هر عمل خیرى، حدّى از آن مطلوب است که اگر از آن حدّ گذشت، ضدّش حاصل مى شود، یعنى اگر انسان پایین تر از حدّ مطلوب انجام داد قاصر و یا مقصّر است، و اگر بالاتر از حدّ مطلوب بود، به صعوبت مبتلا مى  شود، تا این که به حدّى مى رسد که غیر ممکن و غیر مقدور بشر مى  گردد. مانند نماز که بدن انسان طاقت زیاد نماز خواندن را ندارد، و یا مزاحم خیراتى است که به سبب نماز از انسان فوت مى شوند، به گونه  اى که دیگر انسان نمى  تواند آن  ها را مثل گذشته انجام دهد. سایر خیرات و طاعات نیز این گونه است، به جز « ذکر اللّه   » چنان که در روایت دارد که حدّى براى آن نیست. در روایت منقول از امام صادق ـ علیه  السّلام ـ آمده است: « ما مِنْ شَىْ  ءٍ إِلاّ وَلَهُ حَدٌّ یَنْتَهى إِلَیْهِ، إِلاّ الذِّکْرَ فَلَیْسَ لَهُ حَدٌّ یَنْتَهى إِلَیهِ »؛ (هر چیز حدّى دارد که در آن جا تمام مى شود، به جز یاد خدا که حدّ مشخصى براى آن وجود ندارد.) ر.ک: اصول کافى، ج ۲، ص۴۹۸؛ وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۵۴؛ عده  الداعى، ص.۲۴۸ .البته مقصود ذکر لسانى نیست، زیرا در اثر آن نیز اعضا و جوارح انسان به ملالت و ضعف و عجز و سستى دچار مى شوند، بلکه ذکر اللّه که حدّى ندارد اعمّ از ذکر قلبى و لسانى، بلکه اعم از ذکر بدنى است، چون تمام طاعات و همه ى آن چه مرضىّ خداست ذکر اللّه   است، و این گونه ذکر با همه  ى طاعات جمع، و با هر نوع طاعت پیاده مى  شود، نظیر قضاى حوایج، اداى واجبات، بلکه به جا آوردن مستحبّات، که نزد اهلش ذکر اللّه است، بلکه ترک مکروهات و محرمات هم ذکر اللّه   است. در آن روایت از امام صادق ـ علیه  السّلام ـ آمده است:« مِنْ أَشَدِّ ما فَرَضَ اللّه عَلى خَلْقِهِ، ذِکْرُ اللّه کثیرا. ثُمَّ قالَ: لا أَعْنى سُبْحانَ اللّه وَالْحَمْدُلِلّهِ وَ لا إِلهَ إِلاَّ اللّه وَاللّه أَکْبَرُ وَ إِنْ کانَ مِنْهُ، وَ لکِنْ ذِکْرُ اللّه عِنْدَ ما أَحَلَّ وَ حَرَّم. » اصول کافى، ج۲، ص۸۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۵۲؛ بحار الانوار، ج۶۸، ص۲۰۴؛ ج۹۰، ص۱۶۳٫

از سخت ترین چیزهایى که خداوند بر خلق واجب نموده، ذکر بسیار خداوند است. سپس فرمود: مقصودم سبحان اللّه  والحمدللّه  و لااله  الاّاللّه  واللّه  اکبر نیست، هر چند این ها نیز از یاد خداست؛ بلکه منظورم یاد خدا هنگام حلال و حرام او است.یعنى ذکر قلبى محض. آیا واقعا سُبْحانَ اللّه  است و أَشَدُّ تَذْکیرا؛ (بیشتر انسان را به یاد خدا مى  آورد)است، و یا این گفتار حضرت یوسف ـ علیه  السلام ـ که:«مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُو رَبِّىآ أَحْسَنَ مَثْوَاىَ إِنَّهُو لاَ یُفْلِحُ الظَّــلِمُونَ» سوره  ى یوسف، آیه  ى ۲۳٫ پناه بر خدا! او پروردگار من است، و جایگاهم را نیکو قرار داده است، و ستمکاران هرگز رستگار نمى  شوند.

بسم اللّه  بفرمایید، کار گذشته بود که قرآن مى  فرماید: «وَهَمَّ بِهَا لَوْلاَآ أَن رَّءَا بُرْهَـنَ رَبِّهِى» سوره ى یوسف، آیه ى ۲۴٫ حضرت یوسف ـ علیه السّلام ـ نیز آهنگ او را مى کرد، اگر برهان و نشانه ى روشن پروردگارش را نمى  دید.آیا همه  اش به اختیار او بود، یا خدا حفظ کرد؟ چه کار کرد؟ آیا کارى کرد جز این که برهان ربّ را دید. البته قطعا هزارها کار پیش از آن انجام داده بود تا اسباب برهان ربّ را در اوقات خلوت تحصیل کرده بود، که در آن موقعیّت حسّاس برهان ربّ را دید.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد