بسم الله الرّحمن الرّحیم

ولادت مولا امیرالمؤمنین علیه السلام را به فرزندانشان، صاحبمان، حضرت ولی عصر (اَرواحنا فداه) و به شما عزیزان، برادران و خواهران تبریک عرض می‌کنم، گوارایتان باد چنین امامی، محبت چنین مولایی. جاهز میگوید: [سخن گفتن در ارتباط با حضرت امیر علیه السلام] محنت است؛ چون یا به حدّ غلو می رسد، [و باید] «علی علیه السلام را خدا گفت» یا اگر بخواهیم حق مطلب را اَدا کنیم، حق علی اَدا نمی‌شود. آن دانشمند مسیحی در کتاب “صوت العداله الانسانیه[۱]  می گوید: به ما نرسیده جزء اینکه عاشقش باشیم، و إلا بقدری بزرگ است که نمی‌توانیم در حق او، سخنی که شایسته اوست به زبان بیاوریم.

 

جامع اضداد بودن امیرالمومنین علیه السلام

جمع بین زهد و حکومت کردن بر مردم

 امیرالمؤمنین علیه السلام مظهر صفات جلال و جمال خدا است، جامع ازداد است. هم در زُهد، بقدری زاهد است که شخصی وقتی وارد خانه امیرالمؤمنین علیه السلام در دوران خلافت شد، دید وجود مقدس امیرالمؤمنینعلیه السلام، حصیری بیش در خانه‌اش نیست! عرضه داشت یا امیرالمؤمنین علیه السلام ! بیت‌المال در اختیار شماست، شما امیر مؤمنان علیه السلام هستید، چرا اینطور زندگی می‌کنید؟ فرمودند: من مسافر هستم، زندگی‌ام جای دیگری است، برای آنجا ذخیره می‌کنم.

فردی از یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌گوید در نماز جمعه علی شرکت کردم، دیدم حضرت ضمن اینکه خطبه نماز جمعه را ایراد می‌کنند، با دست مبارکشان پیراهنشان را می‌تکاند، بعد از نماز خدمت حضرت رسیدم، آقا کار بی‌سابقه‌ای بود، شما پیراهنتان را گاهی تکان می‌دادید، فرمودند: وقتی به نماز جمعه می‌خواستم بیایم، دیدم پیراهنم پاکیزه (نظیف) نیست، شستم ولی پیراهن [دیگری] نداشتم که عوض کنم، همانی که شسته بودم، همان را به تن کردم و چون مرطوب بود، گاهی تکان می‌دادم که خشک شود. این زهد امیرالمؤمنین علیه السلام است.

همین امیرالمؤمنین علیه السلام [وقتی] در مسند حکومت قرار می‌گیرد و با قاسطین، مارقین و ناکثین در سه جبهه برای حکومت می‌جنگد. کسانی که علیه حکومتش شورش کردند، عهد شکنی کردند، امیرالمؤمنین علیه السلام هیچ کوتاه نیامد. همین انسانی که دنیا را طلاق داده، همین انسان است که سر سوزنی به زرق و برق دنیا آلوده نشده، و حکومت الهی را امانت می‌داند. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها».[۲] بر حسب روایات این امانت ولایت است، حکومت است، و اهلش هم امیرالمؤمنین و ائمه اطهار (علیهم السلام) است.

در یکی از خطبه های نهج‌البلاغه، حضرت امیرعلیه السلام می‌فرمایند: من در خلافت و عمارت رغبتی نداشتم، علاقه و گرایشی به این حکومت نداشتم؛ اما وقتی حجّت را بر من تمام کردید، و با حضورتان، این حکومت را به من سپردید، هر کسی با این حکومت مخالفت کند، ولو زیر عمّامه هم باشد، من با او مَصاف می‌دهم و جنگ می‌کنم، این امانت را به این مفتی، نمی‌گذاریم بدست نااهلان بیفتد. این هنر امیرالمؤمنین علیه السلام است. آدم امیر باشد، قدرتمند باشد، و از قدرتش سوء استفاده نکند، از مزایای حکومت زیاده خواری نداشته باشد، امتیازی از امور دنیایی برای خودش قائل نشود، و درعین حال در حفظ حکومت هم هیچ کم نگذارد.

 

جمع بین عبادت و جنگ و جهاد

امیرالمؤمنین علیه السلام اهل عبادت بود، احدی در عالم طاقت عبادت علی علیه السلام را ندارد که انجام بدهد. حضرت سجّاد علیه السلام برای همه کسانی که اهل عرفان و عبادت بودند، محیّرالعقول بود؛ [با این وجود حسرت عبادت و زهد علی بن ابی طالب علیه السلام را می خورد!!؟]

طاووس یمانی می‌گوید: در دل شب، رفتم کنار کعبه که در آن خلوت من باشم و خدای من. اما وقتی وارد کعبه شدم، صدایی حزین و جانگدازی آنچنان مرا به خود جلب کرد که طاقت از کف بدادم، رفتم شاهد مناجاتش باشم، دیدم مناجات کرد و از حال رفت، مدهوش شد. رفتم سرش را به دامن گرفتم و دیدم وجود مبارک حضرت زین‌العابدین علی بن الحسینعلیه السلام است. اشک چشمم به صورت مبارکش ریخت، چشم مبارکش را باز کرد و فرمود:«مَن الذی شغلنی عن مولای» این کی بود که خلوت من را با مولایم به هم زد؟!

وجود نازنین حضرت سجاد علیه السلام وقتی به خدمتش عرض کردند: یابنَ رسول‌الله! یک مقدار با خودتان مدارا کنید، اینقدر بی خوابی و عبادت وجود نازنینتان را فرسوده می‌کند. حضرت سجّاد علیه السلام سری تکان دادند و فرمودند: من کی می‌توانم مثل جدّم امیرالمؤمنین علیه السلام عبادت کنم!

صاحب این عبادت و آن خلوت‌ها و گریه های داخل نخلستان‌ها، وقتی به معرکه جنگ قدم می‌گذارد، در یک مصاف با شمشیر مبارک خودش، پانصد نفر – از معاندین و آشوب گران و فتنه گران- را به قتل می‌رساند و این خلوت شبش با آن شمشیر زدنش قابل جمع است. این است که حضرت علی علیه السلام را جامع ازداد می‌گویند.

 

حضرت علی علیه السلام مرد تولید بود

خصوصیتی از وجود مقدس مولی الموحدین علیه السلام [مطرح است] که در کنار سیاست، حکومت، عبادت، زهد و جهاد و جنگ‌آوری در میدان‌های نبرد [مثل زدنی است.] علی علیه السلام مرد تولید است. مرد کار است. مرد اقتصاد است، مرد رونق بازار و اشتغال جوان‌هاست. امیر‌المؤمنین علیه السلام با دست مبارکش نخلستان‌ها به عمل آورد. یک قلم از تولید حضرت امیر علیه السلام ، صد هزار نخل خرما بود.

” علی علیه السلام مرد تولید است. مرد کار است. مرد اقتصاد است، مرد رونق بازار و اشتغال جوان‌هاست. امیر‌المؤمنین علیه السلام با دست مبارکش نخلستان‌ها به عمل آورد. یک قلم از تولید حضرت امیر علیه السلام ، صد هزار نخل خرما بود “

شیعه علی علیه السلام نباید فقط ژنده پوشی علی را، روی حصیر نشستن علی علیه السلام را ببیند و فکر کند زُهد یعنی بیکاری، زهد یعنی تنبلی، زهد یعنی بی مسئولیتی، زهد یعنی نسبت به نظام، حکومت و مردم بی توجه بودن! نه!! زهد امیرالمؤمنین علیه السلام یعنی گسستن دل از دنیا، اما تولید برای رونق جامعه اسلامی، این جزء عبادت‌های برتر حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام است. تولید کنید و وقف دیگران کنید.

وجود مقدس مولی الموحدین علیه السلام، مزرعه ای دارند بنام «مزرعه اَبی مِعزر»؛ ابی مِعزر یکی از کارگزاران اقتصادی و امور کشاورزی حضرت مولا بودند. می‌گویند حضرت امیرعلیه السلام در نخلستانی که داشتند، آمدند آنجا، عمامه را کنار گذاشتند، رَدا را کنار گذاشتند، کلنگ و بیلی به دست گرفتند و مشغول کندن زمین شدند که آبی استخراج کنند، به یک صخره سختی رسیدند، آنقدر امیرالمؤمنین علیه السلام تلاش کرد تا این صخره را شکاند و این صخره را که بر طرف کرد، آب جوشید و بالا زد و جریان پیدا کرد، فوران پیدا کرد.

وجود مقدّس امیرالمؤمنین علیه السلام عرق می‌ریختند. نفس می‌زدند، خسته شده بودند، فرمودند: اَبی معزر کار کردیم، گرسنه شدیم، چیزی داری که استفاده کنیم؟ عرضه داشت: چیزی که لایق شما باشد ندارم، اما کدویی با آب پخته‌ام، حضرت فرمود: همان را بیاور، برایشان آوردم. حضرت سه لقمه با دست مبارکشان از این کدوی آب پز میل فرمودند. بعد آمدند در همین آبی که خودشان جاری کرده بودند، دست‌های مبارکشان را شستند، یک دست به شکم مبارکشان کشیدند و بعد فرمودند: که این شکمی که با سه لقمه غذا، می‌شود راضییش کرد، بدبخت کسی است که برای این شکم خودش را جهنمی کند. این راهی است که امیرالمؤمنین علیه السلام دوست دارد. انسان کار کند، امّا در هزینه، اهل اسراف نباشد. دنبال حلالش برود، امّا دنبال حرامش نباشد.

 

با عجله روزی حلال را حرام نکنید!!

مولا امیرالمؤمنین علیه السلام سوار مرکب بودند، وقت نماز رسیدند جلوی مسجد، پیاده شدند، کسی آنجا ایستاده بود، فرمودند: این مرکب مرا نگه دار، نماز بخوانم و برگردم، این مرکب را گرفت. تا امیرالمؤمنین علیه السلام نمازش را بخواند و برگردد. از افسار این مرکب خوشش آمد، دید می‌تواند این را بفروشد، افسار را از گردن مرکب باز کرد و مرکب را هم رها کرد و رفت!! امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی بیرون آمدند، دیدند که مرکب هست ولی آن امانت دار، خیانت در امانت کرده و افسار مرکب را برداشته است.

حضرت دو درهم در دستش گرفته بودند که به این مرد به عنوان مزد و حق‌الزحمه بدهند، این دو درهم را به جناب قنبر دادند و فرمودند: قنبر برو افساری برای اسب من، مرکب من بخر و بیاور. رفت بازار، اتفاقاً [شخص سارق] همان افسار را به دو درهم فروخت و [قنبر] همان افسار را به دو درهم خریده و آورد.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: ببین این [شخص] اگر عجله نکرده بود، دو درهم حلال گیرش می‌آمد، اما [با] عجله، حلال خودش را به حرام عوض کرد. بنابراین شیعه امیرالمؤمنین علیه السلام اهل تلاش و کار است تا با حلال، زندگی پاکیزه و نورانی داشته باشد.

 

حالت یکسان امیرالمومنین علیه السلام درتمامی اعمال و اوراد و…

در کنار این خصوصیات، آن که همه این ها را در یک مسیر «حَتّی تَکُونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی کُلُّها وِرْداً واحِداً». این هم از جملات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای شریف کمیل است. دعای کمیل و مناجات شعبانیه حضرت امیر علیه السلام، دو معجزه از معجزات مولی الموحدین علیه السلام است. اَحدی در عالم نتوانسته با خدا چنین مناجاتی داشته باشد و این لحن عاشقانه و عارفانه را دست مایه ارتباط با خداوند خودش قرار دهد.

اولین و آخرین جمع بشوند، کلامی مثل کلام الله نمی‌توانند بیاورند؛ و نهج‌البلاغه‌ای مثل نهج‌البلاغه علی علیه السلام نمی‌توانند بیاورند و دعایی مثل دعای کمیل و مناجات شعبانیه جزء امکانات استعداد بشری نیست. جزء خصائص حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است.

حضرت امیر علیه السلام از خدا درخواست می‌کنند که: خدایا! من را یک طوری قرار بده «حَتّی تَکُونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی کُلُّها وِرْداً واحِداً». تمام اعمالم و تمام ورد و ذکرم، ورد واحد باشد. یعنی دست شستن، خندیدنم، خوابیدنم، کار کردنم و بیل زدنم، جبهه رفتنم و شمشیر زدنم، در خانه پیرزن رفتن و برای بچه های یتیم تنور روشن کردنم با ناله های شبانه و مناجاتم، هیچ فرق نداشته باشد. همان حالتی که در حال مناجات: «العفو العفو» گفتم، تو را از خودم راضی می‌کنم و به تو با این کارم نزدیک می‌شوم، در بیل زدن و تولیدم هم همان انگیزه را داشته باشم و جزء راضی کردن تو چیزی دیگری در مخیّله من نباشد

حضرت امیر علیه السلام از خدا درخواست می‌کنند که: خدایا! من را یک طوری قرار بده «حَتّی تَکُونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی کُلُّها وِرْداً واحِداً». تمام اعمالم و تمام ورد و ذکرم، ورد واحد باشد. یعنی دست شستن، خندیدنم، خوابیدنم، کار کردنم و بیل زدنم، جبهه رفتنم و شمشیر زدنم، در خانه پیرزن رفتن و برای بچه های یتیم تنور روشن کردنم با ناله های شبانه و مناجاتم، هیچ فرق نداشته باشد. همان حالتی که در حال مناجات: «العفو العفو» گفتم، تو را از خودم راضی می‌کنم و به تو با این کارم نزدیک می‌شوم، در بیل زدن و تولیدم هم همان انگیزه را داشته باشم و جزء راضی کردن تو چیزی دیگری در مخیّله من نباشد.

 این، آن هنر امیرالمؤمنین علیه السلام است که دنیای او هم آخرتش است. ازدواجش، تربیت فرزندش، کار و تولیدش، دفاع و جهادش و در بازار قدم زدن و کنترل نرخ بازار [کردنش، همه ورد واحد بود.]، که اینها برای مسئولین ما، درس است. خود مولی الموحدین علیه السلام تو بازار تازیانه بدست می‌گرفتند و جلو مغازه های کاسب‌ها حرکت می‌کردند و اگر میدیدند در جنس‌ها تقلبی انجام می دهند، همان جا تذکر می دادند، گاهی تنبیه می‌کردند، قیمت‌ها را تحت نظارت قرار می‌دادند.

 

درسی از مکتب علی علیه السلام برای مسئولین

در وسط روز حضرت امیر علیه السلام جلوی آفتاب ایستاده بودند و عرق می‌ریختند، کسی دلش به حال امیر‌المؤمنین علیه السلام سوخت، جلو رفت و گفت: یا علی علیه السلام ! هوای کوفه بسیار گرم است، وسط روز است، چرا در سایه تشریف نمی‌برید؟ فرمود: نگرانم که یک مظلومی، یک بیچاره و بی کسی، دنبال دادرسی بگردد و کنار دیوار من را نبیند، آمدم وسط آفتاب که اگر کسی با من کار دارد، من را ببیند و دستش به دامن من برسد، این علی علیه السلام است.

 

سخن گفتن خورشید با علی علیه السلام

 علی علیه السلام معجزاتی برتر از معجزات انبیاء دارد. فضل بن شازان از علمایی است که امام حسن عسکری علیه السلام به ایشان نامه نوشته و افتخار می کرد و می فرمود: ما مباهات می‌کنیم که عالمی مثل تو داریم. فضل ابن شازان، قبر شریفشان در نیشابور مزار است. انشاءالله یک وقتی گذرتان افتاد جزء کسانی است که زیارتش را خدا دوست دارد. امام زمانش بهش افتخار کرده، ایشان کتاب‌ها دارد، دو کتاب از کتب این مرد راجع به مناقب و فضایل امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه السلام است. در یک کتابش صد منقبت دارد و اینها را از طرق اهل سنّت برای ما نقل کرده است.

 نقل می‌کند از طرق اهل سنت که حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: علی جان برو در قبرستان بقیع وقتی آفتاب طلوع می‌کند با آفتاب سخن بگو تا جواب تو را بدهد، عمر و ابوبکر و جمله ای از اصحاب همراه علی علیه السلام حرکت کردند و رفتند قبرستان بقیع آنجا وقتی آفتاب طلوع کرد وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به آفتاب سلام کرد. یک مرتبه دیدند، یک سرو صدای پر اُبهتی که زَهره آدم آب می‌شود از خورشید بلند شد و گفت: علیکَ السَّلام یا أَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ ، یک چنین عناوینی مال حضرت حق است در سوره ی مبارکه حدید خداوند متعال فرموده: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ»[۳]، همین چیزهایی که خدا در مورد خودش گفته، آفتاب خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام علیکَ السَّلام یا أَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ. این اشعاری هم که ما در بعضی مجالس مدح و منقبط امیرالمؤمنین علیه السلام به زبان می‌آوریم، اول علی، آخر علی، ظاهر علی، باطن علی، جانم علی، جانم علی!

” امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به آفتاب سلام کرد. یک مرتبه دیدند، یک سرو صدای پر اُبهتی که زَهره آدم آب می‌شود از خورشید بلند شد و گفت: علیکَ السَّلام یا أَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ ، یک چنین عناوینی مال حضرت حق است “

آمدن خدمت حضرت امیر علیه السلام، این اصحابی که تعجب کرده بودند و نمی‌خواستند از علی علیه السلام چنین فضیلتی را ببینند، به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عرضه داشتند، این خورشید عباراتی را در مورد علی علیه السلام بکار برد، که ما تردید کردیم علی علیه السلام مگر بشر نیست، چطور خورشید گفت: یا أَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ. پیغمبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «هَذَا أَوَّلُ‏ مَنْ‏ آمَنَ‏ بِی‏»[۴]، علی علیه السلام اوّل است؛ یعنی او اول کسی است که به من ایمان آورد. علی علیه السلام آخر است، یعنی دیگران برمی‌گردند، ولی علی ابن ابیطالب علیه السلام تا آخر با من است و مرا او کفن می‌کند، او غسلم می‌دهد و او به خاکم می‌سپارد. اولین کسی که با من همراه شد و آخر کسی که من را بدرقه می‌کند، علی علیه السلام است: علی ظاهر است، [یعنی] به ظهور او اسلام، ظهور و تبین پیدا کرده است. علی علیه السلام باطن است، علی علیه السلام حقیقت دین را دارد و باطن دین را داراست.

 

زنده کردن مرده به دستان علی علیه السلام

فردی آمد خدمت حضرت امیرعلیه السلام – این هم باز از فضل ابن شازان در کتاب منقبت ‌های امیرالمؤمنین علیه السلام است- می‌گوید: فردی با یک جهاز شتر، که رویش از این کجاوه‌ها زده بود و یک تابوت همراه داشت، آمد خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام و با یک عبارات عجیب و غریبی علی علیه السلام را مخاطب قرار داد: گفت آیا تو وصی همان پیغمبری هستی که مرده را زنده می‌کرد؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: بله، عرضه داشت: من آمده‌ام شما را امتحان کنم، پسر مرا کشته‌اند. سر بریدند، نمی‌دانم قاتلش کیست؟ جنازه فرزندم را آوردم تا او [را] زنده کنی و از او بپرسی قاتل خود را معرفی کند.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: قاتل او، عموی او است. دوست داشت که او دامادش باشد، جوان وجیهی بود، ولی او به آرزوی عمویش تن در نداد، سراغ دیگری رفت و عمویش از روی حسد، او را سر برید. آیا قانع شدی؟ عرضه داشت: شما که کرم کردید، ولی دوست دارم پسرم بگوید قاتلش کیست، وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: رتبه من در پیشگاه خدا کمتر از بقره بنی اسرائیل نیست!

سوره بقره را که بقره می‌گویند، شأن نزول آن همین است که یک کسی در بنی اسرائیل کشته شده و قاتلش معلوم نبود؟ قرآن کریم می‌گوید که پیغمبرشان به اینها فرمود: گاوی را ذبح کنید تا اینکه از طریق آن گاو، این مقتول به زبان بیاید و بگوید قاتل من کیست؟ آنها گفتند این گاو چه خصوصیاتی داشته باشد؟ سؤالات بنی اسرائیلی، مسئله را محدود تر کرد و منحصر شد به یک گاو قیمتی؛ و [آنها] به قیمت گزافی آن گاو را ذبح کردند و بعد آن پیغمبر، دُم آن گاو را به این جنازه، زد.] و جنازه زنده شد و قاتل را معرفی کرد[.

اینها همه حکمت‌های الهی است، عجایبی است که می‌خواهد به خلایقش نشان دهد و قدرت خودش را ظاهر کند: «أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ»[۵] خدا به هر کاری توانا است. خدا می‌تواند با دُم گاوی، مرده ای را زنده کند. چون این [مسئله] شاهد قرآنی دارد، امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره به او کردند. [لذا فرمودند:] شأن من کمتر نیست.

آمدند کنار میّت، با پای مبارکشان به این میّت زدند، فرمودند: که قاتلت کیست؟ اسمش [را] ببر؛ این جوان رعنا بلند شد، که در روایت دارد از ماه پرفروغتر و از آفتاب پر جاذبه تر بود و گیس‌هایش به اطراف سرش ریخته می‌شد، جوان بسیار دل انگیز و وجیهی بود. به امیرالمؤمنین علیه السلام سلام کرد و عرضه داشت: یا امیرالمؤمنینعلیه السلام!  قاتل من عموی من بود. و اسمش را هم عرضه داشت.

وقتی زنده شد و به این کیفیت با امیرالمؤمنین علیه السلام صحبت کرد، حضرت امیر علیه السلام فرمودند: حالا می‌خواهیم برگردی؟ عرضه داشت: من نمی‌خواهم از شما جدا شوم، می‌خواهم در خدمت شما بمانم. حضرت به پدرش فرمود: می‌خواهی برگردی به بصره و قصاص کنی؟ عرضه داشت: کسی که شما را با این معجزه ببیند، بی سعادت است که بگذارد و به بصره برگردد!! هم پدر و هم پسر ماندند – که به معجزه امیرالمؤمنین علیه السلام احیاء شده بود- [و] در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنینعلیه السلام جنگیدند و به شهادت رسیدند.

 

عظمت علی علیه السلام به چه بود؟

کسی که آفتاب با او سخن می‌گوید. کسی که مرده را زنده می‌کند. آیا این است عظمت امیرالمؤمنین علیه السلام یا نه؟! قرآن کریم عظمت علی علیه السلام را در اخلاص علی معرفی می‌کند: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»[۶]، علی علیه السلام در لیله المبیت بجای پیغمبر خوابید تا کشته شود و نه دفاع کند، خودش را سپر قرار داد، که جان او از بین برود و پیغمبر سالم به مقصد برسد.

” قرآن کریم عظمت علی علیه السلام را در اخلاص علی معرفی می‌کند “

خداوند متعال جبرائیل و میکائیل را مخاطب قرار داد، فرمود: اگر برای یکی از شما بقاء را مقّدر کنم به قیمت فدای دیگری، یکی از شما فدا بشوید، آن دیگری به قیمت جان او باقی بماند، کدام یک از شما حاضرید جانشان را فدای آن دیگری نماید؟

عرضه داشتند: بارالها! پروردگارا! چنین ایثاری در وجود ملک وجود ندارد. [خدا] فرمود: حالا نگاه کنید به بنده‌ام علی بن ابیطالبعلیه السلام  و ببینید که چگونه جان خودش را در طَبق اخلاص گذاشته و خودش را قربانی پیغمبر می‌کند، تا او فدا شود و پیغمبرم بماند و دینم را بیمه کند.

به جبرائیل و میکائیل دستور دادند، بروید علی علیه السلام را حفاظت کنید، هر دو آمدند، یکی بالای سر امیرالمؤمنین علیه السلام ایستاد و یکی پایین پا و هر دو می‌گفتند: «وَ هُمَا یَقُولَانِ بَخْ‏ بَخْ‏ لَکَ‏ یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ مَنْ مِثْلُکَ وَ قَدْ بَاهَى اللَّهُ تَعَالَى بِکَ مَلَائِکَهَ السَّمَاوَاتِ وَ فَاخَرَ بِک‏»[۷] گوارا باد بر تو ای علی علیه السلام چنین ایثاری که ملائکه به وجود تو و ایثار تو مباهات می‌کنند. شیعه علی علیه السلام باید برای دینش مایه بگذارد. شما به حمدالله دلدادگان و عاشقان امیرالمؤمنین علیه السلام هستید.

”  مولا امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطری که به جان خریده بود، هیچ توقعی از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و خلق خدا نداشت، از خود خالق هم توقعی نداشت. بخاطر بهشت رفتن این کار را نکرد، بخاطر اینکه به جهنم نرود این کار نکرد “

 مولا امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطری که به جان خریده بود، هیچ توقعی از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و خلق خدا نداشت، از خود خالق هم توقعی نداشت. بخاطر بهشت رفتن این کار را نکرد، بخاطر اینکه به جهنم نرود این کار نکرد. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ».[۸] عاشق بود، لبخند معشوق او را ارضاء می‌کرد. [امیرالمؤمنین علیه السلام] می‌خواست خدایش از او راضی باشد و برای رضای خدا این کار را کردند.

بیاید همین امشب که شب آغاز ایام البیض است و گروهی از دل دادگان امیرالمؤمنین علیه السلام سه روز می‌نشینند و از علی شروع میکنند و به زینب امیرالمؤمنین علیه السلام مهمانی الهی را خاتمه می‌دهند. این کبوتران بلند پرواز آسمان عبودیت پروردگار متعال، دعا می‌کنند و ایام استجابت دعاست.

 

نکاتی در مورد انتخابات

دشمان ما با توطئه های پیچیده خودشان به انتخابات ما چشم دوختند و قصد تحریف مسیر انقلاب را دارند، قصد دل سرد کردن مردم را دارند، و عیادیشان با قلم [های] ننگینشان در این روزها، ایجاد شبهات می‌کنند؛ ولی اگر می‌خواهید علی علیه السلام را یاری کنید، اگر می‌خواهید دین خودتان را به مولود کعبه ایفاء کنید، بیاید با تمام وجود، [به] رونق دادن به بازار حضور همه جانبه همه اقشار مردم [اهتمام ورزید.]

زنانی که در انقلاب، در ۱۷ شهریور، بچه‌هایش را گرفتند و گفتند: این گل پَرپَر ماست، هدیه به رهبر ماست. امروز راضی نمی‌شوند که انقلاب در عالم، سر افکندگی پیدا کند. بیعت امام زمانارواحنا فداه، تشویق دیگران برای حضور پای صندوق‌ها رأی و انشاءالله، انتخاب اصلح [است.]  

از خدا بخواهید، خدا رئیس جمهوری بدهد که هم کفایت لازم را برای رفع مشکلات اخلاقی، ناهنجاری‌های جامعه و هم برای احیای اقتصاد بهم ریخته و کاهش تورم و بالا بردن ارزش پول ملی [داشته باشد.] انسان با کفایت، اهل مشورت، انسانی متوسل، متوکل به صحنه بیاید.

در میان این عده ای که خودشان را مطرح کردند، انشاءالله کسانی پیدا می‌شوند که مرد خدا باشند، مرد خلق خدا باشند، هم حمایت مردم و هم حمایت خدا را جذب کنند و این مملکت را از این وضع نابسامان خارج کنند، این کار شدنی است.

شما بدانید دشمن وعده‌هایی که [می دهد] – اگر [آن فرد] بیاید، فلان شخص بیاید ناجی است و مشکلات ملت را درست می‌کند،- دروغ می‌گوید. اینها (غرب و آمریکا)، عربستان و دیگران، در ابتدای کار به رئیس جمهور مصر، کمک [کردند؛] ولی به زودی کمک‌هایشان را قطع کردند. در دواران مشارکت، رئیس جمهور ما غربی بود، کابینه ما، مجلس دوره ششم [ما]، آمریکایی بودند، اما آمریکا کدام کمک را در آن وقت به ایران ما کرد؟ هم تحریم کردند، هم رئیس جمهور مشارکتی را در آلمان، علیه‌اش کیفر خواست صادر کردند، – بعنوان تروریست هنوز، پرونده‌اش در آنجاست- و هم تهدید کردند و هسته ای ما را پلمپ کردند.

ما اگر شُل بیاییم که اینها ما را می‌خوردند، اگر یک قدم جلو رفتیم، [آن وقت اقتدار می یابیم.] برای اینکه خط امام مقاومت است، خط امیرالمؤمنین علیه السلام خط مقاومت است.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «واللَّهِ‏، لو تظاهَرَتِ‏ العَرَبُ‏ على‏ قِتالی‏ لَما وَلَّیْتُ‏ عنها»[۹] و الله اگر تمام عرب، پشت به پشت هم، به جنگ علی بیایند و احدی علی [را]، کمک نکند، به تنهایی با همه مقابله می‌کنم و پشت به دشمن نمی‌کنم. این راه، راه امام ما است.

اینها به کدام کشور وابسته خودشان رحم کردند، آنچه که ما در مقاومت بدست آوردیم، این عربستان ذلیل و امارات ذلیل، [هرگز به دست نیاورده و نخواهند آورد.] یک روز سایه آمریکا بالای سرشان نباشد، نمی‌توانند، هیچی ندارند، نه تولید دارند، نه هسته‌ای دارند، نه می‌توانند، خودشان عرضه اداره یک اداره را دارند؟ همه‌شان خارجی هستند و وابسته‌اند.

 این ایران است که ۳۳ سال توان خودش را نشان داده [است] و انشاءالله با استعدادها و انسان‌های شایسته ای که دل به خدا دادند. این‌هایی که ماهواره را به آسمان فرستادند، ما در جمعشان قبل از پرتاب ماهواره ناهید رفتیم. جوان‌هایی بودند، نماز شبشان ترک نمی‌شود، اهل ولایت هستند. اگر شما در خط خدا باشید، دین و دنیایتان آباد می‌شود و در دنیا الگو می شوید. این خط مولی‌ الموحدین امیرالمؤمنینعلیه السلام است. نکاتی بود که بیش از این زمینه نیست، انشاءالله از مداح اهل بیت استفاده می‌کنید.

 

برکت ختم “یا علی” [۱۰]

گاهی من برای شما عرض کرده ام، یک ختم «یا علی» خودم شروع کرده بودم، چهار هزار یا علی! گفتم ولی خوابم برد، نتوانستم تا آخر برسانم. در عالم رؤیا، دیدم حضرت زهرا (سلام الله علیها) در بستر آرمیده‌اند تا من فهمیدم بی بی حضرت زهرا (سلام الله علیها)  است با عجله به طرفش رفتم تا عرض ادبی بکنم.

دیدم کسی من را صدا می‌زند که از خواب بیدارم کند. در عالم خواب گفتم: هیچی نگو، دارم به حضرت زهرا (سلام الله علیها) نزدیک می‌شوم. معلوم است که کسی یا علی علیه السلام بگوید، حضرت زهرا سلام الله علیها خودش پذیرایی می‌کند، از کسانی که دلی با امیرالمؤمنین علیه السلام دارند. بعد این را با اهل دلی گفتم، او گفت فلان سیّد، چهارده هزار یا علی علیه السلام گفت، بعد خوابش که برد، حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب دید، بی‌بی عالم فرمودند: شما ندای یا علی علیه السلام سر داده بودی؟ یا علی علیه السلام می‌گفتید؟ گفتم: بله مادر، فرمودند: بیا با هم بگوییم، حضرت زهرا سلام الله علیها شروع کردند و این بچه سیّد با مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها شروع کردند، می‌گفتند:

یا علی، یا علی، یا علی،……یا علی

یا امیرالمؤمنین یا ذا الکرم

یا امام المتّقین، یا ذا النَعم

إننا جئناک فی حاجاتنا

لا تخیّبنا  و قُل فیها نَعَم


[۱] جرج جرداق

[۲] نساء؛ ۵۸

[۳] حدید؛ ۳ – اوّل و آخر و پیدا و پنهان اوست و او به هر چیز داناست.

[۴] الأمالی (للطوسی)، النص، ص ۲۱۰، [۸] المجلس الثامن

[۵] بقره؛ ۱۰۶ – خداوند بر هر چیز توانا است؟!

[۶] بقره؛ ۲۰۷

[۷] الفضائل (لابن شاذان القمی)، ص  ۹۴، خبر عن ابن مسعود

[۸] بقره؛ ۲۰۷

[۹] مکاتیب الأئمه علیهم السلام، ج‏۱، ص ۱۰۶، ۱۹ کتابه علیه السلام إلى عثمان بن حنیف الأنصاری

[۱۰]  عدد آن طبق فرمایش استاد ۱۲ هزار مرتبه است