخاص را می دیدند. اولین چیزی که با آن ریاضت ها برایشان پیش آمد، این بود که باطن اشخاص را می دیدند! خیلی ها را بصورت حیوانات می دیدند. روزی ایشان نزد حضرت امیر علیه السلام رفته و گفته بودند: طاقت ندارم مردم را این گونه ببینم، این حالت را از من بگیر! و خدای متعال با درخواست خودش این حالت را از او گرفته بود.

***

عالم حجاب

این عالم، عالم حجاب است، خدا به ما مهلت داده تا این امتحان تکمیل گردد، هر کسی راه خودش را تا آخر بتواند برود، اگر همه باطن های افراد را بدانند، جلوی گناهان همدیگر را می گیرند، دیگر نمی گذارند کسی تا آخر خط برود. اگر مردم بدانند دزدی دارد دزدی می کند، جلوی او را می گیرند، لذا اختیار آن شخص سلب می شود و نمی تواند در مسیر خودش به انتها برسد! بنای خدای متعال بر این است که این عالم، عالم مهلت است. یکی از اموری که به ما مهلت می دهد، همین مستور بودن عیوبمان از دیگران است!

اگر این پرده ها واضح بشود، هم خوبها در خوبی خودشان مانع پیدا می کنند؛ و هم بدها در بدیهایشان دچار موانع می شوند. اما روزی را که خدا یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ. طارق؛ ۹٫ معرفی کرده است، این مفهوم را دارد که قرار نیست خدا تا ابد، این پرده پوشی را برای ما رعایت کند! اینجا توبه کنید، اگر توبه نکردید آن طرف مرز که می روید، آنجا پرده ای نیست! همه شما را به آن صورت واقعی و با آن پرونده ای که خود و خدا می دانید، می بینند. ماهیت و درون شما آشکار می گردد.

لذا چون خدای متعال در روز قیامت پرده ای نمی اندازد که گناهان مستور باشد، آنجا هر کسی با واقعیت خودش نشان داده می شود، آن وقت همه شهود می کنند، به همین دلیل آنجا را مشهد گفته اند. از این رو رسوایی قیامت، رسوایی جهانی است! رسوایی خانوادگی و محلی نیست.

حضرت سجاد علیه السلام این نکته را متذکر شده اند که رور قیامت دادگاه علنی و جهانی است. همه حاضرین در محکمه عدل الهی، از گناهان همدیگر مطلع می شوند و می فهمند که چه کسی چه کاره بوده است!! آن وقت هر کسی هر چه کرده، عین آن کار را می آوردند و به همگان نشان می دهند.

اگر اینجا(در دنیا تا زنده است! تا فرصت دارد!) با آب توبه خود را پاک نکرده باشد، تمام کارهای زشتش را به یادش می آورند! هر کسی هر کار زشتی انجام داده باشد، ولو خودش هم یادش نمی آید و یا نمی خواهد که یادش بیاید، اعمالش را مقابل دیدگانش حاضر می کنند!

در نتیجه قیامت را مشهد می گویند، چون هر کسی هر عمل زشتی انجام داده است، آنرا در منظر عموم ناظرین قیامت دریافت می کنی! این رسوایی تا سویدای قلب انسان را می سوزاند، تا مغز استخوان آدم را می سوزاند، آدم شرمندگی پیدا می کند، خیلی اذیت می شود و می سوزد!

اگر در اوج این سوزش، یک آب گوارایی بریزند که آدم خنک بشود، این اتفاق را عفو می گویند. خدایا در آن روز که همه کردار ما را می بینند و عالم، عالم شهود است؛ – عالم غیب نیست، عالم حجاب نیست، عالم پس پرده است و پس پرده ها نمایان شده است، همه همدیگر را می بینند،- خدایا در آنجا من را از خنکی و گوارایی عفوت بهره مند بفرما! وَ لا تُخْلِنى، یعنی من را از این خالی نگذار! این ظرف مرا در آنجا پر کن!

***

آتش الهی

در آیه کریمه ای که می فرماید: آتش دنیا از بیرون به درون سرایت می کند. خدا بیامرزد یکی از بستگان ما قبلاً در مشهد دچار سوختگی شد و تمام درونش هم تاول زده بود!! و دست آخر هم از بین رفت. نکته اینجاست که او در اثر این سوختگی، آتش از بیرون به درونش نفوذ پیدا کرده بود!؟ اگر آتش دنیوی چنین باشد، آتش الهی چگونه خواهد بود؟ آتش الهی از درون به بیرون می زند، شعله از درون می زند و بیرون را هم می سوزاند! آتشی هست که از دل زبانه می کشد و بیرون را هم آب می کند!

اخلاقیات انسان بیرونی که نیست، درونی است؛ لذا چنین سوزی از درون انسان زبانه می کشد! آدم حسد دارد، تکبر و حرص دارد، بدخواهی دارد، اینها همه در درون هست، اینها آتش است. اگر اینجا خاموش نکنیم، آنجا زبانه می کشد و مردم می بینند که ما چه آتشی برای خودمان روشن کردیم!!؟

**

پوشش سوز درونی با برگ عفو الهی

حالا خدای متعال چشمه عطف و غفرانی دارد، که اگر خدا کرم نکند و به بزرگی خودش نگذرد، ما در میان اولین و آخرین خلق، با این آتش هایی که برای خودمان درست کردیم؛ و این گودالهایی که پر از آتش کردیم، از حرارت آتش گناه خود می سوزیم، اما اگر چشمه عفو خدا بر گناهان ما بریزد، ما را خنک می کند.

چنین عبارت لطیفی را که انسان با خدای خودش عارفانه و عاشقانه صحبت می کند، کجا می یابید؟! تو که بنده ات را آفریدی، من مال تو بودم؟! اگر مرا بسوزانی، مال چه کسی دارد می سوزد؟ حالا که من دارم می سوزم، تو که می توانی من را خنک کنی، چرا خنکم نمی کنی؟!

مگر عفو خدای متعال مانعی دارد؟ مگر خدای متعال گذشتش کمتر از انتقام جویی اش است؟ وقتی انسان به بزرگی خدا و وسعت عفو خدا توجه کند، می خواهد این سوز درونی را با برگ عفو الهی پوشش بدهد.

***

بر اساس روایت، خداوند به آتشی که حضرت ابراهیم علیه السلام داخلش بود فرمود: ای آتش بر او سرد شو! آنچنان سرمایی از این آتش وجود حضرت ابراهیم علیه السلام را پوشش داد که می لرزید و صدای استخوان هایش شنیده می شد! خدا اضافه کرد نه این سرما، سرمایی که اذیت نکند باشد، سرمایی باشد که برای اوگوارا باشد، سلامت هم همراهش باشد؛ سپس آتش گلستان شد و دلپذیر گردید!

ما از خدای متعال در میان این آتش گناهانی که خودمان برای خود روشن کردیم، از خدا درخواست می کنیم که دستور بدهد؛ و ما را در آنجا خنک کند، نه اینکه سرمای صرف باشد، بلکه با آبرو داری پروردگار متعال، خنک و گوارا گردیم!!

***

مرثیه حضرت زهرا سلام ‌الله علیها

چون در آستانه شهادت حضرت مرضیه سلام ‌الله علیها هستیم. دوست دارم همراه شما به عیادت حضرت زهرا سلام ‌الله علیها برویم. جانبازی در منزل، روزهای سختی را دارد سپری می کند، بی بی عالم با آنکه جانباز بود ولی علی علیه السلام را تنها می دید! همانند بعضی از جانبازها که در راهپیمایی ها به هر قیمتی که هست می آیند تا از کیان دین و مملکت خود دفاع نمایند و بگویند ما وفادار به شهدا و امام هستیم، وفادار به عزت و اتحاد خودمان هستیم.

 حضرت زهرا سلام ‌الله علیها وقتی علی علیه السلام را تنها می دید، با همان حالت جانبازی به قبرستان بقیع می آمدند و ناله مظلومیت سر می دادند! جنگ نرمی را علیه غاصبین حکومت و ظالمین به امیر المومنین علیه السلام راه انداخته بودند! با همان حال به مسجد آمدند و در مسجد خطبه خواندند، چه خطبه ای؟ دوستان عزیزمان، خواهران و برادران مؤمن، این گنجینه عظیم را غنیمت بشمارید، خیلی پر محتواست و ابعاد حقوقی دارد!

حضرت زهرا سلام ‌الله علیها آنجا استدلال هایی بیان نموده و دلایل محکمی به محکمه تاریخ ارائه کرده است که هر کس ببیند، حقانیت حضرت زهرا سلام ‌الله علیها را با این استناد های درستی که به قانون و روش انبیاء گذشته نموده است، می پذیرد.

 این خطبه، ابعاد اخلاقی و عرفانی، فلسفه، احکام، اجتماعی و تاریخی دارد؛ ابعاد عاطفی عجیبی دارد، حضرت زهرا سلام ‌الله علیها گاهی مثل مادری که می جوشد، دلها را به گونه ای آب کرده است! در این خطبه حضرت زهرا سلام ‌الله علیها با آن حالش محشری به پا کرده است. احوال او مساعد نبود، پهلوش مشکل داشت، خون ریزی سینه داشت، دستش شکسته بود، کسانی آنجا حضور داشتند، حضرت زهرا سلام ‌الله علیها را کتک زده بودند، …

در پایان با ذکر مصیبت حضرت زهرای مرضیه سلام ‌الله علیها به پایان رسید.