سلام ما به «زُهیر» و دلاوری‌هایش!
که بود شاهد عشق حسین و مولایش
 
هر آن چه خواست که سرپیچد از کمند حسین
نشد که داشت به دل، جذبه‌ی تولّایش
 
گذشت از ره عثمانی و حسینی شد
چنان که از دل و جان سر سپُرد در پایش
 
کسی که در ره قرآن و یارای از اسلام
هزار بار شهادت بُدی تمنّایش
 
شهادتش به جبین، داغ سرفرازی زد
چو دید آن همه ایثار و فصل و تقوایش
 
سعادتِ ابد از فیضِ جان‌نثاری یافت
که قطره بود ولی عشق کرد، دریایش
 
گرفت اوج به افلاک با دعای حسین

که ریخت خون شریفش به کربلای حسین 

 

شاعر: سیدرضا مویّد(موید)