بهترین شعار و بهترین دعا صلوات بر محمد وآل محمد است . “اللهم صلی علی محمد وآل محمد “.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

أَنْتَ‏ الَّذِی‏ أَعْطَیْت‏َ أَنْتَ‏ الَّذِی‏ أَغْنَیْتَ أَنْتَ‏ الَّذِی‏ أَقْنَیْت‏َ أَنْتَ‏ الَّذِی‏ آوَیْتَ أَنْتَ‏ الَّذِی‏ کَفَیْتَ أَنْتَ‏ الَّذِی‏ هَدَیْت‏َ أَنْتَ‏ الَّذِی‏ عَصَمْتَ. دعای عرفه

خدایا توهستی که پناه دادی

امام حسین علیه السلام با معبود خودش اینگونه سخن می گوید: خدایا تو مرا بی نیاز کردی و به من سرمایه دادی. خدایا تو به من پناه دادی. إِذْ أَوَى الْفِتْیَهُ إِلَى الْکَهْف”الکهف؛۱۰_وقتی آن جوانان به غار رفتند.اصحاب کهف جوان هایی بودند که زیر بار شرک نرفتند و چون عرصه برای آنها تنگ شد از شهر کناره گرفتند؛ أَوَى الْفِتْیَهُ إِلَى الْکَهْف”. این جوان مردان به غاری در کوه پناه بردند و گفتند: خدایا تو هستی که پناه دادی “أَنْتَ‏ الَّذِی‏ کَفَیْتَ“؛ و تو همان  کسی هستی که کفایت کردی.

 

آیا خداوند برای من کافی نیست

مسئله کفایت در قرآن کریم جایگاه خاصی دارد و دارای نوازش و ارتباط ویژه ای است که خدای متعال با بنده ی ضعیفش برقرار می کند. در آیه ای خدا می فرماید: أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ “الزمر؛۳۶_ آیا خدا برای بنده اش کافی نیست. خداوند [این سؤال را از ما می پرسد و می گوید: “آیا الله عبد خودش را کافی نیست؟ جواب خیلی روشن است. اگر انسان عبد است و اگر او الله است، ما نگران چه چیزی هستیم؟! کفایت یعنی اینکه خدا نهایت تثبیت اسباب را در مورد کسی اعمال کند. به عنوان مثال وقتی می گویند اینکه من فلانی را دارم برایم کافی است، به این معنی است که هرچه من می خواهم او دارد و من به کس دیگری احتیاج ندارم.

خداوند متعال در جنگ احزاب می فرماید ” إِنَّا کَفَیْناکالحجر؛۹۵_ما تورا کفایت کردیم . حال منظور آیه چیست که می گوید تورا کفایت کردیم؟ خدا از یک طرف طوفان به پا کرد و باد شدیدی وزید و خداوند متعال عمرو ابن عبدود را به درک فرستاد. از طرف دیگر زمینه ای پیش آمد که آنها ترسیدند؛ [به این صورت که] خداوند هر آنچه را که برای پیروزی آنها وشکست[دشمن] لازم بود، از جمله طوفان، رعب و ضرب شصت امیرالمؤمنین علیه السلام، همه را فراهم کرد. مجموع اینها باعث شد که دشمن [شکست بخورد و به قول معروف] گور خودشان را گم کند و برای همیشه برود! اگر انسان با خدا باشد و در مسیر اجرای دستورات خداوند باشد، خدا به او قول داده است و نقض عهد نمی کند. [فرموده است که]: “ألیس الله بکافٍّ عبده انّا کفیناک مستهزئین”. آیه ی شریفه ی دیگری که هم در روایات ما آمده و هم توصیه آقای کشمیری اعلی‌الله‌مقامه‌شریف این بود که صبح ها آن را هفت مرتبه بخوانیم، این آیه ی سوره یس است که می فرماید: ” یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا “یس؛۵۲_واویلا چه کسی ما را از این خوابگاه برانگیخت.۵:۰۰

تعبیر خواب امام “ره”

حضرت آیه الله کشمیری اعلی‌الله‌مقامه‌شریف عارف و صاحب مکاشفه و کرامات بودند و حضرت امام رضوان الله علیه به ایشان علاقه ی زیادی داشتند. روزی امام خوابی دیدند و به پسرشان آقا مصطفی فرمودند: شما که  نسبت به آقای کشمیری اعلی‌الله‌مقامه‌شریف نزد ما حفظ الغیب می کنید و دوست دارید به ایشان وصل شوم، به ایشان خبر دهید که من خوابی دیده ام، تا بگوین خواب من چیست و آن را تعبیر کنند. حاج آقا مصطفی که مرید آقای کشمیری اعلی‌الله‌مقامه‌شریف بودند به ایشان گفتند: پدر خوابی دیده اند [و] دوست دارند که شما بگویید چه خوابی دیده اند و تعبیر آن چیست. مرحوم آقای کشمیری اعلی‌الله‌مقامه‌شریف گفتند: پدرتان خواب دیده اند که از دنیا رفته اند و ایشان را تجهیز کردند و در قبر گذاشتند. وقتی ایشان را خواباندند، سنگی پهلویشان را آزار می داد. حضرت امیرالمومنین علیه سلام به داد او رسیدند و جای ایشان را هموار کردند.

معنای مرقد

کلمه ی مرقد [که در این آیه ی شریفه آمده] از رقاد گرفته شده است، که به معنای خواب است. وقتی انسان می میرد او را در قبر می خوابانند و این امر برای همه ی ما رخ می دهد؛ ” یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا“.

 چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟ سوره ی یاسین را صبح ها و شب ها بخوانید. در روایت آمده است که اگر کسی در روز سوره ی یاسین را بخواند، قبل از اینکه آفتاب غروب کند، هر زمان از روز که باشد، آن روز محفوظ و مرزوق است؛ یعنی هم حفاظت می شود و هم خدا در آن روز، روزی اش را می دهد؛ چرا که  سوره ی یس قلب قرآن است و بسیار تأکید شده است که آن را بخوانید. [این تأکید] به دلیل آموزه هایی است که در این سوره وجود دارد و خواندنی که در آن تدبر باشد، انسان را می سازد و خدا انسان ساخته شده را هم حفاظت می کند و هم به او روزی می دهد [و به اصطلاح] محفوظ و مرزوق می شود.

امیر المومنین علیه السلام به داد انقلاب می رسند

[در ادامه ی ماجرا] آقای کشمیری اعلی‌الله‌مقامه‌شریف فرمودند: پدر شما تعبیری به ذهنشان رسیده است؛ اما تعبیر من این است که ایشان در انقلاب پیروز می شود. این ماجرا و فرموده ی آقای کشمیری اعلی‌الله‌مقامه‌شریف، مربوط به زمانی است که هنوز حضرت امام رضوان الله علیه در نجف بودند و هنوز خبری از پیروزی انقلاب و رفتن شاه نبود. ایشان گفته بودند که امام در این قیام پیروز می شود، ولی مشکلاتی برای انقلاب به وجود می آید که [بنا بر خواب، مثل این است که] پهلوی انسان تحت فشار قرار می گیرد و در این هنگام امیر المومنین علیه سلام کمک می کنند و مانع را بر می دارند و راه انقلاب را هموار می کنند. واقعیت نیز به همین صورت بود.

 سفارش آقای کشمیری

گاهی ما خدمت آقای کشمیری اعلی‌الله‌مقامه‌شریف می رسیدیم و از ایشان توشه هایی در خواست می کردیم. یکی از سفارشاتی که ایشان می کردند این بود که بعد از نماز صبح هفت مرتبه این آیه را بخوانید: ” فَسَیَکْفیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمبقره؛۱۳۷_ وخدا تو را از شر آسیب آنها در امان می دارد و خدا شنوده و داناست. قرض از گفتن این مطلب] مناسبت آن با عبارت امام حسین علیه سلام با پروردگار متعال است [که عرض کردیم].

هر که خربزه بخورد پای لرزش می نشیند

ما راهی طولانی در پیش داریم. [به قول معروف] هر که خربزه بخورد پای لرزش می نشیند. کسی که استقلال و حرّیت و آزادی می خواهد، کسی که به دنبال رشد علمی و تحصیل رضای خدا ست، کسی که دوست دارد راه به سوی اعلی علیین ببرد، نمی تواند این درجات را رایگان به دست آورد. ” أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‏ نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریب”البقره؛۲۱۴_ آیا گمان کرده‏اید که به بهشت داخل می شوید، بدون امتحاناتى که پیش از شما بر گذشتگان آمد؟ که بر آنان رنج و سختیها رسید و همواره پریشان خاطر و هراسان بودند، تا آن گاه که رسول و گروندگان با او [از خدا مدد خواستند و] گفتند: بار خدایا، کى ما را یارى کنى؟ [در آن حال خطاب شد: بشارت دهد که] هان! همانا یارى خدا نزدیک است.  ۱۰:۰۰٫ [آیه می گوید] شما گمانتان این است که داخل بهشت می شوید؛ در حالی که ” لَمَّا یَأْتِکُمْ” آن چه که بر سر پیشینیان آمد، بر سر شما نیامده است؟ [اما] آنها چه مشکلاتی پیدا کردند که قرآن می گوید: مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُآنها مشکلات داخلی داشتند و دچار مسائل اقتصادی و اجتماعی و مشکلات بیرونی شده بودند. هم از بیرون تحت فشار بودند هم از درون. به قدری شرایط آنها دشوار شد که داشتند متزلزل می شدند. هم خودشان و هم رهبرشان گفتند: مَتى‏ نَصْرُ اللَّهِ“؛ خدایا ما از این فشار زیاد به ستوه آمدیم؛ کجاست نصرت خدا؟

نصرت خدا نزدیک است

اما مطمئن باشید که اگر [شرایط سخت و فشار مشکلات] به اینجا برسد،أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریب”؛ بدانید که نصرت خدا نزدیک است. خدا دارد نظاره می کند که شما تا کجا استقامت دارید. آنجا که توان انسان به آخر می رسد، او را تنها  نمی گذارد. شما آن توانی که دارید را مصرف کنید [و تمتم سعی خود را بکنید] و مضایقه نکیند، [و باقی را به خدا بسپارید و] نترسید.

جنگ را اسلحه اداره نمی کند!

در اوائل جنگ فرماندهان نظامی ما، [اعم] از ارتش و سپاه، مأمور شدند که مهمات و ذخایر جنگی را ارزیابی کنند، تا ببینند که چه مقدار می توانند در این جنگ جهانی مقاومت کنند. آنها محاسبه کردند که اگر شوروی و کشورهایی که با صدام هستند، بخواهند از سلاح های خودشان استفاده کنند، ما می توانیم دو ماه مقاومت کنیم و بیش از دو ماه قدرت مقاومت نداریم. این گزارش مأیوس کننده به امام رضوان الله علیه رسید. ایشان فرمودند: جنگ را اسلحه اداره نمی کند؛ بلکه آن را ایمان و اراده شما اداره می کند. شما این دو ماه را مقاومت کنید، [در این صورت] من قول می دهم که خداوند شما را تنها نمی گذارد. دو ماه [ی که پیش بینی کرده بودند] به هشت سال و نیم رسید و ما در برابرهمه ی قدرت های دنیا [ایستادگی کردیم و] شکست نخوردیم.

در جنگ امروز نیز، که یک جنگ تمام عیار اقتصادی و روانی است و دشمن هم با قدرت تبلیغاتی و هم با فشار اقتصادی می خواهد ما را اسیر کند، عقب نشینی مساوی با مرگ است

یک راه بیشتر ندارید و آن مقاومت است

 می گویند طارق بن یزید در جنگ با اسپانیایی ها، وقتی [با سپاهش] از آب می گذشت، کشتی ها را آتش زد و به قشونش گفت: پشت سر شما دریاست و پیش رویتان دشمن است. یک راه بیشتر ندارید و آن مقاومت است؛ اگر عقب نشینی کنید غرق می شوید و اگر مقاومت نکنید جز آتش نصیبتان نمی شود. همین [امر] باعث شد [که آنها] مقاومت کنند وجبل الطارق را بگیرند و بر دشمن مسلح پیروز شوند.

آنها کشته شدند ولی زنده ماندند

 ما جنگ را با اتکا به خدا انجام دادیم؛ البته این کار، جز شعار امام حسین علیه السَلام نبود. حضرت فرمودند: اگر می خواهید بروید مانعی نیست و من تضمین می کنم که به زندگی می رسید؛ ولی من می مانم وکشته می شوم. هیچ کس نرفت و همه ماندند و کشته شدند؛ اما خداوند متعال [یاد] آن ها را زنده کرد و اگر آن روز می خواستند زنده بمانند، امروز اثری از آنها نبود و برای همیشه می مردند [و از یاد ها می رفتند.] [آنها] زنده ماندند و همچنین برای نسل بشر زندگی بخش شدند.

خداوند متعال مقاومت را از ما می خواهد و قول کفایت را نیز به ما داده است.“ألیس الله بکافٍّ عبده“؛ بنابراین شما جوان ها با این دل های پاک از سلاح دعا حداکثر استفاده را بکنید و در مورد استفاده از عمرتان فرصت را مغتنم بشمارید. در ابعاد مختلف [از جمله] اندوختن ذخایر علمی و شکوفا شدن قدرت ابتکار عمل، هر کس هر کاری که می تواند برای این کشور بکند [و البته] باید با آرامش این کار را انجام دهد.

 زینب سَلام الله علیها، الگو و مربّی بزرگ

از حضرت زینب سَلام الله علیها الگو بگیرد. پیروزی از آن کسانی است که فکر می کنید شکست خورده اند. حضرت زینب سلام الله علیها با صدای رسا فرمودند: “کئت کیدت وسعس سعیک و والله لاتنقوا ذکرنا ؟؟؟؟ ۱۵:۳۱ یعنی این همه را کُشتی اگر تیرهایی داری که هنوز به ما نزدی آنها را به ما بزن؛ ولی من قسم [به لفظ] جلاله می خورم که ما ماندگار هستیم و کسی نمی تواند ما را ناپدید کند. شما می روید و ما می مانیم. حضرت زینب سلام الله علیها [به یقین] درست فرمودند. راه ما راه امام حسین علیه السَلام است و خدا هم قول روزی داده است. اگر ما از بیگانگان قطع امید کنیم به روزی خداوند می رسیم.

رزق شما را ما می دهیم نه آمریکا و اروپا!

 [اکنون] چند آیه در باره ی رزق و روزی برای شما مومنین، که قرآن را کلام خدا و معجزه ی جاوید اسلام می دانید، قرائت میکنم.

خداوند درباره ی [رزق و] روزی در یک آیه می فرماید: ” وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها “هود؛۶_هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر آنکه روزی اش را خداوند بر عهده گرفته است او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مى‏داند. در آیه ای دیگر خداوند فرمود: ” وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُون” “ فَوَ رَبّ‏ِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُونالذاریات؛۲۲الی۲۳_ و رزق شما و آنچه به آن وعده داده مى‏شوید، در آسمان است_ پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آنچه را که وعده داده مى‏شوید، حقّ و یقینى است، همان گونه که شما [وقت سخن گفتن یقین دارید] سخن مى‏گویید.  خداوند می فرماید که روزی شما در آسمان است. [اگر] خودتان در آسمان را [به روی خود] نبندید، رزق به شما می رسد. [رزق و] روزی منحصر به آمریکا و اروپا، یا دنیای غرب و شرق نیست. اگر آنها در روزی را به روی شما ببندند، خداوند درهای دیگری را برای شما می گشاید که کسی [از آنها] سراغ ندارد؛ به قول شاعر این دهن بستی، دهانی باز شد!

 کلید گشایش درهای بسته

آیت الله شبیری دامه برکاته، از مراجع [بزرگوار] تقلید می باشند و در بعضی فنون علامه اند. ایشان انسان بسیار متدین و مخلصی هستند. پدر ایشان رفیق امام رضوان الله تعالی علیه بود و امام خیلی به ایشان علاقه داشتند و ایشان را احترام می کردند. امام، در محضر مرحوم آقا سید احمد شبیری زنجانی رضوان الله تعالی علیه، [هرگز] در طول رقابتشان پیشی نگرفتند. پسر ایشان، حاج آقا موسی شبیری، که از مراجع تقلید است، از مرحوم آقا سید مرتضی کشمیری قدس سرّه،  نقل می کنند که ایشان از عرفای نادر تاریخ تشیع است که نه تنها مرگ اختیاری داشت، بلکه مرده را نیز زنده می کرد و تا این حد خداوند متعال به ایشان مظهریت داده بود. ایشان از امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف، درشرایط سخت، دعایی را نقل می کند که حضرت فرمودند: هروقت به بن بست رسیدید و مضطر شدید این دعا را بخوانید؛ ” ِ یَا مَنْ‏ إِذَا تضایقت الْأُمُورِ فَتَحَ لَنَا بَاباً لَمْ تَذْهَبُ إِلَیْهِ الْأَوْهَامُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ افْتَحْ لأموری المتضایقه بَاباً لَمْ یَذْهَبْ إِلَیْهِ وَهْمٌ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ“. قصص الأنبیاء علیهم السلام للراوندی ص ۳۶۵. ای خدایی که وقتی حلقه های فشار تنگ می شود و در مخمصه قرار می گیریم و فکرمان به جایی نمی رسد، [و نمی دانیم] که از کدام در باید خارج شویم و با چه کلیدی قفل ها را باز کنیم، “افْتَحْ لأموری المتضایقه بَاباً لَمْ یَذْهَبْ إِلَیْهِ وَهْمٌ” دری را [به روی ما] می گشایید که به فکر هیچ کس نمی رسد. [خداوندا] سلام و صلواتت را بر محمد و آل محمد نازل کن و به روی من دری بگشای، که درمانده ام و دیگر دری به سویم باز نیست. خداوند این قول را به پیغمبر و بندگانش داده است و به آن عمل کرده است.

 این را ه صعود نیست

ما در دوران دفاع مقدس، این [نیرو و مدد الهی] را تجربه کرده اید. ۲۰:۰۰ خدا شما را واگذار نکرد. همه ی قدرت ها در یک طرف بودند، و شما بدون هیچ حامی در طرف دیگر. یک سال جنگ، مملکتی را از پای در می آورد؛ اما شما هشت سال و نیم [در مقابل] تمام قدرت ها [ایستادگی] کردید و امروز زنده اید، انرژی هسته ای دارید و صاحب افتخارات علمی جهشی هستید. [شایسته نیست که] خدایی ناخواسته، [این فکر] به ذهن [کسی] برسد که بگویم ما بنده ی خدا نیستیم؛ بلکه بنده ی آمریکا و بنده شهوات و قدرتمان هستیم و به خاطر رسیدن به قدرت یا حفظ قدرت هر بازی و فریب کاری را انجام دهیم. این، راه صعود نیست؛ راه صعود، بندگی [کردن برای] خداست. اگر بنده ی خدا باشیم و به وظایف خود عمل کنیم و رسالت  خود را به خوبی انجام دهیم، [و در این صورت درمانده شدیم] خداوند دست ما را می گیرد. خدا می گوید، آنچه را که به شما عطا کردیم، به کار گیرید و افسرده و گوشه گیر نشوید و از آنچه که دارید، استفاده کنید و [با این حال اگر] درماندی، من یاری ات می کنم؛ اما اگر انسان از امکاناتی که دارد، استفاده نکند، [مثلاً وقتی وظیفه اش رفتن] به جبهه و مقاومت کردن است، این کار را نکند، به این دلیل که احتمال می دهد، در آینده نتواند آن را اداره کند، و اگر نسبت به خدا تردید داشته باشد، خدا نیز او را رها می کند.

عقب نشینی کنید از بین می روید

[در مسأله ی هسته ای کشور] شما جز خدا یاوری ندارید. [اگر] عقب نشینی کنید، شما را از بین می برند. [دشمن] اگر [امروز] با شما پیمان بست، که غنی سازی نداشته باشید، فردا به سراغ موشک هایتان و پس فردا به سراغ  فرهنگ می آید و در نهایت همه دارایی شما را می گیرد. نه اقتصادتان را به سامان می رساند و نه در مسائل دیگر شما را کمک می کند. تجربه هم این مطلب را نشان داده است. به عنوان مثال، دیدید که بر سر لیبی و مصر چه بلایی آوردند! اینها دشمن هستند می خواهند نابودتان بکنند تا می توانید مقاومت بکنید. اگر از توان مقاومتی خود استفاده کنید، ” یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْفتح؛۱۰_دست خدا بالاتر از دست آنهاست؛ قدرت خدا فوق قدرت ها است.

چه زیباست”أَنْتَ‏ الَّذِی‏ کَفَیْتَ”

[چه زیباست ] این جمله ی حضرت سیدالشهدا علیه السلام [که فرمود:] “أَنْتَ‏ الَّذِی‏ کَفَیْتَ“؛ [زبان حال حضرت اینگونه است: خدایا] تو برای ما کافی هستی. تو را دارم، چه غم دارم! اگر تو را نداشتم چه امیدی داشتم، اما [اکنون که] تو را دارم، می دانم که همه ی قدرت ها دون قدرت تو است.

 به خدا اعتماد کنید و او را [عمیقاً] باور کنید. دامن رحمت خدا را بگیرید و از دعای اضطرار مدد جویید؛ [چرا] که درحال حاضر کشور ما مضطر است. “أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَر” النمل ؛ ایه ۶۲_ انکه درمانده است وقتی بخواندش اجابتش می کند . خداوند دعای مضطر را قطعاً مستجاب می کند؛ البته با امید [داشتن] به حضرت حق و چشم پوشی از دیگران و قطع امید کردن از دشمن و بد بینی نسبت به او. عزمتان را جمع کنید و ان شاءالله هر کاری که [از دستتان بر می آید برای کشورتان] انجام دهید که نصرت خداوند قریب است؛ ِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریب“. بقره ؛۲۱۴_آگاه باشید که نصرت خدا نزدیک است. ” نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَریب“. الصف ؛۱۳_نصرت خدا وفتح نزدیک است. [اگر] در این مسیر یک گام دیگر پیش بروید، دنیا منت شما را می کشد ومحتاج شما می شود و این شرطش مقاومت است؛ “ان الله مع الصابرین”البقره؛۱۵۳_ به درستی خداوند با صبر کنندگان است.

 کجا به شما سخت گذشت؟

ایام اسارت آل الله است؛ از حضرت سجاد علیه السلام پرسیدند: کجا به شما سخت گذشت؟ حضرت سختی های بسیاری را پشت سر گذاشته بودند. عصر عاشورا، وقتی امام حسین علیه السلام به عیادت امام زین العابدین علیه السلام آمدند، سر مبارک ایشان را به دامن گرفتند. امام سجاد چشمانشان را باز کردند و دیدند که پدر تنها است و کسی همراهش نیست. سراغ حضرت علی اکبر و حضرت ابالفضل و قاسم  علیهم السلام را گرفتند؛ امام حسین علیه السلام در پایان فرمودند: پسرم! فقط یک جمله به شما می گویم، و آن این است که غیر از من و تو، بانوان حرم، محرمی ندارند؛ همه را کشته اند. [این مصیبت] به قدری بر دل حضرت سجاد علیه السلام سنگینی کرد که از هوش رفتند و وقتی به هوش آمدند، زمانی بود که امام حسین علیه السلام را نیز از دست داده بود. امام سجاد علیه السلام [در پاسخ سائل] نفرمود که این سخت ترین مصیبت  بود.

 شب یازدهم خیمه ها آتش گرفت. امام سجاد علیه السلام۲۵:۰۰ در تب می سوخت و قدرت حرکت نداشت. زینب کبری آمد و فرمود: تو حجت خدایی پسر برادر من! این بچه ها در آتش هستند، چه کنم؟ امام سجاد علیه السلام فرمودند: علیکن بالفرار“. فرار کنند عمه جان! آن ها را راهنمایی کن تا از آتش بگریزند. حال [باید] به کجا فرار می رفتند؟! مگر خانه و پناهگاهی دارند؟! حضرت زینب سلام الله علیها آن ها را از آتش بیرون می کشید و یکی یکی از راهی باریک در این بیابان ها پا به فرار می گذاشتند؛ اما حضرت سجاد علیه السلام در خیمه ها و در میان آتش ها مانده بودند. چه شرایط سختی بود. صبح روز یازدهم خواستند بانوان را ببرند؛ [چرا که] آن گرگ های بی حیا کمین کرده بودند تا دست تعرض بر این بانوان دراز کنند، که حضرت زین العابدین علیه السلام اعمال ولایت کردند و نهیبی زدند که نیازی به کمک نیست! من همه ی این بانوان را سوار می کنم! اینکه حضرت نمی توانست هیچ حمایتی از ناموس خود بکند، شرایط بسیار سختی بود. وقتی از کنار کشتگان عبور کردند، امام سجاد علیه السلام دیدند که آن گلهای پرپر شده همه برهنه هستند! نه کفنی، نه لباسی، نه پوششی. [حضرت] آن چنان دگرگون شدند که حضرت زینب سلام الله علیها نگران شد و فکر کرد که حضرت سجاد علیه السلام دارد جان می دهد. سراسیمه آمد و فرمود: ای تمام یادگار گذشتگان من! ای تنها سرپرست این بانوان! “مالی اراک تجود بنفسک” این چه حالتی است که گویا جان می دهید؟! امام سجاد علیه السلام فرمودند: آن چیزی که صبر مرا از من گرفت، این است که گویا این ها ما را مسلمان نمی دانند؛ عمه جان! این بدن متعلق به پسر پیغمبر است! “لا اله الا الله”.

 با این همه مصیبت، امام سجاد علیه السلام [در پاسخ سائل] هیچ کدام را سخت ندانستند؛ بلکه فرمودند: الشام الشام الشام“. کوفه با شام خیلی فرق داشت. در کوفه وقتی زن ها فهمیدند که آن ها دختران حضرت علی علیه السلام هستند، گریه کنان از خانه ها بیرون دویدند و لباس و پوشاک آوردند؛ اما زنان شام وقتی فهمیدند که این ها دختران علی علیه السلام هستند، دست به سنگ بردند! هم به بچه ها سنگ می زدند هم به بزرگتر ها! و تنها به این اکتفا نکردند؛ بلکه در جلوی چشمشان به سرهای بریده سنگ می زدند…

لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم