بسم الله الرحمن الرحیم

از اموری که برای باز‌ شدن در‌های رحمت الهی کمک می‌کند؛ و استجابت دعا را برای اهل دعا سهل می‌کند، مسئله امید و ترس است. امید باید باشد تا انسان انگیزه پیدا کند. یأس جهنم است، نشانه کفر است. یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ یوسف؛ ۸۷ چهل سال هیچ خبری از یوسف علیه‌السلام نبود؛ اما یعقوب علیه‌السلام پیامبر بود، نماینده خدا بود، لذا به فرزندانش می‌گوید: این ظاهر را نبینید، در ناامیدی بسی امید است، اذْهَبُوا بلند شوید و بروید. امید به آدم حرکت می‌دهد.

اول فرمود: اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا بعد فرمود: وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ؛ اگر یأس باشد، آدم رکود پیدا می‌کند. آدم مأیوس اصلاً دلش نمی‌آید که دعا کند، کما اینکه دلش به هیچ کاری نمی‌آید. آدم‌های افسرده مأیوس هستند، ناامید هستند؛ ولی آدم امیدوار پرتحرک است، بانشاط است، با شوق است. لذا امید شرط اساسی دعا است و گر نه دعا نمی‌آید. دعای زبانی، دعا نیست. دعایی که همه وجود، با نشاط و شوق، بدبختی‌ها و بیچارگی‌های خودش را، در برابر رحمت خدا قابل حل ببیند، این دعا دعاست. از این جهت دست به دعا برمی‌دارد.

لکن مسئله دیگری که جنبه تربیتی دارد، این است که اهل دعا، مؤمن، هرگز خودش را طلبکار نمی‌بیند و دعای خودش را علت تامه نمی‌داند؛ می‌داند که هیچ چیزی خدا را مجبور نمی‌کند؛ لذا امیر المؤمنین علیه‌الصلاه‌و‌السلام با همه اخلاصی که در تمام عمرش نسبت به خدا داشت، عمل خودش، اخلاص خودش، جهاد خودش را، ناچیز می دید و گریه می‌کرد، به او می‌گفتند: یا امیرالمؤمنین! شما چرا گریه می‌کنید؟ می‌گفت: اگر خدا دستور بدهد روز قیامت علی علیه‌الصلاه‌و‌السلام را به طرف جهنم بکشند، کی می‌تواند جلوی خدا را بگیرد؟ یعنی هیچ کسی هیچ طلبی از خدا ندارد. اسرار نزد خود خدا هست. ما افتخار داریم که خدا به ما اجازه داده با او صحبت کنیم. وقتی بیچاره شدیم، باید به دامان لطف و رحمت او پناهنده شویم؛ خودش گفته بی کس نیستی، من را دارید، چرا نا‌امید می‌شوی؟

الان که او این عنایت را کرده، این افتخار را به من داده، آیا دعای من خدا را مجبور می‌کند؟! هرگز اینطور نیست. لذا در عین اینکه باید آدم امید داشته باشد، رحمت خدا را وسیع بداند، باید نگران هم باشد، نکند خدای متعال از من خوشش نیاید، نکند صدای من را دوست نداشته باشد، نکند گناهان من کار دستم داده مطرود شده باشم، خدا دیگر در را به روی من باز نکند؛ لذا متوجه خوف انبیاء و ائمه علیهم‌الصلاه‌و‌السلام می شویم؛ وقتی آن‌ها حالشان این است، ما که غرق در گناه هستیم باید حالمان چگونه باشد؟

فرازی از عده الداعی

و قالت عائشه کان رسول الله ص یحدثنا و نحدثه- فإذا حضرت الصلاه فکأنه لم یعرفنا و لم نعرفه‏. و إذا کان هذا حال المقربین و الأنبیاء و المرسلین و شهداء الله على الخلق أجمعین فما ظنک بأهل العیوب و مقترف الذنوب.

فصل‏؛ و من الشروط أن لا یسأل محرما و لا قطیعه رحم و لا یتضمن قله الحیاء و إساءه الأدب. قال المفسرون فی قوله تعالى- ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً – أی تخشعا و تذللا سرا- إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ أی لا یتجاوز الحد فی دعائه- کان یطلب فی دعائه منازل الأنبیاء.

متن بیانات استاد

این حدیث شریف قالت عایشه: کان رسول الله یحدثنا و نحدثه فاذا حَضَرت الصلاه کأنه لم یعرفنا و لم نعرفه می فرماید: وجود نازنین پیغمبر صلی الله‌و‌علیه‌و‌آله در شرایط عادی، معمولی، با زن و بچه‌اش حرف می‌زدند، اما زمانی که وقت نماز می‌رسید، آنچنان دگرگون می‌شد، دستپاچه می‌شد، حال ایشان عوض می‌شد، گویا نه ما او را می‌شناسیم نه او ما را می‌شناسد.

مرحوم ابن فهد حلی می‌فرمایند: و إذا کان هذا حال المقربین و الأنبیاء و المرسلین و شهداء الله على الخلق أجمعین فما ظنک بأهل العیوب و مقترف الذنوب. وقتی که حال مقربین، پیامبران، مرسلین و شهدا، آن‌هایی که خداوند بر خلقش الگو قرار داده، اشراف داده، آن‌ها وقتی حالشان اینطور است؛ در برابر خدا دستپاچه‌ هستند، لرزانند، هراسانند، هیچ نوع طلبی ندارند، آرامشی ندارند که فکر کنند حالا ما این کار‌ها را کردیم، دیگر کار ما حل است، هرگز اینطور نبودند. وقتی آن‌ها اینطور هستند پس چگونه است حال کسانی که اهل عیوب هستند؟!

مقترف الذنوب، آن‌هایی که غرق در گناه هستند. آن‌ها باید خیلی از خدا بترسند و حال دعایشان هم توأم با خجالت یا ترس باشد. خدایا من استحقاقی ندارم. من مستحق عذاب هستم ولی تو بزرگی. این امید را داشته باشد به بزرگی خدا، ولی از وضع خودش هم نگران باشد و همواره یک حالت خوف و حیا و مرعوب جلال بودن در پیشگاه خدا. این دو بال باعث می‌شود که خدای متعال به بنده‌اش نظر کند.

در قرآن کریم آمده است: ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً اعراف؛ ۵۵. هر دو را خدای متعال فرموده، هم تضرع داشته باشید، زاری داشته باشید، در دعا باید علاوه بر سوختن، باید ساز هم باشد. این نوای دلشکستگان، سوز دلشدگان، این خودش مطرح است. تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً در حال خیفه، یعنی در خفا، خدا را بخوانید.

این مسئله خوف و رجا فصل‏؛ و من الشروط أن لا یسأل محرما و لا قطیعه رحم و لا یتضمن قله الحیاء و إساءه الأدب. این هم از آن چیز‌هایی است که بعضی‌ها ممکن است توجه نداشته باشند. از شرایط استجابت دعا این است که آدم از پیشگاه خدا چیز بد نخواهد.

 طلب یاری از خدا، برای دستیابی به هوس ها

بعضی‌ها هوس دارند، برای رسیدن به هوسشان از خدا هم خجالت نمی‌کشند. به خدا می‌گوید: خدایا کمکم کن تا من به این هوسم برسم؛ یا فرد دزد در دل شب، بلند می‌شود و می‌گوید: خدایا کمکم کن که در دزدی‌ام موفق باشم؛ اداری است، می‌خواهد رشوه بگیرد، با ترس و لرز می‌گوید: خدایا کمک کن که من این پول را بتوانم بگیرم، مشکل پیدا نکنم؛ یا برای اینکه از فامیل‌هایش بدش آمده، می‌گوید: خدایا نصیب نکن که من دیگر این را ببینم. دیگر هرگز نمی خواهم این را ببینم. چنین دعا‌هایی هم دعای نا‌مستجاب است، و هم بی حیایی محض است.

چیزی را که خدا برای آدم غدغن کرده، بدش می‌آید، ما همان را از خدا بخواهیم، بی حیایی مضاعف است!؟ هم خود آن کار حرام است، هم آدم در نهایت بی حیایی به خدا می‌گوید کمکم کن که کار حرام انجام بدهم، تا مخالفت تو را بکنم، تا تمّرد از اوامر تو را داشته باشم.

این مسئله از آن مسائلی است که متن دعا، اهل دعا را دارد می‌سازد. ای بیچاره، ای ضعیف، ای ناتوان، ای بی نوا، تو که کار به خدا داری، تو که احتیاج به خدا داری، هم سراغ اموری را که خدا حرام کرده نرو و هم بی حیایی را دیگر از حد نگذران!؟ کار بد دلت می‌خواهد؟ از خدا خجالت نمی‌کشی؟ تازه به خود خدا هم داری این چیز‌ها را می‌گویی!؟ این بسیار قبیح است، زشت است و نهایت بی حیایی است.

تقاضای نا ممکن، عدم استجابت دعا

همچنین اموری را که ناممکن است؛ کسی از خدا بخواهد، خدایا به من درجه نبوت بده. خوب معلوم است که ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ.جمعه؛ ۴٫ این امور اکتسابی نیست تا کسی از خداوند متعال بخواهد که من نبی شوم، امام معصوم شوم،فرشته شوم. آدم، آدم است. فرشته، فرشته است. اموری را که محال است بخواهد، خدایا مثلا الان روز شود. این خلاف قواعد مقرر پروردگار متعال است. آنچه را که محال و ناممکن است، آن را انسان نباید از پروردگار متعال بخواهد.

آیه کریمه ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدین اعراف؛ ۵۵. گاهی انسان در این آیات تأمل بکند، خیلی دلش آب می‌شود. ادْعُوا رَبَّکُمْ مگر شما بی صاحب هستید؟ شما صاحب دارید. مالک خودتان را، رب خودتان را، بخوانید. تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً موقعی که خدا را می‌خوانید، بنالید، بسوزید و نوا و ساز به خرج بدهید. در خلوت‌ها بلند شوید. آنجا که همه چشم‌ها به خواب رفته، خودت هستی و او، آنوقت بلند شو و خلوت کن، وقتی خلوت کردی خدا را بخوان!

دنباله آیه این است: إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدین دو برداشت، می توان از آن کرد. یکی توجه به آن آیه کریمه‌ای است که فرمود: وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی‏ سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ غافر؛ ۶۰ این‌هایی که دعا نمی‌کنند، این‌ها آدم‌های مستکبر هستند، از حد خودشان خارج شده‌اند. انسان حالت طبیعی‌اش فقر است، نیاز است، وابستگی به عنایات خدا است. لحظه‌ای خدا نظر لطفش را بردارد ما نابودیم. ما که دائماً قائم به او هستیم. او قّیوم ما است. ما فقر الی الله هستیم. وجود ما نبود است، بود ما عین ارتباط با خدا و تعلق به پروردگار متعال است.

چنین موجودی که هویت و حقیقتش، اتصال و ارتباط با خدا است، وجودش ربطی است؛ حالا نمی‌خواهد فقرش را به خدا بگوید؟ بگوید خدایا این بنده فقیرت را، این بنده ضعیفت را یاری کن! موجود فقیر، عارش می‌آید که از غنی مطلق کمک بخواهد؟! این از حد حقیقت خارج شدن است.إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدین ممکن است این باشد یا احتمالی که مرحوم علامه ابن فهد حلی می‌دهند، ایشان می گوید: چیزی را که در محدوده شرع و امکانات سنن الهی نیست از خدا نخواهد. إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدین تو که خدا را می‌خوانی، از خدا چیزی را نخواه که خدا را ناراضی می‌کند.

الدُّعَاءُ مُخُ‏ الْعِبَادَهِ وَ لَا یَهْلِکُ مَعَ الدُّعَاءالدعوات (للراوندی) / سلوه الحزین، النص، ص ۱۸، الفصل الأول  دعا، مخ عبادت است؛ خداوند متعال به وسیله دعا هم خواسته که ما را به یک نوایی برساند، و هم خواسته که به او نزدیکبشویم. ما عبادتی برتر از دعا نداریم. خدای متعال آن چیزی را که نداریم از ما قبول می‌کند، خدا غنا دارد، همه صفات حسنی را دارد، همه چیز دارد، ولی خدا فقر ندارد. لذا به کسی که چیزی را دارد، تو همان را بدهی، برایش مطلوب نیست. چیزی را که ندارد به او بده! تو شرمندگی داری و خدا ندارد. تو فقر داری و خدا ندارد. تو بیچاره‌ای و خدا این را ندارد. این‌ها را به خدا بده!

إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدین نکند دعای تو، شامل چیز‌هایی باشد که خدای متعال خوشش نمی‌آید، اینگونه از خدای متعال درخواست بکنی؟! لذا این گونه دعا کردن، علاوه بر این که اعتدا است، تجاوز از حد بندگی است، خواستن چیزی که نباید بخواهیم نیز می باشد، دعای نامقبول نیز هست. این عمل، هم اعتدا است، هم تهدید، مهمتر از تهدید به جهنم است. یک وقت می‌گویند: اینطور نکن مریض می‌شوی، اینطور نکن می‌افتی، اینطور نکن مأمور‌ها تو را می گیرند زندان می‌شوی، یک وقت می‌گویند: اینطور نکن، من دیگر دوستت ندارم!

 برای آدمهایی که دلی دارند، امام زمان ارواحنا فداه با او قهر شود، این خیلی بیشتر از این است که سرطان بگیرد. آدم سرطان بگیرد خیلی بدبختی است، یا حضرت از او خوشش نیاید؟ بگوید: دیگر نگاهت نمی‌کنم، من دیگر با تو کاری ندارم؟! این که دیگر بدبختی اش خیلی بدتر است. إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدین خدا دوست نمی‌دارد کسانی را که از حد خودشان تجاوز می‌کنند.

در آستانه ولادت با سعادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله‌علیها هستیم. هم خوف و رجا را باید از حضرت فاطمه طاهره سلام الله‌علیها یاد گرفت و هم این رصد کردن در زمینه‌های استجابت دعا، از نظر وقت، از نظر کیفیت، واقعاً حضرت زهرا سلام الله‌علیها در تمام شئون زندگی حجت علی الاطلاق است، نمره اول است. هر کس خواهان رسیدن به خداست، مرکبش شب اوست، لذا امام حسن مجتبی علیه‌الصلاه‌و‌السلام حالات شب مادرش را نقل می‌کند؛ حضرت زهرا سلام الله‌علیها شب‌هایش سیر الی الله دارد. فرمود: تا صبح مادرم نخوابید و بعد می فرماید: تا صبح برای همسایگان دعا کرد.

 نکته دوم، آن چیزی که موجب استجابت دعا می‌شود؛ دعا برای دیگران است. وقتی شما در مورد دیگران دعا می‌کنید، ملائکه برای شما دعا می‌کنند. دعای ما که معصوم نیستیم، معلوم نیست مستجاب بشود، با امید دعا می‌کنیم، ولی دعای معصوم مستجاب می‌شود. لذا حضرت زهرا سلام الله‌علیها به ما آموخته‌اند به دیگران دعا کنید تا فرشتگان در مورد شما کنند. خدایا در مورد خود این کسی که به بندگان تو توجه دارد و برای بندگان تو دلسوزی می‌کند و برای باز‌کردن گره آن‌ها دست ‌به ‌دامن رحمت خدا شده، ملائکه می‌گویند: صد برابر در مورد خودش مستجاب کن و دعای ملائکه مستجاب است.

اینکه حضرت صدیقه طاهره سلام الله‌علیها در آخرین لحظات روز جمعه، آن وقت را غنیمت می‌شمرد برای دعا‌ کردن و این انکسار و دلشکستگی و گریه در دعا و حیای از پیشگاه پروردگار متعال، این‌ها درس‌های رایج و عملی حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا سلام الله‌علیها  بوده است.

در ادامه روضه.