«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ المُرْسَلینَ طَبِیبِنا حَبِبِنَا انِیسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏ إِلَى یَوْمِ الدِّینِ».

«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَه».[۲]

زیارت امام حسین در روز اربعین و اعلان یاری آن حضرت

روز اربعین امام حسین (علیه السّلام) را تسلیت عرض می‌کنم. قدم‌های شما، نفس‌های شما به حساب امام حسین (علیه السّلام) ریخته شده است. خامس آل عبا شما را برگزیده است، به عنوان مستقبلین کاروان از شام برگشته محسوب فرموده است. شما آمدید با اوّلین زایرین قبر، هم‌نوا بشوید، آمدید که به هل من ناصر امام حسین لبیک بگویید، آمدید غربت حضرت سالار شهیدان را با این حضور حماسی عظیم جبران بکنید. آمدید به امام زمان خود اعلان نصرت و بیعت بکنید که ما در مسر اباعبدالله الحسین ثبات قدم داریم، ما به شما هستیم «مَعَکُمْ مَعَکُمْ لَا مَعَ غَیْرِکُمْ». با شما هستیم، ما با غیر شما سر سازش نخواهیم داشت. ما با شما دل دادیم، با شما بیعت کردیم، به شما سر سپردیم و آمدیم که از شما امضا بگیریم و با عنایت شما تا آخر ایستاده باشیم و مقاوم بمانیم.

اهمّیّت مودّت و دوستی با اهل بیت

چند نکته راجع به اربعین امام حسین و این حرکت عظیم و این دریای خروشان و این چشمه‌ی جوشان و این ابر ریزان رحمت الهی می‌شود در جمع شما عزیزان مطرح کرد. نکته‌ی اوّل مزد رسالت عالم شدن نیست، عابد شدن نیست، اگر کسی خود را بدهکار پیغمبر خود می‌داند قرآن شریف فرموده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏»[۳] تنها چیزی که دین را بیمه می‌کند، قرآن را صیانت می‌کند، جبهه‌ی ایمان را به پیروزی می‌رساند عاشقی پیامبر و آل پیامبر است، مؤدّت است. عالمی که علم دارد ولی دل ندارد، عشق ندارد. این دنیا مبلغ علم او است، خود را و علم خود را به دنیا می‌فروشد. تنها کسی که دنیا نمی‌تواند بخرد عاشق است. غیر عاشق‌ها معامله‌گر هستند. هر کسی پول بیشتری بدهد، سمت بیشتری بدهد می‌خرد.

سر منشأ فرقه‌های انحرافی

ما در طول تاریخ در میان عالمان دین به دنیا فروخته کم نداریم. سر منشأ این فرقه‌های انحرافی غالباً علمای دنیاپرست بودند. سیّد محمّد علی باب از علمای نجف است، اهل ریاضت هم بود. حسینعلی بهاء هم همین‌طور است. دیگر منحرفین هم که مذهب وقف را تأسیس کردند، انکار امامت حضرت ابی الحسن علیّ بن موسی الرّضا را کردند، این‌ها همه حاصل حوزه‌ها بودند. در ایران ما هم فتنه‌ی ۸۸ حاصل همین عالم‌های دنیا پرست بود که همه چیز را از آن‌ها گرفت. قداست را، وجاهت را، نفوذ در دل‌ها را، دشمن را امیدوار کرد.

وفاداری زهیر به امام حسین پس از بیعت

امّا شما در حالات زهیر نمی‌بینید که مدرسه رفته باشد، دوره‌هایی کتابی خوانده باشد تنها چیزی که است خود امام حسین او را شکار کرد و با یک نگاهی دل او را برد. این است که وقتی امام حسین بیعت را برداشت فرمود: آزاد هستید، شرعاً مجاز هستید بروید ولی سخن او این بود که ما نه تنها نمی‌رویم، بلکه غصّه‌ی ما این است که چرا ما یک جان داریم. کاش هزار بار قربان تو می‌شدم، هزار بار در راه تو کشته می‌شدم.

علّت ناراحتی حضرت ابی الفضل از آورده شدن امان‌نامه

دنیا نتوانست حضرت ابی الفضل را، حضرت علیّ اکبر را، از امام حسین جدا بکند. در سخت‌ترین شرایط امان‌نامه آوردند ولی تمام ناراحتی این عاشق این بود که چرا کار به این‌جا رسیده است که این حرام‌زاده‌ها به ما طمع کرده‌اند. او که نگاه نمی‌کرد، جواب نمی‌داد گویا از ناراحتی داشت جان می‌داد. اگر ارباب او امام حسین دست او را نمی‌گرفت، حضرت ابی الفضل با این پیشنهادی که به او شده بود زنده نمی‌ماند ولی خود سالار شهیدان دستور دادند جواب بده ولو فاسق باشد.

جواب حضرت ابی الفضل در پاسخ به امان نامه

 وقتی او امان نامه را مطرح کرد، حضرت ابی الفضل (علیه السّلام) فرمود: «امَانَ اللّهِ خَیرٌ مِن أمَانِ إبنِ سُمَیِّهِ»[۴] چه کسی را با چه چیز می‌خواهی فریب بدهی؟ من که حسین دارم، حسین پناه خدا است، سایه‌ی خدا است، کسی که حسین ندارد، امان ندارد. ما در امان خدا هستیم که سایه‌ی حسین بر سر ما است، ما دست از حسین برنمی‌داریم.

جذبه‌ی نور وجودی ائمّه

این دلدادگی است که قرآن کریم به این تصریح فرموده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى» البتّه که مؤدّت، محبّت، عاشقی فرع بر معرفت است ولی معرفت معرفت ذهنی نیست، نورانیّت وجودی است. «وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ»[۵] ائمّه نور هستند «خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ». با یک مقدار نورانیّت وجود خود، مجذوب وجود حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) می‌شوید. مغناطیس وجود حضرت سیّد الشّهدا از روز عاشورا تا به امروز عناصر پاک را جذب وجود خود، نهضت خود و حماسه‌ی خود کرده است و عناصر تیره، فلزهای بی‌مصرف این‌ها مجذوب اکسیر حسینی نمی‌شوند. مغناطیس وجود امام حسین نفوس خبیثه را جذب نمی‌کند، نفوس ناپاک را جذب نمی‌کند.

مؤدت و محبّت به اهل بیت

یکی از دلایل این حرکت مؤدّت است که امر تکوینی است و فطری است، اختیاری هم نیست. مادر در عشق به فرزند خود اختیار ندارد، او بی‌قرار فرزند خود است. لذا شیعه هم «شِیعَتُنَا مِنَّا خُلِقُوا مِن فَاضِلِ طِینَتِنَا وَ عُجِنُوا بِمَاءِ وِلَایَتِنَا»[۶] «وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»[۷].

 ارتباط شادی و غم ما با شادی و غم اهل بیت

در کافی شریف یکی، دو تا روایت است، از امام جعفر (علیه السّلام) سؤال می‌کنند آقا گاهی ما مغموم هستیم، ناراحت هستیم، به هر چه جستجو می‌کنیم منشأ گرفتگی خود را، قبض خود را پیدا نمی‌کنیم؟ حضرت فرمود: این حالات نشانه‌ی ارتباط شما با ما است. وقتی ما ناراحت هستیم، شما هم ناراحت هستید و خود شما هم نمی‌دانید چرا ناراحت هستید. «وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا» این ارتباط ارتباط تکوینی است، ارادی نیست. خدای متعال ما را با این‌ها از نظر تکوینی مرتبط قرار داد.

پیام‌های اربعین

نکته‌ی دومی که در این رابطه برای ما بشارت است، این جلال امام حسین است، این شوکت امام حسین است، این عزّت امام حسین است، این همه طرفدار، این بازار گرم، این اجتماع بی‌سابقه در عصر ما و در گذشته‌ها یک چنین رزمایش، رزمایش به معنی واقعی کلمه رزمایش است. این جنگ با شجره‌ی خبیثه‌ی بنی امیّه است. جنگ با سفیانی است، جنگ با تروریست‌ها است، جنگ با آمریکا و اسرائیل و تکفیری‌ها است، این اعلان آمادگی برای شهادت است؛ آن هم یک نفر و دو نفر نیست، جمعیت‌های ملیونی جان به کف گرفتند و دارند «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسْرَتِی‏» را دارند معنی می‌کنند، حرف نمی‌زنند. از همه چیز دست شدند، وارد وادی شدند که احتمال هر نوع خطری وجود دارد. این نوع اجلال امام حسین، تکریم امام حسین، نصرت حضرت سیّد الشّهداء.

یاری رساندن خدا به بندگان

 چون برد و اثر این جنگ فرهنگی قطعاً بیشتر از جنگ نظامی است و هم اهمّیّت آن بالاتر از جنگ نظامی است. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ»[۸] ذات احدیّت، پروردگار عزیز خود او از بندگان خود استنصار کرده است که بیایند دین فهم بشوند و با عمل و قول خود انذار بکنند، بندگان خدا را به سوی خدا دعوت بکنند، دل‌ها را با خدا آشنا بکنند، دل‌ها را با خدا آشتی بدهند.

زیارت امام حسین حرکت در برابر ظلم و شرک

این حرکت فرهنگی، این حرکت مقابله‌ی با ظلمات کفر و شرک و ظلم و فساد و گناه تجلّی‌گاهی بهتر از زیارت امام حسین (علیه الصّلاه و السّلام) ندارد. از این رو امروز که زیارت اربعین علامت مؤمن بودن شما است، آمدید که امام حسین (علیه السّلام) کارنامه‌ی ایمانی شما را امضا بکنند.

اربعین آیت حق تعالی

 فرمود: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ‏»[۹] که یکی از آن پنج علامتی که نشان می‌دهد مؤمن، مؤمن است زیارت اربعین است. زیاره الاربعین از چند جهت ایمان انسان را تعمیق می‌کند؛ یکی این است که خود اربعین آیات حق تعالی است. دشمن امام حسین را نه تنها به قتل رساند، به شهادت رساند خواست که اثری از بدن امام حسین باقی نماند، بدن قطعه قطعه بود، عدد زخم‌های بدن از شمارش بیرون بود. این بدن مجروح بی‌سر امام حسین زیر سم اسب‌ها به معنی واقعی کلمه پایمال شد. بدن شریف وضعی پیدا کرده بود که امام سجّاد (علیه السّلام) کفن نخواست، چون بدنی نبود که آن را کفن بکند و این بدن‌های پایمال شده را زیر آفتاب گرم کربلا روی ریگ‌های بیابان باقی گذاشتند که حیوانات و درندگان بیایند متعرّض بشوند که اثری باقی نماند امّا خدای متعال نشان داد «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ‏»[۱۰].

 استقامت امام حسین در راه خدا و کسب پیروزی 

این‌که روز اربعین امام حسین (علیه السّلام) اوّلین زائرها را به حضور پذیرفت، این نشانه‌ی پیروزی و بقای امام حسین و شکست بنی امیّه بود. «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُونَ * نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَهِ‏»[۱۱] این نشانه‌ی این است که استقامت انسان را به رنگ خدا در می‌اورد. انسان صبغه الله پیدا می‌کند. خدا حیّ لایموت است و ابی عبدالله الحسین حیّ لا یموت است و هر کسی حسینی بشود حیّ لایموت می‌شود. «یَمُوتُ مَنْ یَمُوتُ مِنَّا وَ لَیْسَ بِمَیِّتٍ»[۱۲] امام حسین مسئله‌ی موت را برای ما شیرین کرد و به ما نشان داد که حیات برتر در شهادت است، در قتل فی سبیل الله است و اربعین اوّلین جوانه‌ی حیات جهان‌شمول امام حسین بود، حیات مجاهدانه‌ی امام حسین بود. اوّلین جوانه‌ی پرچم نهضت سیّد الشّهداء که خون وقتی به خدا داده شد، ثار الله می‌شود و می‌ماند.

نقش اربعین در تهذیب نفس

 اربعین به ما نشان داد که وقتی شما یک چلّه کنار حسین بمانید، شما هم به نتیجه می‌رسید. حدّاقل یک چلّه استقامت در ترک گناه، در عمل به خوبی‌ها، در نماز شب، در تمرین اشک در خلوت‌های سحر، این‌ها را یک بار نکنید، حدّاقل یک چلّه سر سفره‌ی امام حسین (علیه السّلام) استقامت بکنید چله در ۴۰ روز، در ۴۰ شب آدم را به جلوه‌ی الهی نائل می‌کند که «وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَهً»[۱۳] این میقات در أَرْبَعینَ لَیْلَهً» تکمیل می‌شود و آن جلوه کجا واین جلوه کجا. آن جلوه یک کوه را آب کرد این جلوه تمام کوه‌های دل هارا آب کرده است.

این حسین کیست که عالم همه دیوانهی اوست

این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه‌ی اوست

قیام امام حسین جلوه‌ی خدا

تا قیام قیامت امام حسین جلوه‌ی خدا است و هر کسی دل را به امام حسین بدهد، دل او آب می‌شود و همه‌ی کثافت‌ها از وجود انسان پاک می‌شود و انسان رنگ امام حسین می‌گیرد، رنگ امام حسین رنگ خدا است. «صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَه»[۱۴].

شجاعت بی‌نظیر امام حسین در تاریخ

در این زیارت اربعین که اعلان پیروزی امام حسین (علیه السّلام) و اعلان شکست بنی امیّه بود. در این زیارت شریفه ما این جنگ فرهنگی، جنگ نرم امام حسین را برتر از شجاعت حسینی می‌دانیم که یک تنه بدون هیچ ناصر بی‌یار و یاور شمشیر به دست گرفت و آن‌چنان شجاعت نشان داد که گویا در صحنه‌ی تاریخ بالاترین شجاعت را امام حسین به نمایش گذاشت.

پدر ایشان امیر المؤمنین قلعه‌ی خیبر را کند، عمرو بن عبدود را به خاک و خون کشید، کلید همه‌ی فتوحات در زمان رسول خدا بود، «فأسـألْ بدراً وأسألْ أُحداً» امّا شجاعت امام حسین (علیه السّلام) همه‌ی شجاعت‌های گذشته را تحت الشّعاع قرار داد، هیچ کسی شرایط امام حسین را نداشت. امیر المؤمنین در هیچ جنگی تشنه نبود ولی حسین بود. در هیچ جنگی زن و فرزند او در میان ؟؟۲۳:۴۳ (صدای گریه) در هیچ جبهه‌ای کودک شیرخوار ؟؟. در هیچ جنگی این همه داغ بر دل او ؟؟. امیر المؤمنین در هیچ جنگی نگران اسیری ناموس خود نبود. در هیچ جنگی یکّه و تنها نبود ولی امام حسین این مشکلات و هزاران مشکل دیگر داشت که احدّی این‌ها را نداشت، این حال امام حسین نشان داد که قدرت الله است، ید الله است، روح الله است و «فَوْقَ أَیْدیهِمْ»[۱۵].

توسّل به امام حسین و رهایی از بند گناهان

 آن شجاعت و آن رزمایش به اندازه‌ی این پیروزی‌هایی که امام حسین در طول تاریخ خلق کرده است و دل‌ها را اسیر خود کرده است و ما را با این مجالس از منجلاب گناه نجات داده است و با نرم شدن دل‌های ما توبه کردیم و دامن امام حسین را گرفتیم، گفتیم: حسین جان من هم حرّ شما باشم؟ به من هم یک نگاه بکنید. دیگر در خطّ ابن زیاد و حرامی‌ها و گنه‌کاران نباشم. این حرکت فرهنگی، این حرکت زندگی ساز اخلاقی و معنوی نکته‌ای است که در اربعین گفته شد که در این زیارت اربعین می‌خوانیم، به خدا عرضه می‌داریم.

زیارت امام حسین، زیارت جلوه‌ی خدا

کسی که به زیارت امام حسین آمده است به زیارت خدا آمده است. چون امام حسینی نمانده است که ما زیارت بکنیم، آنچه از حسین مانده است وجه اللّهی حسین است. آنچه از حسین مانده است آن مظهریّت تمام صفات حق تعالی است. کسی به امام حسین واصل بشود، به همه‌ی صفات حق تعالی واصل شده است. این‌جا ما حسینی نمی‌بینیم، این جا خدا را با حسین تماشا می‌کنیم. حسین آیینه است که خود را نشان نمی‌دهد، جلال خدا است، جمال خدا است، صفات خدا است، اسم اعظم خدا است. عرضه می‌داریم «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ» ای خدا این حسین کسی است که خون دل خود را بذل کرد. ؟؟۲۶:۵۷ نبود، اجبار نداشت خود او این خون را به تو داد. «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ».

علّت بذل خون امام حسین

 چرا این مهجه را بذل کرد؟ «لِیسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الْجَهالَهِ» تا این طلبه‌ها را دیوانه‌ی تو بکند، راهی حوزه‌های علمیّه بکند. تا این مؤمنین را در جبهه‌ها سراسیمه بکند که اگر شهید نشدند غصّه بخورند که ما چه کردیم (صدای گریه ؟؟ ۲۷:۲۸) «لِیسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الْجَهالَهِ» امام حسین با بذل خون خود این پرده‌ی جهالت را درید، آفتاب معرفت را بر دل‌ها تابانید. «وَ حَیرَهِ الضَّلالَهِ» بشریّت را از سرگردانی و گمراهی نجات داد.

تقابل جبهه‌ی امام حسین در برابر دشمنان اسلام

 و این اسلام نابی که امروز خوار چشم دشمنان اسلام شده است، می‌بینید که این داعش عربستان و قطر نیست، عربستان و قطر کوچک هستند، این‌ها ذلیل‌ترین حکومت‌های دنیا هستند. امروز آمریکا است که به جنگ اسلام آمده است، با تربیت این آدم‌کش‌ها خواسته است بگوید اسلام خشن است. امّا این پرچم حسین دارد اسلام را نشان می‌دهد، کفر بنی امیّه را هم نشان می‌دهد. کودک‌کشی که حضرت ابی عبدالله الحسین روز عاشورا علیّ اصغر را آورد، برای اعلان ماهیت ضدّ اسلامی این‌ها به دنیا بود. امروز هم حرمله‌ها به جنگ حسین آمدند. کودک می‌کشند، زن می‌کشند، مرد می‌کشند. چه کسی در برابر این‌ها است؟ جبهه‌ی حسین. «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الْجَهالَهِ وَ حَیرَهِ الضَّلالَهِ».

ثواب زیارت امام حسین در حدیث امام صادق

یک حدیثی را یک قسمت آن را به عنوان هدیه به این‌جا آوردم. معاویه بن وهب می‌گوید: به خدمت امام صادق وارد شدم، حضرت در حال نماز بودند، صبر کردم تا نماز ایشان تمام شد ولی تمام وجود من توجّه به امام صادق بود، دیدم حضرت حالت مناجات دارند، حالت بکاء دارند و در حالت بکاء دعاهایی دارند که قسمت آخر این بود «اغْفِرْ … لِزُوَّارِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ»[۱۶].

Sadighi-13940912-Arbaeen-Karbala (1)Sadighi-13940912-Arbaeen-Karbala (7)Sadighi-13940912-Arbaeen-Karbala (6)Sadighi-13940912-Arbaeen-Karbala (5)Sadighi-13940912-Arbaeen-Karbala (4)Sadighi-13940912-Arbaeen-Karbala (3)Sadighi-13940912-Arbaeen-Karbala (2)


[۱]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– تهذیب الأحکام، ج‏ ۶، ص ۱۱۳٫

[۳]– سوره‌ی شوری، آیه ۲۳٫

[۴]– معالم المدرستین، ج ‏۳، ص۱۰۷٫

[۵]– سوره‌ی نور، آیه ۴۰٫

[۶]– بحار الأنوار، ج ‏۵۳، ص ۳۰۳٫

[۷]– همان، ج ‏۱۰، ص ۱۱۴٫

[۸]– سوره‌ی توبه، آیه ۱۲۲٫

[۹]– وسائل الشّیعه، ج ‏۱۴، ص ۴۷۸٫

[۱۰]– سوره‌ی صف، آیه ۸٫

[۱۱]– سوره‌ی فصلّت، آیات ۳۰ و ۳۱٫

[۱۲]– بحار الأنوار، ج ‏۳۴، ص ۲۰۹٫

[۱۳]– سوره‌ی اعراف، آیه ۱۴۲٫

[۱۴]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۳۸٫

[۱۵]– سوره‌ی فتح، آیه ۱۰٫

[۱۶]– الکافی، ج ‏۴، ص ۵۸۲٫