«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ یَا نُورَ اللهِ یَا دَاعِیَ الله مَولَانَا سَیِّدَنَا أغِثنَا وَ أدرِکنَا أُنْظُر إلَینَا بِحَقِّ عَمَّتِکَ زَینَب، نَحنُ المُحْتَاجونَ، نَحنُ المُضْطَرُّونَ، نحَنُ المُنْتَظِرونَ».

به حضور مبارک امام زمان‌مان به مناسبت مصیبت جانگداز غروب شمس وجود کانون صبر، مقاومت، بندگی، ولایت‌مداری، حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت عرض می‌کنیم.

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أرْوَاحُنَا فِدَاهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ رِضَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

تسلیت به مناسبت سالروز شهادت حضرت زینب سلام الله علیها

افول ستاره‌ی درخشان نگهبانی و پاسداری از ارزش‌های والای عرشی و خون‌های پاک شهیدان و امام عظیم الشّأن، امام حسین علیه السّلام، الگوی مبارزه، شجاعت، شهامت، امید به آینده، چشمه‌ی یقین حضرت زینب سلام الله علیها را هم به آقا جان خودم، امام زمانم و امام زمان شما و هم به خود شما تسلیت می‌گویم.

در این روز عزای حضرت زینب سلام الله علیها چند نکته را به محضر شما پاکدلانی که خدا را شکر، دو شبی در این خانه‌ی خدا مهمان ویژه بودید و قاعدتاً سفره‌ی دل شما خیلی از نعمت‌ها را چشیده است.

 

تحمّل سختی‌ها راه رسیدن به اهداف عالی

نکته‌ی اوّل همان‌طور که در جلسه‌ی گذشته بیان کردیم- با دید معرفتی در کوچه‌های دعاهای ماه رجب، گشت و گذار داشتن و گوهرهای ناب و پیام‌های توحیدی، ولایی و معرفتی این دعاها را ذخیره کردن است. یکی از این دعاها «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ»[۲] است. خدایا، از تو صبر شاکر می‌خواهم. این یک کلاس است که بلاها، مصیبت‌ها، جنگ‌ها، تحریم‌ها، فشارها و انواع تلخی‌هایی که در زندگی پیش می‌آید، انسان این‌ها را فرصت تلقّی کند، بداند که باید با این‌ها اوج بگیرد. انسان‌های رفاه‌زده، انسان‌هایی که با روح اشرافی زندگی می‌کنند، خدا می‌داند که از دنیای خود هم لذّت نمی‌برند. فرمود: «السَّهَرُ أَلَذُّ لِلْمَنَامِ»[۳] کسی که شب زنده‌داری می‌کند، خواب او کم است که قلّت نوم، یکی از منازل سلوک الی الله است، قلّت کلام است، قلّت منام است، خلوت با خدا است، ذکر به دوام است و مراقبه، اشخاصی که می‌خواهند به سرعت به مقصد اعلی برسند و از مرز عالم طبیعت به ماوراء اشراف پیدا کنند، این موارد را رعایت می‌کنند.

 

در این روایت دارد کسانی که کمتر می‌خوابند، خواب آن‌ها خواب لذیذی است. کسانی که زیاد می‌خوابند از خواب خود لذّت نمی‌برند، خواب آن‌ها راحت نیست. کسانی که کم غذا می‌خورند، گرسنگی می‌کشند وقتی که غذا می‌خورند واقعاً از غذای خود لذّت می‌برند. کسانی که همیشه در عیش و نوش هستند زندگی ندارند. کسانی که بو الهوس هستند خانواده ندارند و اساساً از خانواده‌ی خود لذّت نمی‌برند. لذّت زندگی از آن سخت‌کوش‌ها است، از آن سنگرنشین‌ها است، متعلّق به رزمندگان در جبهه‌های مختلف است لذا امام فرمودند: جنگ برای ما از نعمت‌های خدا بود، جنگ ما را ساخت. اگر ما امروز نفوذ منطقه‌ای داریم، اگر مرز انقلاب ما، استکبارستیزی ما، مقاومت ما، در یمن، در لبنان، در سوریه، در نیجریه و انقلاب فرهنگی ما در کشورهای مختلف اروپایی طرفدار دارد و تا آن‌جا نور انقلاب رفته، نفوذ شهدا رفته است، به برکت این تحمّلی بود که در این هشت سال، مردمی که آمادگی برای جنگ نداشتند، وضعیت معیشتی نابسامانی داشتیم، ارتش ما به هم ریخته بود، سپاه ما نو پا بود، تمام دنیا به جنگ ما آمده بود، ولی مقاومت به ما عزّت داد، به ما قدرت داد و ما این را از حضرت زینب سلام الله علیها آموخته‌ایم. صبر شاکر بود نه این‌که بگوید: ناچار هستیم، حالا چه کنیم، اتّفاقی است که رخ داده است، مقدّر الهی بوده، باید بسازیم. این‌ها حرف است، کسانی که بیدار هستند از این بیداری‌ها حدّاکثر استفاده را می‌برند. اگر در تحریم یک مقدار حوصله می‌کردند و وقت را از دست نمی‌دادند، فرصت را از دست نمی‌دادند، به نیروهای داخلی تکیه می‌کردند، شما جوان‌ها را به کمک می‌خواستند آیا وضع ما این‌طور بود؟! قطعاً این نبود. «صَبْرَ الشَّاکِرِینَ» تحریم می‌تواند برای ما نعمت باشد، فشارها می‌تواند برای ما نعمت باشد، جوّ تبلیغاتی، جنگ روانی، جنگ اخلاقی، جنگ فرهنگی، جنگ اقتصادی، جنگ سیاسی بعضی‌ها را به شدّت تحت فشار می‌گذارد و می‌گویند برای ما کافی است. این‌ها آدم‌هایی هستند که اگر بس هم باشد و کسی بخواهد توقف کند و عقب‌نشینی کند نابود می‌شود، راه دین، راه خدا، راه پیشرفت، راه اوج، راه بالندگی بازگشت عقب‌گرد ندارد. عقب‌گرد، سقوط مطلق است. ملاحظه می‌کنید لیبی به چه روزگاری مبتلا است، مصر به چه روزگاری مبتلا است، اگر این‌ها در انقلاب خود سماجت کرده بودند، امروز بچّه‌های مردم لیبی به عنوان برده به فروش نمی‌رفتند. هر کسی عقب‌نشینی کرده، هر کسی در داخل مبتلا به تردید و شک شده است ضربه‌ی بدی خورده است و حتّی دار و ندار خود را از دست داده است. حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس یزید، در مجلس ابن زیاد حرامزاده، در میان رجّاله‌های تازیانه به دست، آدم‌کش‌هایی که تا آرنج دست ایشان به خون شهیدان آغشته بود، رنگین بود. در مجلس رعب و وحشت، در مجلس آدم‌کش‌ها، ظالم‌ها، خشن‌ها، این نانجیب به حضرت زینب سلام الله علیها گفت: «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ …؟ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا». حضرت زینب سلام الله علیها هم در کوفه و هم در شام و هم در کنار بدن قطعه قطعه‌ی سیّد شهیدان عالم، با نهایت قاطعیت، شفّافیت، اعلان پیروزی کرد، دشمن را شکست‌خورده خواند، برای این‌که ما در شرایط سخت خود را کم نبینیم. حق، شکست ندارد، پیروزیِ باطل هم شکست است امّا کشته شدن در راه حق، پیروزی است. این فرصت‌ها را برای ما تولید می‌کند. به همین دلیل است که در قرآن کریم «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّریقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً»[۴]. در قرآن کریم ۶۰ آیه مربوط به صبر و ۱۲ آیه مربوط به استقامت داریم. آنچه امّتی را، ملّتی را، جمعی را به پیروزی رسانده است، شیرین کردن تلخی‌ها با استقامت است. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»[۵]. هیچ وقت خدا به ما اجازه‌ی یأس نداده است. هیچ کسی شرایطی مثل حضرت زینب سلام الله علیها و اسرای کربلا نبوده است که همه‌ی کسان او را کشته باشند و مردم هم تغییر هویت داده باشند. مردمی که به امام حسین علیه السّلام علاقه داشتند و او را با علاقه دعوت کرده بودند، خودشان علیه امام قیام کردند و امام خود را تشنه و گرسنه شهید کردند. در چنین وضعیت اجتماعی، انحطاط فکری، شکست روانی و اخلاقی، این جمع قلیل با سرود پیروزی قصرهای شام را فتح کردند و علم پیروزی را به یک سه ساله دادند که آن‌جا تا قیامت بگوید: زنده بادا حسین، مرده بادا یزید، ما هستیم و آن‌ها مردنی هستند. این یکی از مسائلی است که دعا، صبر شاکر…

«للَّه درّ النّائبات فانّها               صدأ اللّئام و صیقل الأحرار»[۶]

 

مراقبت نفس از ایجاد حالت عُجب

از این‌که اوضاع در دست نفوذی‌ها قرار گرفته باشد، بی‌انگیزه‌ها به اوضاع مسلّط شده باشند، روز به روز مشکلات اقتصادی بیشتر بشود، مشکلات سیاسی بیشتر بشود، مشکلات اخلاقی، گرفتار بحران بشود، این جملات، این دعا به ما می‌گوید که این فشارها دارد شما را بیدار می‌کند. به جای از میدان عقب‌نشینی کردن، از جهاد شانه خالی کردن، بیایید و نیروهای خود را کیفیت بدهید، «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ»[۷] دومین جمله‌ی آن، مسئله این است که «عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ»[۸] عمل می‌تواند برای انسان، اوج باشد منظور، اعمال خوب است- و می‌تواند برای انسان، سقوط باشد. این اعتکاف، نماز شب‌ها، توسّل‌ها، اشک‌ها، سوزها، نیایش‌ها، خلوت‌ها، توبه‌ها، گاهی انسان را نسبت به گذشته‌ی خود بی‌تفاوت می‌کند و تصوّر می‌کند گریه‌ای کرد، سه روز مهمان خدا بود، دیگر مسئولیت او تمام شد. یک وقت با این نمازی که ما می‌خوانیم، خود را یک فرد منحصر به اعتکاف نمی‌بینیم، خود را منجی جهانیان می‌بینیم و وصل به عالم می‌شویم. به آدم و عالم با نماز خود متّصل می‌شویم. چرا ابتدای نماز تکبیر است و آخر آن تسلیم است و تسلیم هم به عموم است. اوّل می‌گوییم: «الله اکبر» یعنی ما سوی الله را پشت سر می‌اندازیم، سفر الی الحق می‌کنیم امّا بعد که در مسافرت از حق به خلق برمی‌گردیم، آن‌جا به یک نفر سلام نمی‌کنیم. اوّل به پیغمبر خود «السَّلَامُ عَلَیْکَ» می‌گوییم که محور جمع عالمی است، رحمهً للعالمین است، پیغمبر، متعلّق به نسل خودش نبود، پیغمبر، متعلّق به منطقه‌ی جغرافیایی خود نبود، پیغمبر ما، جهانی است، قرآن ما، جهانی است، اسلام ما، فرا زمانی است، فرا منطقه‌ای است، فرا نژادی است، «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ»[۹] اوّل محور اجتماعات جهانی را می‌بینیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ»، بعد جمع و کادر اصلی انقلاب جهانی را می‌بینیم: «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ». فرمود: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»[۱۰] امام زمان از عباد صالح است و در نماز که «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ» می‌گوییم، این رهبری که بنا است دنیا را از فساد نجات بدهد و صلاح را جایگزین فساد کند در نماز ما حضور دارد و ما در سفر من الحقّ إلی الخلق، اوّل چهره‌ی پیغمبر را می‌بینیم، بعد چهره‌ی مصلح را می‌بینیم و بعد به عموم را «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ» آمدیم جهانی بشویم و برویم. ما تا زمانی که از از این تنگ نظری گروهی و صنفی و جریانی نجات پیدا کنیم در حبس هستیم و معنویت ما هم در حبس است. «اللَّهُمَّ اغْفِرلِیَ الذُّنُوبِ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»[۱۱] ما آمده‌ایم خود را خلاص کنیم، آمده‌ایم این دیوارها را برداریم، آمده‌ایم همه را از خودمان بدانیم، آمده‌ایم دست همه را بگیریم، «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏»[۱۲].

 

«عَمَلَ الْخَائِفِینَ»[۱۳] حضرت زهرا سلام الله علیها کسی که آن ایثار عجیب را دارد که ۱۸ آیه در قرآن کریم در سوره‌ی مبارکه‌ی هل اتی برای او آمده است. امّا ببینید قرآن چگونه توصیف می‌کند؟ می‌فرماید: «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ»[۱۴] هر چه عمل شما مقبول‌تر باشد، ترس شما بیشتر می‌شود، خداترسی شما بیشتر می‌شود، بدهی شما بیشتر می‌شود، لینت قلب شما بیشتر می‌شود، خشیت شما بیشتر می‌شود، امّا انسان‌هایی که قشری آمده‌اند و ثواب کرده‌اند حالا از اعتکاف که بیرون می‌روند نسبت به کسانی که برای اعتکاف نیامده‌اند احساس می‌کند آدم بهتری است. این خاصیت عبادت نیست. عبادت این است که دارای انسان را از آدم بگیرد، فقط خدا را داشته باشد، «قُلِ اللَّهُ» نماز ما بت ما نباشد، اعتکاف ما، برای ما دلبری نکند. خدا باید دلبری کند. اگر اعتکاف ما را به خدا نزدیک کرد، به خلق خدا خدمت پیدا می‌کنیم. اگر اهل یقین بودیم همیشه با امید و انرژی، با سختی‌ها، با فساد، با تبعیض، با انحراف، با بدعت، با اشرافی‌گری، با انواع موانعی که بشریت را به انحطاط کشانده است مبارزه می‌کنیم، امّا اگر عمل ما یک عمل قشری بود، خودمان را ساخته‌ایم، مشکل پیدا می‌کنیم، «عَمَلَ الْخَائِفِینَ». سومین جمله‌ی این دعا یقین عابد است. عبادت انسان نباید با تردید باشد، انقلابی‌گری او با تردید نباشد. امام، اهل یقین بود، آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.

 

امسال توفیقی بود که دو مرتبه در جمع شما عزیزان بودیم. من دیشب هم در قم، هم در جمکران و هم در مسجد امام حسن عسگری دعاگوی شما بودم. آن‌جا هم دو شهید مدافع حرم آورده بودند. چه عالمی بود، چه صفایی بود. شهدا چه نسیم رحمتی با خود آورده بودند. شما هم که دیشب مشرّف بودید. إن‌شاءالله این مهر قبولی است، شب آخر شما، خدا برای شما یک پیک فرستاد و گفت: این اعتکاف، گوارای شما باد. آن‌ها هم آمده‌اند و ما آمدن آن‌ها را به فال نیک می‌گیریم. این اعلان رضایت خدا است، در خطّ شهید قرار گرفته‌اید، در خطّ انقلاب قرار گرفته‌اید، در خطّ غیرت و مردانگی قرار گرفته‌اید، در خطّ ولایت قرار گرفته‌اید، در خطّ عرش و اوج قرار گرفته‌اید، عزّت و استقلال خود را تأمین می‌کنید، خط، خطّ شهدا است.

 

در این فضا، دل را به شام بردن و گوشه‌ی چادر این بی‌بی را گرفتن بسیار مایه‌ی امید خواهد بود. مرحوم آقای سیبویه بعضی از شما که هیئتی بوده‌اید قطعاً به یاد می‌آورید- یک پیرمرد یکپارچه صفا بود. او می‌گفت: عموی من که از علمای برجسته‌ی نجف بوده و آقای بهجت هم ایشان را می‌شناخت، گفت: عموی من، امام زمان عجّل الله فرجه را در عالم رؤیا دیده بود. حضرت فرموده بودند: برای فرج من، خدا را به عمّه‌ام، به اسارت عمّه‌ام حضرت زینب سلام الله علیها قسم بدهید. حضرت آیت الله ناصری از علمای صالح بقیه الاسباب در اصفهان است. همچنین او اهل تشرّف است. ایشان در حرم حضرت رضا علیه السّلام به محضر امام زمان عجّل الله فرجه رسیده بود. ایشان در نجف، سر قبر مرحوم آیت الحق، آقا میرزا علی قاضی که رفته بود، گفته بود آیت الکرسی خواندم و صدای ملائکه را شنیدم. گفتند: «عَاشَ سَعیداً و مَاتَ سعیداً» در مورد آقای قاضی گفته‌اند.

ایشان می‌گفتند: وقتی که مشکل دارید، دامن امیر المؤمنین علیه السّلام را بگیرید و بگویید: یا علی، تو را به پریشانی زینب قسم می‌دهم. مادر و دختر هر دو احیاگر هستند، هر دو معلّم استقامت هستند، هر دو پروانه‌ی شمع ولایت هستند، هر دو سوختند امّا دین را احیاء کردند و نگه داشتند، هر دو گرفتار آتش شدند. مادر در کوچه کتک خورد…


[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– إقبال الأعمال (ط – القدیمه)، ج‏ ۲، ص ۶۴۳٫

[۳]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏ ۷۵، ص ۳۶۹٫

[۴]– سوره‌ی جن، آیه ۱۶٫

[۵]– سوره‌ی شرح، آیات ۵ و ۶٫

[۶]– شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج‏ ۶، ص ۳۲۸٫

[۷]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۴۹٫

[۸]– إقبال الأعمال (ط – القدیمه)، ج‏ ۲، ص ۶۴۳٫

[۹]– سوره‌ی انبیاء، آیه ۱۰۷٫

[۱۰]– همان، آیه ۱۰۵٫

[۱۱]– إقبال الأعمال (ط – القدیمه)، ج ‏۲، ص ۷۰۷٫

[۱۲]– سوره‌ی مائده، آیه ۲٫

[۱۳]– إقبال الأعمال (ط – القدیمه)، ج‏ ۲، ص ۶۴۳٫

[۱۴]– سوره‌ی انسان، آیه ۷٫