بارها شد که ضد انقلاب می‌َآمد روی بی‌سیم ما و شروع می‌کرد به فحاشی. بعضی از افسرها و سپاهی‌های جوان‌تر احساساتی می‌شدند و می‌خواستند جواب‌شان را آب نکشیده‌تر بدهند که محمّد نمی‌گذاشت. بی‌سیم را برمی‌داشت و با همان آرامش و لبخند همیشگی‌اش شروع می‌کرد به نصیحت و یادشان می‌آورد که این‌جا ایران است و مملکت صلح و صفاست و «حیف از شماست که دهن‌تون رو به این کلمه‌های زشت آلوده کنین.»

توی هیچ دانشکده‌ی نظامی و توی هیچ کدام از کتاب‌هاش ننوشته که در حین عملیات درس اخلاق به دشمن بدهیم. ولی محمد این کار را می‌کرد.

منبع: کتاب «همان لبخند همیشگی»؛ شهید میرزا محمد بروجردی- انتشارات روایت فتح

به نقل از: ظهوری