«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

« السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذِی وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ »[۱]

چهره ی قرآنیِ امام حسن مجتبی علیه السلام

میلاد مسعود دومین اختر آسمان امامت و ولایت، سبط اکبر نبی مکرم اسلام حضرت ابامحمد حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام را به محضر امام زمان ارواحنا فداه و به همه ی امت اسلامی و همه ی عزیزانی که شنونده و بیننده ی این برنامه هستند با همه ی وجودم تبریک عرض می کنم.

امام مجتبی علیه السلام یک چهره ی قرآنی است، آیه ی مباهله و آیه ی تطهیر و آیه ی مودت، و آیات سوره ی مبارکه ی « هل أتی » هجده آیه ی آن به اتفاق علمای اسلام، چه امامیه و تشیع و چه تسنن همه اتفاق دارند که امام حسن مجنبی علیه السلام مشمول این آیات است.

هم آیه ی مباهله و هم آیه ی تطهیر عصمت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و حجت بودن ایشان در دوران طفولیت ایشان را اثبات می کند، بنابراین بعضی از محدثین اهل سنت از امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام حدیثی نقل نکرده اند و عذر آورده اند که چون در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کودک بوده اند، که این نوع برداشت زاویه گرفتن از قرآن کریم است.

کسی که اعتقاد به قرآن کریم داشته باشد، در آیه مباهله « فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبینَ »[۲] مراد از «أبناء» بدون شک امام حسن و امام حسین علیهم السلام است، این دو بزرگوار کودک بودند، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم یکی از این دو بزرگوار را به بغل گرفته بود و دست دیگری هم در دست پیامبر بود، و آنها را در جبهه ی مباهله آورد. این دو بزرگوار را به عنوان اتمام حجت آورد، امام حسن و امام حسین علیهم السلام به عنوان یکی از حجت های الهی و از برجستگان آن روز و همیشه ی بشر در آن صحنه حضور داشتند.

آیه ی تطهیر هم « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا »[۳]  با توجه به کلمه ی «انّما» این نوع طهارت، طهارتِ خاتمی است، و این برتری این بزرگواران بر انبیاء سلف را اثبات می کند، عصمت آن بزرگواران را اثبات می کند، همچنین حجت خدا بودن آن بزرگواران را هم اثبات می کند.

در مسئله ی آیات سوره ی مبارکه ی «هل أتی» «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً»[۴] نشان می دهد که این بزرگواران در کودکی دارای صفات عالی و مظهر صفات خدای عزوجل بودند، احسان این ها، اطعام این ها، در حدی است که خدای عزوجل آن را به حساب آورده است، حساب کودک بودن با آنها باز نکرده است، این ها تابلو هستند، این ها حجت هستند، این ها فلش به سمت خدای عزوجل هستند، این ها الگو هستند، خدای متعال این ها را به حساب آورده است، این ها در کودکی سه شبانه روز هم زبان روزه بودند، و هم افطارشان را همراه پدر و مادر بزرگوارشان به مسکین و یتیم و اسیر دادند.

این از برترین فضیلت های امام حسن مجتبی علیه الصلاه و السلام است.

تأویل آیه ی کریمه ی « مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقیانِ بَیْنَهُما بَرزَخٌ لایَبْغیانِ فَبِاَىّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ یَخْرُجُ مِنْهُما اللّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ »[۵] باز به امام حسن مجتبی علیه السلام اطلاق شده است. «کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ»[۶] یکی از صادقین قرآن وجود مبارک امام حسن مجتبی علیه السلام است، و آیه ی مودّت که «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی»[۷] مودّت امام حسن مجتبی علیه السلام جزو مطالبات خداوند متعال است پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را مأمور کرده است که از مردم بخواهد، و این مزد پیامبر را که مودّت آل بیت ایشان قرار داده است، این مزدی است که به نفع کسانی است که مزد می دهند، «مَا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ»[۸] محبت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفع محب است، به نفع عاشق است، کسی که عشق امام حسن مجتبی را داشته باشد، دارای سرمایه ی عظیمی است، «مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِیلًا»[۹] این سَبیل و راه به سوی خداست، جذبه ی امام حسن علیه السلام انسان را به سوی خدا وصل می کند.

عقلانیت امام حسن مجتبی علیه السلام

وجود مبارک امام حسن مجتبی علیه السلام خصائصی دارد که در یک حدیثی از وجود مبارک پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که: «لَوْ کانَ الْحِلْمُ رَجُلًا لَکانَ عَلِیاً وَ لَوْ کانَ الْعًقلُ شَخْصاً لَکانَ الْحَسَنَ»[۱۰] اگر حلم و بردباری تمثل پیدا می کرد، تجسم پیدا می کرد، بنا به صورت یک مردی دیده شود، امیرالمؤمنین علیه السلام می شد، اگر بنا بود عقل صورت عینی پیدا کند و بشود آن را نشان داد، امام حسن علیه السلام پدیدار می شد.

نشان می دهد که عقلانیت امام حسن مجتبی علیه السلام و آن کیاست و فراست خاصی که زمان خود را خوب می شناخت، دشمن خود را خوب می شناخت، مردم خود را خوب می شناخت، و دین خود را آنگونه که خدای عزوجل فرستاده بود، وجود مبارک امام حسن مجتبی علیه السلام دین و تکلیف دینی خود را خوب تشخیص می داد.

لذا در جریان معاویه، اگر این آتش بسی که صلح نامیده شد امام حسن مجتبی علیه السلام نمی پذیرفت، در این پیچ خطرناک هم خون امام حسن مجتبی علیه السلام بدست نفوذی های معاویه در داخل خانه ی امام و یا در بیرون از خانه به دست خودی ها ریخته می شد، سپس معاویه به عنوان خونخواه امام حسن علیه السلام راه می افتاد و تمام شیعیان امام حسن علیه السلام را قلع و قمع می کرد.

لذا امام حسن مجتبی علیه السلام با یک عقلانیتی شرایطی را در این آتش بس قرار داد، یکی از شرایط این بود که معاویه برای بعد از خود حق تعیین ولیعهد و جانشین ندارد، معاویه این را امضاء کرد، یکی اینکه امام حسن علیه السلام حق دارد که به او امیرالمؤمنین نگوید، یعنی امام حسن علیه السلام را از اینکه در این آتش بس خلافت معاویه را بپذیرد معاف داشت، لذا این را هم او قبول کرد، و همینطور در مورد حفظ جان شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام از معاویه امضاء گرفت، این تعهدات و نقض این عهد ها از ناحیه ی معاویه، یک پرونده ی سنگین و سیاهی برای معاویه درست کرد، و عملا امام حسن مجتبی علیه السلام چهره ی خشن معاویه را افشاء کرد، و بی اعتقادی معاویه به اصول و ارزش ها را افشا ساخت، و روی این ملاک است که اگر بنا بود عقل را در خارج تماشا کنیم، امام حسن علیه السلام تجسم و تمثل عقل است.

این جزو امتیازات عجیب امام حسن مجتبی علیه السلام است، زیرا که عقل « اولُ ما خَلَق » است، عقل بالاترین امتیاز انسان است، عقل سبب امتیاز آدمیت آدم است، و این در وجود مبارک امام حسن مجتبی علیه السلام موج می زد.

شجاعت امام حسن مجتبی علیه السلام

بردباری و ظرفیت امام حسن مجتبی علیه السلام؛ با اینکه امام حسن مجتبی علیه السلام در جنگ های سه گانه ی امیرالمؤمنین علیه السلام حضور داشت، هم شجاعت داشت، هم  قدرت بازو داشت، هم تاکتیک جنگی را خوب می دانست، در جنگ جمل وجود مبارک امام حسن مجتبی علیه السلام بعد از آنکه پرچم به دست محمد بن حنفیه سپرده شد، و محمد حنفیه در برابر سیل تیرهایی که به سوی او روان بود، نشد وارد صفوف دشمن شود و برگشت، وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام از فرزند بزرگوارشان محمد حنفیه انتقاد کردند و فرمودند که ژنی از مادرت در تو بوده که بدون پیروزی برگشتی، سپس پرچم را به امام حسن مجتبی علیه السلام دادند، وجود مبارک امام حسن مجتبی علیه السلام در یک حمله ی برق آسا تا قلب دشمن پیش رفتند و پرچم مخالف را سرنگون کردند و برگشتند.

امیرالمؤمنین علیه السلام امام حسن علیه السلام را بغل کرد و او را بوسید و تشویق کرد و بعد هم از محمد حنفیه دلجویی کردند و فرمودند که ناراحت نباش، تو فرزند من هستی و حسن فرزند پیغمبر است.

اجمالا امام حسن مجتبی علیه السلام در شجاعت، از عالی ترین مرحله ی شجاعتی که می تواند نصیب یک انسان کامل باشد برخوردار بود.

ظرفیت و حلم امام حسن مجتبی علیه السلام

امام حسن مجتبی علیه السلام با آن شجاعت و با آن زور بازو و با آن تجارب جنگی، این ظرفیت را داشت که به نوعی با تاکتیک با معاویه برخورد کند، که ضمینه برای عاشورای امام حسین علیه السلام پیش بیاید.

شکوهمندترین صولی که در تاریخ افتاده و انفعال نبوده، ترس و عقبنشینی نبوده و بلکه تاکتیک و وسیله ای برای رسوایی معاویه بود، و برای زمینه ساختن قیام خونین حضرت سیدالشهداء علیه السلام.

بنابراین حلم و ظرفیت امام حسن مجتبی علیه السلام ظرفیتی فوق توان انسان های معمولی است، و نشانه ی این است که امام حسن مجتبی علیه السلام انسان کاملی است.

شاخه ای از حلم امام حسن علیه السلام این است که ایشان رفق داشتند. رفق از صفات و ارزش های عالیه است، با اینکه صحنه ی تبلیغات همه جانبه ی قدرت وقت علیه امام حسن مجتبی علیه السلام یک چهره ای از امام حسن علیه السلام در میان دوستان و پیروان ساخته بود که این ها زبان به انتقاد و عیب جویی از امام داشتند، گاهی سرزنش می کردند، گاهی حمله می کردند، امام حسن مجتبی علیه السلام خم به ابرو نمی آوردند، و در نهایت وقار و تشخص این ها را توجیه و روشنگری می کرد.

آنهایی هم که دوست نبودند، دشمن بودند، مرد شامی از شام آمده است، با دل پری هم آمده است، تا رسید شروع به هتاکی کردن به امام حسن مجتبی علیه السلام کرد، هم به خود ایشان و هم به پدر بزرگوار ایشان، امام مجتبی علیه السلام مقابله به مثل نکردند، میدان دادند تا این بنده ی خدا خودش را کاملا تخلیه کند، بعد فرمودند برادر عرب من فکر می کنم شما تازه به این شهر وارد شده اید، مثل اینکه اینجا قوم و خویشی، آشنایی، محلی برای استراحت ندارید، به همراه من به منزل ما بیایید، من از شما پذیرایی می کنم، در برابر آن هتاکی، هنجار شکنی، جسارت، امام مجتبی علیه السلام از موقعیت اقتدار روحی و برجستگی ای که داشت، این عرب را همراه خود به منزلشان بردند و پذیرایی کردند، این مرد شامی زمانی که داشت از امام حسن مجتبی علیه السلام خداحافظی می کرد و از مدینه خارج می شد، گفت: یا ابامحمد، من زمانی که وارد مدینه شدم کسی مبغوض تر از شما در نظر من زیر این آسمان نبود، و حال که از محضر شما می روم، کسی محبوب تر از شما پیش من نیست.

این حلم، این ظرفیت، این صبر و این اخلاق آنچنان دریای بی ساحلی است که هرکسی را جذب خود می کند.

عبادت امام حسن مجتبی علیه السلام

وجود مبارک امام حسن مجتبی علیه السلام در مقام بندگی، نفر اول زمان خویش بودند، مناجات ها، نیایش های امام حسن مجتبی علیه السلام هم سرزدنی است، هر زمان می خواستند وارد مسجد شوند درب مسجد می ایستادند و گریه ی شان می گرفت، می گفتند: « یا مُحسِن ُ قَد اتَاک َ المُسِی ءُ » انگار میهمان شخص بزرگی است که خود را در برابر او موچک می شمارد و با زبان پوزش و عذرخواهی وارد می شود، رنگشان تغییر می کرد، حالت خاصی از بندگی به او دست می داد، و با این نیایش وارد مسجد می شدند.

برای زیارت خانه ی دوست، سفر به دیار محبوب، «حج» امام حسن مجتبی علیه السلام بیست و پنج مرتبه با داشتن امکانات، مرکب، غلام، اما با پای پیاده و گاهی هم با پای برهنه حرکت می کردند.

گر به شوق کعبه خواهی زد قدم             سرزنش ها گر کند خار مغیلان، غم مخور

پای مبارکشان آبله می زد، ولی عشق او را آنچنان شیدای محبوب کرده بود که بر مرکب عشق سوار بود و همه ی سختی ها را تحمل می کرد، این راه طولانی بین مکه و مدینه با آن ناهمواری راه ها در آن زمان، آسفالتی نبود، راه های همواری نبود، سنگلاخ بود، ریگ های داغ بود، و این پسر پیامبر، این شخصیت اول زمان خودش، با پای پیاده این مسیر را می رفتند و با آنکه شتران را به همراه داشتند، سوار آنها نمی شدند.

جود و کَرَم امام حسن مجتبی علیه السلام

این نشانه ی این بود که عبادت امام حسن مجتبی علیه السلام عبادت عاشقانه بود، و در کنار آن عبادت، توجه امام حسن مجتبی علیه السلام به فقرا، دادرسی از گرفتارها، این با نماز و نیایش و نماز شب و عشق عبادی امام حسن مجتبی علیه السلام موازنه داشت.

همان مقدار که عاشق پرستش خدا بود، به همان مقدار عاشق دادرسی و کمک به ضعفا و فقرا بودند، لذا امام حسن مجتبی علیه السلام مکرر تمام مال خود را تقسیم کرد، حتی کفش های خود را، اگر یک جفت کفش برای خود داشت، یک جفت هم برای رضای خدا می دادند، و این ها برای شیعیان آن امام درس بزرگی است.تحضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در اعتکاف بودند، کسی آمد و خدمت امام در مسجد الحرام رسید، محضر امام گفت: یابن رسول الله به دادم برس، حضرت فرمودند چه مشکلی پیش آمده؟ عرض کرد مقروض هستم و طلبکار مرا تعقیب می کند، حضرت فرمودند اینجا پولی همراهم نیست، عرض کرد که شما می توانید با آبرویتان آبرویم را بخرید، با آنکه امام مجتبی علیه السلام در حال اعتکاف بودند، اما از اعتکاف خارج شدند، رفتند از آبرویشان مایه گذاشتند، و با آن طلبکار کنار آمدند. این هم درس دیگری بود.

امام حسن مجتبی علیه السلام آموزگار همه ی خوبی هاست، الگوی همه ی کمالات است، دلبر همه ی صفات عالیه ی انسانی است و در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، دادرسی، کمک به مستمندان، و عبادت های خاص شبانه و پرستش های خلوتی با خدا، در همه ی اینها نمره ی اول بودند.

علاقه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به امام حسن مجتبی علیه السلام

«إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ»[۱۱] دل از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم برده بود، برخورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با امام حسن مجتبی علیه السلام برخورد عاشق و معشوق بود، زمانی که امام مجتبی علیه السلام به مسجد وارد شدند، کودک بودند و لباس بلند عربی به تن داشتند، هنگام دویدن این لباس بلند به پاهای مبارک امام پیچید و زمین خوردند، وجود مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از منبر پایین آمدند، پیامبر خدا عاطفه داشت، ولی عاطفه ی ایشان عاطفه ی عرشی بود، محبت خدا تمام وجودش را گرفته بود، تا زمانی که کاری مورد رضایت خدا نبود آن کار را انجام نمی دادند، اینکه منبر را ترک کند (در مقابل آن جمعیت) خودشان پایین بیایند و امام حسن علیه السلام را بردارند و نوازش کنند، این معلوم می شود که جزو برترین عبادت هایی بود که وجود نازنین پبامبر صلی الله علیه و آله و سلم « وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَىٰ »[۱۲] گاهی آقا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به امام امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمودند « أبا الرِّیحَانَتِین » ای پدر دو دسته گل من! که امام حسن و امام حسین علیهم السلام باشند. گاهی هم می فرمودند حسن سیب خوشبوی من است، دسته گل زیبای من است.

این تعبیرات لطافت امام حسن مجتبی علیه السلام و جاذبه های خاص امام حسن مجتبی علیه السلام و شدت عشق و علاقه ی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به ایشان را نشان می دهد.

محبت به امام حسن مجتبی علیه السلام همانند محبت به خدای عزوجل است، چون رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و حضرات ائمه علیهم السلام معصوم بودند و دوست داشتنشان برای خدا بوده، همچنین بغض ایشان هم برای خدا بوده است.

السلام علیک یا ابامحمد کریم اهل بیت است ، سفره ی کَرَم ایشان گسترده است، و ان شاء الله شماها که دلتان با مدینه وصل شد، با بقیع وصل شد، با خانه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت فاطمه سلام الله علیها وصل شد، و دستتان به دامن حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام رسید، امید آن دارم که فوق خواسته و آرزویتان از امام حسن مجتبی علیه السلام کَرَم ببینید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] زیارت امام زمان (عج) به نقل از سید بن طاووس – مفاتیح الجنان

[۲] سوره ی مبارکه ی آل عمران آیه ی ۶۱

[۳] سوره ی مبارکه ی احزاب آیه ی ۳۳

[۴] سوره ی مبارکه ی انسان آیه ی ۸

[۵] سوره ی مبارکه ی الرحمن آیات ۱۹ تا ۲۲

[۶] سوره ی مبارکه ی توبه آیه ی ۱۱۹

[۷] سوره ی مبارکه ی شوری آیه ی ۲۳

[۸] سوره ی مبارکه ی سبأ آیه ی ۴۷

[۹] یوره ی مبارکه ی فرقان آیه ی ۵۷

[۱۰] مناقب امیرالمؤمنین و الائمه صفحه ۱۳۵

[۱۱] زیارت جامعه ی کبیره

[۱۲] سوره ی مبارکه ی نجم، آیات ۳ و ۴