در منابع اهل سنت روایاتی در این زمینه نقل شده است که در صورت قبول آنها اشکالات و ابهامات متعددی پیش می آید که نمی توان چنین چیزی را پذیرفت. و بر فرض صحت تعیین برای امامت جماعت در یک یا چند نوبت دلیل بر شایستگی لیاقت برای جانشینی پیامبر نمی شود؛ زیرا افراد دیگری نیز بودند که پیامبر اکرم (ص) به لیاقت و شایستگی آنها برای امامت مردم در نماز تصریح کردند، اما هیچ کس آنها را شایسته امامت و خلافت ندانسته است.

 

در منابع اهل سنت آمده است که پیامبر (ص) در زمان بیماری خود روزی ابوبکر را مأمور نماز با مردم کرد. اهل سنت این قضیه را امتیازی برای ابوبکر و دلیلی برای شایستگی او برای امر خلافت دانسته اند، اما این قضیه به صورت های مختلفی نقل شده است که هیچ کدام قابل قبول نیستند.

 

مسلم در صحیح خود از «عایشه» این‌گونه روایت می‌کند: هنگامی که رسول خدا (ص) وارد خانهی من شد، فرمود: «بگویید ابوبکر با مردم نماز بگزارد. گفتم: یا رسول الله! ابوبکر مردی رقیق القلب و دل‌نازک است و هرگاه قرآن بخواند نمی‌تواند از گریه خودداری، نماید ای کاش غیر ابوبکر را فرمان می‌دادی … دو یا سه بار این سخن را تکرار کردم و او فرمود: باید ابوبکر با مردم نماز بگزارد، شما همراهان یوسفید».[۱]

 

در حدیث دیگری عایشه می‌گوید: «هنگامی که رسول خدا (ص) بیمار شد، (همان بیماری که به فوت او انجامید). بلال آمد تا از وقت نماز آگاهش نماید، فرمود: بگویید ابوبکر با مردم نماز بگزارد. تا آن جا که فرمود: شما همراهان یوسفید. پس نزد ابوبکر فرستادیم و او با مردم به نماز ایستاد که پیامبر (ص) در خود احساس سبکی کرد و با تکیه بر دو مرد بیرون آمد… و ابوبکر که وجودش را احساس نمود، خواست تا عقب برود که پیامبر به او اشاره فرمود به جای خود بمان. سپس آمد تا در کنار ابوبکر نشست و ابوبکر به پیامبر (ص) اقتدا نمود و مردم به ابوبکر اقتدا کردند».[۲]

 

طبری می گوید که رسول خدا فرمود: «آیا هنگام نماز فرا رسیده؟ شخصی گفت: آری، فرمود: به ابابکر دستور دهید با مردم نماز بخواند، عایشه گفت: ابوبکر مردی رقیق القلب است. به عمر دستور دهید. پیامبر (ص) فرمود: به عمر بگویید و عمر گفت: من بر ابوبکر مقدم نخواهم شد، مادامی که او حضور دارد، پس ابوبکر جلو افتاد، و پیامبر (ص) احساس نمود از شدت تب او کاسته شده است، پس از منزل بیرون آمد و چون حرکت پیامبر (ص) به گوش ابوبکر رسید، خود را عقب کشاند و پیامبر پیراهن او را کشید و خود در جای او قرار گرفت و رسول خدا (ص) نشست (نماز را نشسته خواند) و از همان‌جایی که ابوبکر انجام داده بود، پیامبر نماز را ادامه داد».[۳]

 

مطالبی که در این روایات آمده است بسیار تأمل بر انگیز و جای سؤالات بسیار دارد که با وجود آنها نمی توان به درستی آنها اطمینان پیدا کرد. بعضی از این سؤالات عبارت اند از:

سؤال۱ – اگر پیامبر (ص) به ابوبکر دستور داده بود که با مردم نماز بخواند، پس چرا با زحمتی که قادر به راه رفتن نبود، به مسجد می‌رود و به نماز مشغول می‌شود؟

 

سؤال۲ – آیا حضور پیامبر در مسجد برای تأیید ابوبکر بوده است؟ اگر چنین است، پس چرا او را کنار می‌زند و پیراهن او را می‌کشد و خود جای او می‌ایستد و نماز می‌خواند؟

 

سؤال۳ – اگر ابوبکر به پیامبر(ص) اقتدا نموده است، چنانچه روایت می‌گوید، پس امامت او معنا ندارد. بنابراین، آیا ممکن است شخصی در زمان واحد و در یک نماز، هم امام باشد و هم مأموم؟

 

سؤال۴ – این نمازی که ابوبکر به جای پیامبر خوانده، کدام نماز بوده است؟ (صبح، ظهر، عشاء) و در کجا این امامت انجام شده است؟ و چرا محدثان اهل سنّت در کتاب های خود این قضیه را متناقض نقل کرده‌اند؟

 

سؤال۵ – اگر این نماز دلیل بر اولویت ابوبکر در خلافت است، پس چرا مهاجرین و انصار و حتی خود ابوبکر در سقیفه به آن استناد نکرده‌اند؟

 

سؤال۶ – اگر نماز ابوبکر به جای پیامبر موجب استحقاق او برای خلافت شده است؛ چرا «عبدالرحمن بن عوف» سزاوار خلافت نباشد؟ مگر نه این است که محدثان اهل سنت در مورد «عبدالرحمن بن عوف» از قول پیامبر اکرم(ص) روایت نقل کرده‌اند و احدی از بزرگان شما در این روایت تشکیک نکرده‌اند که آن حضرت در حقّش فرمود: «صلّی خلفه».[۴]

 

سؤال۷ – آیا این نماز بر فرض ثبوت می‌تواند می‌تواند جای آن همه نصوص جلیّه از طرف پیامبر اکرم(ص) در حق امیر مؤمنان (ع) که فرمود: «یا علی انت منّی بمنزله هارون من موسی»[۵] و … را بگیرد؟

 

سؤال۸ – بر فرض ثبوت این موضوع، چطور پیامبر در بستر بیماری وقتی که امر می‌کند ابوبکر به جای او در مسجد امامت کند هذیان نمی‌گوید! اما وقتی که امر می‌کند قلم و کاغذی بیاورید تا بنویسم چیزی را که بعد از من به ضلالت و گمراهی نیفتید، به قول عمر نستجیر بالله آن حضرت هذیان می‌گوید؟![۶]

اگر پیامبر اکرم (ص) هذیان می‌گوید، پس چرا قول آن حضرت را در نماز ابوبکر ملاک قرار داده‌اید؟! و اگر هذیان نمی‌گوید، پس چرا عمر به آن حضرت نسبت هذیان گویی را داد؟!

 

سؤال۹ – در زمانی که پیامبر اکرم در بستر شهادت بود، امر کرد که اصحاب در لشکر اسامه شرکت کنند و فرمود: «جًهًّزوا علی جیش اسامه[۷] لعن الله من تخلف عنه».[۸]

به نظر همه مورخان تا زمان شهادت پیامبر اکرم اسامه از جنگ بر نگشته بود، حال با توجه به این حقیقت آیا ابوبکر در لشکر اسامه شرکت کرد یا خیر؟ اگر شرکت نکرد، پس تخلف از امر پیامبر اکرم را نموده است[۹]. و اگر شرکت کرده است، در این صورت در مدینه نبوده تا توانسته باشد به جای پیامبر نماز خوانده باشد.[۱۰]

پس با وجود چنین تناقضی چه طور شما می‌گویید: ابوبکر به جای پیامبر اکرم (ص) نماز خوانده است؟

 

سؤال ۱۰ – چرا پیامبر اکرم زنان خود را سرزنش می‌کند و آنان را همچون زنانی می‌داند که می‌خواستند حضرت یوسف را گمراه نمایند؟ مگر عایشه چه کرده بود که مستحق چنین ملامتی شد؟!

 

با توجه به این همه سؤال بدون پاسخ نمی توان صحت و دلالت چنین روایاتی را پذیرفت. آیا این همه مسائل کافی نیست که ما را وادار به اندیشه نماید که این دستورات و روایات چگونه بوده‌اند؟[۱۱]

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. صحیح مسلم، کتاب الصلاه، ج۱، ص۳۱۳؛ صحیح بخاری، کتاب الاذان، ج۱، ص۸۷؛ مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۲۲۹؛ مسند ابی عوانه، ج۲، ص۱۱۴؛ و … .

[۲]. صحیح بخاری، کتاب الصلاه، ج۱، ص۸۵و۹۲؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۸۵ و ۹۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۲۱۰؛ سنن نسائی، ج۳، ص۹۹ و ۱۰۰ و …

[۳]. تاریخ طبری، ج۲، ص۲۳۰، ط بیروت

[۴]. مغازی، واقدی، ج۳، ص۱۰۱۲؛ تهذیب الکمال، ج۱۴، ص۱۲۲٫

[۵].همان

[۶]. عمر بن خطاب برای جلوگیری از امر وصیت آن حضرت، گفت:«دعو الرجل فانه لیهجر!!! حسبنا کتاب الله»؛ «واگذارید این مرد (رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم) را؛ زیرا که او هذیان می‌گوید، کتاب خدا ما را بس است». گذشته از اجماع علمای شیعه، اکابر علمای اهل سنت نیز به عبارت و الفاظ مختلف آن را نقل نموده‌اند:

الف) صحیح بخاری، کتاب العلم، بابا کتابه العلم، ج۱ ص۳۹، ج۲ ص ۱۱۸ – ج۴، باب قول المریض از کتاب المرضی، ص۵ – ج۶، باب مرض النبی و وفاته، ص۱۱ – ج۴ کتاب الجهاد، باب جوائز الوفد، ص۸۵٫

ب) صحیح مسلم، ج۶ کتاب الوصیه باب ترک الوصیه ص ۷۶.

ج) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی، ج۲ ص۵۳۶ و ج۲ ص۲۰.

د) کامل ابن اثیر، ج۲ ص۲۱۷.

[۷]. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۲ ص۵۷ و ج۸ ص۶۰؛ معجم الکبیر، طبرانی، ج۳ ص۱۳۰؛ کنزالعمال، ج۱۰ ص۵۷۶؛ و …

[۸]. الملل و النحل، شهرستانی، ج۱ ص۲۳؛ تاریخ خلیفه ابن خیاط، ص۶۳-۶۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۶ ص۵۲ و …

[۹]. مضافا بر این که اگر بگوییم ابوبکر در لشکر اسامه شرکت نکرده، مشمول لعن پیغمبر پیغمبر اکرم شده است؛ زیرا طبق بعضی از نقل‌ها که در پاورقی شماره (۸) نقل شد رسول خدا متخلفان از جیش اسامه را لعنت کرده است.

[۱۰].بیشتر مورخان اهل سنت تصریح کرده ان که ابوبکر جزئ لشکریان اسامه بوده است، از جمله:

طبقات الکبری، ابن سعد، ج۴ ص۴۶ و ۱۳۶؛ تهذیب ابن عساکر، ج۲ ص۳۹۱ و ج۳ ص۲۱۵؛ کنزالعمال، ج۵ ص۳۱۲؛ تاریخ الخمیس، ج۲ ص۱۷۲؛ تاریخ یعقوبی ج۲ ص۹۳؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱ ص۵۳ و ج۲ ص۲۱؛ و … .

[۱۱].برگرفته از فاروق اعظم علی (ع)  با اندکی تصرف.