تولد آورنده ی آخرین برنامه ی زندگی برای آدمیان، حضرت محمد صلی علیه و آله و سلم را به امام زمانمان و به شما عزیزان تبریک و تهنیت عرض می کنم.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه ی مناجات حضرت سید الشهداء علیه السلام در صحرای عرفات به این فراز می رسیم: ” ِ یَا مَنْ‏ هَدَانِی‏ بِالْإِیمَانِ قَبْلَ أَنْ أَعْرِفَ شُکْرَ الِامْتِنَانِ“؛ إقبال الأعمال ج‏۱ ص۳۴۴٫ [یعنی] ای کسی که قبل از آنکه من آشنای شکر و امتنان باشم، مرا به [سوی] ایمان هدایت کردی.

هدایت عام وخاص

[در] اینجا چند نکته قابل توجه است؛ یکی مسئله ی هدایت است که خداوند متعال هدایت را برای عموم بشر ارزانی داشته و برای همه انسان ها راه ایمان را باز گذاشته. “إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیل”الانسان؛۳_ ما به حقیقت راه (حق و باطل) را به انسان نمودیم. ما به انسان راه را نشان دادیم تا: “إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً”؛ حالا خواهد هدایت پذیرد و شکر این نعمت گوید و خواهد آن نعمت را کفران کند.

بعد از آنکه ایمان مطرح شد، بعضی ها شاکر می شوند و از این فرصت استفاده می کنند و این سرمایه را برای خودشان ذخیره می کنند و با این سرمایه، دنیا و آخرت خودشان را رونق می بخشند. گروهی هم کافر می شوند؛ [البته] کافر به معنای لغوی [این است که] نعمت ها را نادیده می گیرند و فرصت ها را از دست می دهند؛ و از راهی که ما نشان دادیم که [همان] راه ایمان است عبور نمی کنند.

پروردگار متعال [علاوه بر هدایت عام] هدایت دیگری را در قرآن مطرح فرموده است که آن، هدایت خاص است. [این هدایت به معنی هدایت عمومی نیست؛ زیرا] هدایت عمومی اتمام حجت برای افراد لجوج و راه نشان دادن برای افراد سالم است که برای خودشان دنبال سعادت هستند؛ بلکه این هدایت، خاص است [و به معنی] هدایت تکوینی است؛ یعنی [مثلاً] گاهی به انسان آدرس می دهند و می گویند اگر این مسیر را طی کنی به مشهد می رسی و اگر [به فرض] چند راه داشته باشد، می گویند [اگر] از راه شمال بخواهی بروی، این مسیر را باید طی کنی و اگر از راه شاهرود بخواهی بروی، مسیر اینگونه است. گاهی هم  انسان را با ماشین تا فرودگاه می برند و از آنجا با هواپیما به مقصد می رسانند. [در واقع] انسان خودش نمی رود، [بلکه] انسان را  به مقصد می رسانند.

هدایت، از رموز و اسرار عالم است

از جمله ی حضرت سیدالشهدء علیه السلام استفاده می شود که اولاً هدایت از آنِ خداست؛ ” إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى‏”اللیل؛۱۲_ آرى هدایت به عهده ما است. ” وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَهَ وَ الْأُولى”اللیل؛۱۳_ و دنیا و آخرت از ما است.

از آن جهت که خدای متعال مالک دنیا و آخرت است، جزء خودش شیوه ی زندگی در دنیا و آخرت را نمی داند؛ [چرا که او]، مصالح ملک خودش را بهتر از دیگران می داند. “أَلا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیر” الملک؛۱۴_ آیا کسى که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست؟ در حالى که او از اسرار دقیق با خبر و نسبت به همه چیز عالم است. [به راستی] آیا آن کسی که موجودات را خلق کرده به وضع  مخلوق خودش آشنا نیست، در حالی که هم لطیف و هم خبیر است؟

 مسئله ی هدایت از امور مرموز و از اسرار عالم خلقت است. خدای متعال در رابطه ی با هدایت تکوینی، چند آیه را به سمع پیروان قرآن رسانده و فرموده [است:] “الم”البقره؛۱_ الف- لام- میم-.،ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِین” البقره؛۲_ این کتاب که در آن هیچ نقطه ابهامى نیست، راهنماى کسانى است که تقواى فطرى خود را دارند. این [آیه] غیر از [آیه ی] هدی للناس است [که اشاره به آن دارد که] قرآن در ماه رمضان نازل شده است: “هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقان”البقره؛۱۸۵_ و آن ایام کوتاه ماه رمضان است که قرآن در آن نازل شده تا هدایت مردم و بیاناتى از هدایت و جدا سازنده حق از باطل باشد. [در این آیه] هدایت، هدایت روشنگری است، هدایت ارشادی است، هدایت به اصطلاح راهنمایی و هشدار و انذار است؛ اما هدایتی که برای متقین است، هدایت خاص است [و به معنای] پاداش و شکر است.

ذلالت ابتدایی و ذلالت کیفری

ذلالت نیز همینطور است. یک [نوع] ذلالت، ابتدایی است [و نوع دیگر] کیفری. “فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُم”؛ الصف؛۵_ وقتى مردم از راه حق منحرف شدند خدا دلهایشان را منحرف کرد. [یعنی] وقتی آن ها راه را کج رفته اند و از مسیر حق زاویه پیدا کرده اند، ما هم این زاویه را بیشتر کردیم؛ در آیه ی دیگری نیز خدای متعال فرموده: “کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاء”؛ الاسراء؛۲۰_ هر یک را از عطاء پروردگارت مدد مى‏کنیم، اینها را و آنها را. [به این معنی که] ما همه را مدد می دهیم؛ هم خوب ها را و هم بدها را.

“وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً“؛ الاسراء؛۲۰_ و از عطاء پروردگار تو جلوگیرى نمى‏شود. و عطاء و بخشش الهی، محظوری ندارد و ما هیچ دری را بر روی هیچ کس نبستیم و شما هر میسری را انتخاب کنید، ما در همان مسیر برای شما راه را باز می کنیم؛ [پس] اگر کسی مسیر جهنم را در پیش گرفت که راه گناه، ظلم، فسق و فجور است، ما جلویش را نمی گیریم؛ [بلکه] کمکش می کنیم تا به آخر خط برسد: “فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُم”.

مسیر خدا، مسیر پاکی، امانت، عفت، پاکدامنی و تقوا [نیز چنین است]؛ [یعنی] خدای متعال هر کسی را که در این خطوط باشد، [هدایت می کند] و متقی [در مسیر خیر] رها نمی شود تا خودش برود؛ بلکه خدا خودش [او را] می برد. پس اگر ما انتخاب می کنیم که به نماز برویم، این انتخاب به دست خداست؛ زیرا در وقت نماز هم ممکن است انسان به سرگرمی های دیگر مشغول شود و هم ممکن است نماز را انتخاب کند؛ ولی اگر نماز را انتخاب کرد، خدا این شوق و جاذبه را در وجودش ایجاد کرده است.

[در حقیقت] انسان در سفرهایی که برای کسب معنویت هجرت می کند، مانند سفر های مکه و کربلا، این ظاهر قضیه است که خودش می رود؛ اما در باطن، قضیه فرق می کند. یک دست نامرئی او را به این سفر می برد.

ملائکه بر مؤمن نازل می شوند!

در آیاتی از قرآن کریم اینطور آمده [است که]: “إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُونفصلت؛۳۰_ اما آنهایى که گفتند پروردگار ما اللَّه است و بر گفته خود پافشارى و استوارى هم کردند ملائکه بر آنان نازل گشته و مى‏گویند نترسید و غم مخورید و به بهشت بشارت و خوش وقتى داشته باشید بهشتى که در دنیا همواره وعده‏اش را به شما مى‏دادند.”نحَْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فىِ الْحَیَوهِ الدُّنْیَا فصلت؛۳۱_ آرى، ماییم اولیاى شما هم در دنیا و هم در آخرت. خیلی آیات عجیبی است؛ [به این معنی که] اگر کسی خدا را پذیرفت و به او ایمان آورد و در مسیر ایمانش استقامت و پا فشاری کرد، خدای متعال [به چنین کسی] وعده می دهد که هنگام مرگ، ملائکه بر او نازل می شوند.

ملائکه  [در هنگام مرگ مومن] گارد احترام خدا هستند و برای او که از این عالم به عالم دیگر منتقل می شود، [از آسمان به سوی زمین] می آیند و با سلام و صلوات روح مومن را به سوی خدا عروج می دهند و می گویند: ” سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ”الرعد؛۲۴_ درود بر شما براى آن صبرى که کردید، چه نیک است عاقبت آن سراى. سلام بر شما در برابر آن صبری که در مسیر ایمان نشان دادید. گناه پیش آمد [و شما] صبر کردید و زیربار نرفتید. پول حرام آمد، زیر بار نرفتید. خلوت با نامحرم پیش آمد، زیر بار نرفتید. فتنه ها پیش آمد، داخل نشدید. شما سنگر نشین بودید و در سنگر صبر با همه ی مشکلات مقابله کردید و تسلیم نشدید. حالا وقت آن است که ملائکه به شما سلام کنند. دیدید که زحمت، صبر و مقاومت شما نتیجه داد؟فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِو این خانه ی آخرت چه خوب خانه ای است.

 این گارد احترام علاوه بر سلام و احترام، وظیفه ی دیگری هم دارند و آن این است که  به هنگام مرگ مومن، به استقبال او می روند و می گویند: “أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُونَ” فصلت؛۳۰_ به بهشت بشارت و خوشوقتى داشته باشید بهشتى که در دنیا همواره وعده‏اش را به شما مى‏دادند. یعنی دیدید که وعده ی خدا حق بود.

در آنجا که فرموده بود: “إِنَّ لِلْمُتَّقینَ مَفازاالنباء؛۳۱_ براى متقیان در آن جهان رستگارى و آسایش است” حَدَائقَ وَ أَعْنَابًاالنباء؛۳۲_ باغهایى سرسبز و انواعى از انگورها” وَ کَوَاعِبَ أَتْرَابًا”النباء؛۳۳_ و دختران (زیباى دلربا) که همه در خوبى و جوانى مانند یکدیگرند” وَ کَأْسًا دِهَاقًا”النباء؛۳۴_ و جامهایى پر (از شراب طهور)” جَزَاءً مِّن رَّبِّکَ عَطَاءً حِسَابًا”النباء؛۳۶_ این (نعمتهاى ابدى) مزدى به عطا و حساب پروردگار تو است. [ملائکه می گویند:] خدایی که وعده داده بود به شما همسران خوب بدهد، از جام های محبت خود به شما بنوشاند و شما را با انواع نعمت های خود جذب کند، حال ببینید که این وعده ها حقیقت دارد.

[ملائکه در هنگام مرگ] بهشت را به انسان نشان می دهند و از او استقبال می کنند و او را مورد اکرام و اجلال قرار می دهند. مومن در موقع مرگ چه جلالی دارد! هرگز هیچ قدرتمندی و هیچ صاحب شهرتی، آن جلالی را که مومن در هنگام مرگ از جانب خدا دارد، در این عالم نمی بینند و هیچ کس نمی داند چه جلال و چه عظمتی در هنگام عروج مومن به آخرت، از سوی خداوند به او عنایت می شود.

ملائکه بعد از استقبال می گویند: “نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا“؛ ما در دنیا [یاور شما بودیم.] در آن زمانی که شما کارهای خوب انجام می دادید و گمان می کردید که یاوری ندارید و خودتان دارید این کارها را انجام می دهید، ما اولیاء شما بودیم.

نیروهای غیبی، مددکاران مؤمن

خدا دارای نیرو هایی غیبی است، که انسان مومن را در مسیر ایمانش تکمیل می کند. اگر نماز شب می خوانید، هنر خودتان نیست؛ بلکه ملائکه می آیند و بیدارتان می کنند و در قلب شما حلاوت نماز شب را قرار می دهند. اگر جوانی مانند حضرت یوسف علیه السلام، خلوتی برایش پیش آمد و درها را به سوی خود بسته دید، [با توکل به خدا دیگر] در را بسته نمی بیند [و در آن حال خدا می گوید:] تو کار خودت را بکن، ما کار خود را می کنیم. ما در را به سویت باز می کنیم و به تو پناه می دهیم. تو معاذ الله بگو و تصمیم بگیر که زیر بار گناه نمی روی، [مطمئن باش که] هیچ دری برای خدا بسته نمی ماند و تمام درهای بسته را خدا برای اهل تقوا باز می کند.

اینکه من و شما در اینجا جمع شده ایم، دلیلش نیرویی است که من و شما را به اینجا کشانده است. این هدایت، بعد از قبول راه است؛ چون ما راه خدا و راه دین را انتخاب کرده ایم، ۱۵:۰۰ خدا به ما قول داده است که در این مسیر با نیروهای نامرئی، موانع را از مسیر ما برطرف کند. اما انسانی که گناه کرده و قصد آمدن به نماز جماعت را دارد و در همان لحظه رفیقی می آید و فیلمی می آورد، یا حرف هایی می زند و سرگرمش می کند تا وقت نماز بگذرد، این ها مانع رشد انسان است.

خدای متعال در آیه ای فرموده [است]: “وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرین”؛ الزخرف؛۳۶_ و کسى که از یاد رحمان خود را به کورى بزند شیطانى برایش مقدر مى‏کنیم تا همواره قرینش باشد. یعنی شما به خدا ستم می کنید؛ در حالی که خدا همیشه به شما محبت می کند. شما به جای محبت به خدا، او را از یاد برد ه اید. [وقتی] گناه پیش آمد، شما یادتان نبود که خدایی دارید و خدا دارد می بیند. شما این را از یاد بردید و راحت به سراغ گناه رفتید. این کار عاقبت بدی دارد؛ چرا که ما درهای خیر را به روی شما می بندیم.

گناه، مانع کار خیر

“َإِنَ‏ الْعَبْدَ لَیُذْنِبُ‏ الذَّنْبَ‏ فَیُحْرَم صلاه اللیل‏” ؟؟؟؟  یعنی ما سفره ای خصوصی در دل شب برای پاکان گسترده کردیم که پذیرایی خاصی است؛ چراکه نماز شب، پذیرایی ویژه ی پروردگار است؛ اما [این سفره] برای نامحرم ها نیست و از آنِ انسان های محرم است. شما [گناه کاران] با گناهتان اجنبی شدید و با اجنبی ها نشستید و دل به آنها دادید [و به همین علت،] دیگر ما در دل سحر شما را بیدار نمی کنیم. دیگر شما را راه نمی دهیم تا بر سر سفره ی محبت، با اولیاء الهی بنشینید و خلوتی با او در پیش داشته باشید.

گناهان انسان، عوامل طبیعی و تکوینی در پیش می آورد که مانع ما و مانع کار خیر، مانع ما و مانع مناجات می شود. [از جمله این که] به نماز می رویم، اما می بینیم که این بار، نماز ما توأم با خواب و چرت بود و بی حال بودیم و زوری نماز خواندیم…