الحمدلله رب العالمین و الصلاه علی خاتم المرسلین طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. و آله المعصومین سیما مولانا کهف الحصین و غیاث المضطرین بقیه الله فی العالمین ارواحنا فداه و عجل الله فرجه و رزقنا الله رؤیته و خدمته و صحبته و نصرته وللعن علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین. و جعلنا ائمه یهدونا بامرنا.

شهادت حضرت موسی ابن جعفر را به محضر فرزندانشان ولی نعمتمان، آخرین ذخیره الهی، منجی نهایی بشریت، حضرت بقیه الله امام زمان ارواحنا فداه و شما عزیزان تسلیت عرض می کنم.(۳:۱۱)

به اذن مولایمان چند نکته در این شب شهادت، امیدوارم عنایت کنند و برایمان مفید باشد و جزء ذخائرمان باشد.

 

در مسئله امامت که در بینش قرآن، «روح دین» معرفی شده و بدون امامت و رهبری در جامعه، دین ناقص است و بدون حکومت صالح، -که جلوه خدا باشد- دین برای کسی گوارا نیست. بلکه نعمت ها، نغمت می شود. استفاده درستی از مواهب الهی نمی شود. بدون امامت و ولایت؛ بدون یک حکومت نگهبان قانون و مجری قانون [جامعه هرج و مرج می شود]. جامعه بی قانون ،جامعه جنگلی است، جامعه حیوانات است. قانون حساب نشده هم، مثل همین حق وتوی چند کشور دارای اتم [می شود]. این هم قانون جنگل است. هم بی قانونی جنگل است و هم قانون ظالمانه جنگل است. قانون، قانونی است؛ که آفریدگار مخلوق، آن فرمول و قانون را ارائه کرده باشد.

وقتی قانون الهی تحقق پیدا می کند که عینیت قانون، معرف قانون باشد، معلم قانون باشد.

قانون خدا از عصمت برخوردار است. قرآن عصمت دارد. «لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ».[۱] قانون ما برای زندگی، قرآن است و قرآن معصوم است. کسی می تواند قرآن را بفهمد، بیان کند، نگهبان قرآن باشد و قرآن را در جامعه اجرا کند؛ که او هم عتق قانون باشد، مثل قرآن باشد؛ آن هم امامی که خدا حکومت را به او داده [است].

قانون برای خواندن نیست، برای اجرا کردن است. خدای متعال قانون فرستاده که در جامعه، در پرتو عمل به آن قانون، جامعه به سعادت برسد. و چون قانون از جانب خداست، لا محاله قانون شناس، نگهبان و حافظ قانون و کسی که قانون را اجرا می کند، باید از جانب خدا باشد. اگر بنا شد از جانب خدا باشد، باید حجت بر مردم تمام شود، مردم اطمینان پیدا کنند که این از جانب خدا است. در جهت اطمینان مردم، به الهی بودن، دو چیز لازم است: یکی اعجاز است که در انبیاء علیهم السلام [وجود دارد]. همراه با ادعای نبوت، پیغمبر باید اعجاز ارائه کند. معجزات پیامبر، سندی است که جامعه تردید را می گذارد کنار، یقین پیدا می کند که خدا او را فرستاده است.(۷:۵۵) یکی هم نص است. نصی که پروردگار متعال یا خلیفه خداوند متعال، از جانب خدا، به مردم شخص را معرفی کند، بگوید بعد از من این امام است.

 

مسیر حرکت آیت الله بهجت، در حرم امام رضا علیه السلام

بر این اساس یکی از علمای بزرگ ما، از محدثین بی نظیر یا کم نظیر ما، جناب شیخ حرّ عاملی که در مشهد مقدس بقعه مبارکش ضریح دارد و زیارتگاه است، آقای بهجت عزیز ما در دوره توقف شان در مشهد، هر روز مشرف می شدند، امام رضا علیه السلام را زیارت می کردند، معمولا از پائین پا می آمدند و وارد می شدند، یک ساعتی در حرم امام رضا علیه السلام بودند، از حرم امام رضا علیه السلام به صحن عتیق بیرون می آمدند.(۹:۱۲) آنجا اول می رفتند سر قبر شیخ حسنعلی نخودکی، غالباً بیست دقیقه ای آنجا توقف داشت، بعد می رفتند سر قبر شیخ حر عاملی. این دلیل بر این است که اینها خیلی عظمت دارند، خیلی بزرگ هستند.

 

عظمت و برجستگی شیخ حرّ عاملی

در عظمت، در برجستگی، مرحوم شیخ حر عاملی، همین بس که ایشان جان داده بود و ملائکه قبض روح برای قبض روح ایشان آمده بودند؛ و چشم برزخی ایشان باز شده بود و چهارده معصوم علیهم السلام را دیده بود و سلام کرده بود، لکن خودش نقل می کند که امام صادق علیه السلام با من، بیش از سایر ائمه تفقد کرد و حرف زد. تا به امام زمانم رسیدم، گریه کردم خدمت امام زمان ارواحنا فداه، گفتم آقا این زندگی برای اندوختن توشه برای آخرت است، باید یه مجالی، فصتی به آدم بدهند که آدم کاری برای آخرتش بکند. من جوان هستم، فرصتی پیدا نکردم برای خودم کاری بکنم، دستم خالی است، منم می خواستم کاری برای آخرتم کرده باشم. وجود مبارک امام عصرارواحنا فداه ترحم کردند، جامی به من دادند، فرمودند بنوش این را، جام حیات را از دست مبارک امام زمان ارواحنا فداه گرفت نوش جان کرد و زندگی [مجدد یافت].

 

برکت عمر شیخ حرّ عاملی

بعد از مردن او با عنایت امام زمان علیه السلام زنده شد و وقتی خدا به ایشان زندگی مجدد داده، خب [طبیعتاً] کسی که به دست امام زمان حیات پیدا کند، حیاتش با برکت می شود. لذا عمر ایشان برکت پیدا کرده آثار ماندگار منحصر به خودش، از ایشان باقی مانده؛ ایشان یک دوره کتاب فقه روایی دارد. یعنی آنچه از ائمه علیهم السلام در ارتباط با فروع دین و احکام عملی هست که فقها باید در فتوایشان باید به آن مراجعه کنند؛ و به استناد آن روایات فتوا بدهند. در حلال و حرام یک دوره فقه را از روایات اهل بیت علیهم السلام دسته بندی شده از خودش به یادگار گذاشته است. اسم آن را وسائل الشیعه گذاشته است.


 

[۱] فصلت؛ ۴۲