پاسخ کوتاه:

  1. اخبار و روایات صحیح و فراوانی در منابع مخالفان وجود داردکه ثابت می کند آیه ی شراء نفس در حق امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده است. بنابراین این موضوع قابل انکار نیست.
  2. خداوند در آیه ی شراء نفس می فرماید: «و مِن الناس مَن یَشری نفسَه ابتغاء مرضات الله …»، و نفرموده است: «و من الناس من یُقتَل فی سبیل الله …». به عبارت دیگر آیه مورد نظر از شراء نفس سخن گفته است، نه از کشته شدن در راه خدا.

پس کشته نشدن حضرت در جریان لیله المبیت تعارضی با این آیه ندارد. توجه شود که مفهوم شراءِ نفس یعنی جان خود را در کف دست قرار دادن و راضی به حکمِ او بودن است. حضرت امیر نیز در جریان لیله المبیت جان خود را در معرض هر گونه خطری قرار داد و همانطور که آیه از ابتغاء مرضات الهی سخن گفته است، به هر گونه اتفاقی راضی بود.

حال این که خداوند به بندگانش منّت نهاد، و جان امیرالمؤمنین را حفظ کرد تا به واسطه ی او امر ولایت پس از پیامبر منقطع نشود؛ دخلی به جانبازی و فداکاری حضرت امیر ندارد. حضرت جانش را در معرض هر خطری قرار داد، ولی خداوند با نظرِ «رأفت» خود بر بندگانش منّت نهاد و او را حفظ فرمود. از این رو در انتهای آمده است: «و الله روؤف بالعباد».

پاسخ تفصیلی:

الف) ذکر شأن نزول آیه شراء در کتب مفسرین اهل سنت

ابتدا ذکر می کنیم که شأن نزول آیه ی شراء با اسناد صحیح و فراوان در حق حضرت امیر گزارش شده است، و این امر قابل انکار نیست.

 احمد بن حنبل در مسند، در ضمن حدیثی صحیح السند و طولانی به ذکر ده فضیلت از فضایل امیرمومنان، از زبان عبدالله بن عباس می پردازد که در ششمین مورد به «لیله المبیت» اشاره می کند[۱]. احمد بن حنبل در انتهای همین حدیث سندی دیگر از همین طریق(عمرو بن میمون از ابن عباس) ارائه می کند.

«نسائی» در خصایص نیز با سندی دیگر همین طریق را متذکر می شود.

«حاکم نیشابوری»[۲] در  مختصرى از این حدیث را نقل کرده است. هم چنین مختصری از این حدیث را «طبرانى» هم در «معجم الکبیر» و هم در «معجم الاوسط»، آورده‏است.

 محب طبرى در (الریاض النضره ۲/ ۲۰۳) و نیز در (ذخائر العقبی ص ۸۶) ، حافظ ابو القاسم دمشقى در «الموافقات» و در «الاربعین الطوال»، متّقى هندی در (کنز العمال ۸/ ۳۳۳) به اختصار و ابوبکر هیثمى در (مجمع الزوائد ۹/ ۱۱۹) ، نیز در این باره احادیثی را نقل کرده اند. علاوه بر این، دیگر اندیشمندان اهل تسنن نیز هر یک به گونه ای ماجرای لیله المبیت را بازگو کرده اند:

حاکم نیشابوری در «المستدرک علی الصحیحین»، به نقل از علی بن الحسین، با اشاره به لیله المبیت ذکر می کند: اولین کسی که در راه به دست آوردن خرسندی خدا از خود گذشتگی کامل نشان داد، علی بن ابی طالب علیه‌السلام بود[۳]. حاکم پس از نقل این حدیث آن را صحیح برمی‌شمرد.

حاکم حسکانی نیز همین حدیث را از حاکم نیشابوری شنیده است و در کتاب شواهد التنزیل دقیقاً همین حدیث را با لفظ «حدثنا حاکم ابو عبدالله الحافظ» آغاز می نماید. ضمناً او دو حدیث دیگر را در خصوص اولیّت امیرمؤمنان در اهدای جانش در جهت ابتغای رضوان الهی از امام سجاد علیه السلام متذکر می شود.  سیوطی نیز ذیل آیه ی سی ام از سوره انفال، واقعه‌ی لیله المبیت را شرح می‌دهد و همین ابیات را متذکر می شود.

توجه شود که در تمام روایات فوق، به موضوعِ شراء نفسِ حضرت امیر و لیله المبیت، تؤامان اشاره شده است.

جمهور مفسران اهل تسنن نیز ذیل آیه ۲۰۷ سوره ی بقره، در خصوص شراء نفس حضرت امیر سخن ها گفته اند. البته ایشان، نظرات دیگر در خصوص شأن نزول این آیه را نیز را بدون آن که بررسی نمایند، و در پی رفع تعارض باشند، ذکر کرده اند. که در قسمت بعدیِ پاسخ به آن می پردازیم.

فخر رازی (متوفای ۶۰۶ هـ ق) در «تفسیر کبیر»، پس از ذکر شأن نزول این آیه درباره حضرت امیر علیه‌السلام، بنا بر روایتی ذکر می کند که در آن شب، ملائک مقرب الهی به بالین امیرالمؤمنین علیه‌السلام، فرود آمده و به وی بشارت می دهد که ملائک بر تو مباهات می کنند. و همان شب بود که آیه نازل شد[۴].

 آلوسى (متوفای ۱۲۷۰هـ ق) نیز در ذیل این آیه می گوید به این واقعه اشاره می کند و بیان می دارد که امامیه و بعضی از ما اهل سنت این آیه را مختص به شب لیله المبیت می دانند[۵]. قرطبى (متوفای ۴۶۳ هـ .ق) نیز همین را گفته است[۶].

 ابو سحاق ثعلبی (متوفای ۴۲۷ هـ .ق) در تفسیرش این شأن نزول را با جزئیات بیشتری نقل کرده است:‌ «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هنگامی که تصمیم به هجرت به سوی مدینه گرفت، علی علیه السلام را در مکه مأمور بازگرداندن امانت‌های مردم که نزد او بود، فرمود. پیامبر در شب عزیمتش دستور داد علی علیه السلام در بستر او بخوابد. آن شب مشرکین اطراف خانه او را گرفته بودند و قصد کشتن پیامبر را داشتند. پیامبر به علی علیه السلام فرمود: «روانداز سبزرنگ مرا روی خود بینداز و در بستر من بخواب. ان‌شاءالله هیچ اتفاقی نخواهد افتاد» علی علیه السلام نیز همین کار را انجام داد. در این هنگام خداوند به جبرائیل و میکائیل فرمود: «من در میان شما پیمان برادری ایجاد کردم و حیات یکی را طولانی‌تر از دیگری قرار دادم. کدام یک از شما این حیات طولانی را برای دیگری می‌خواهد»؟ اما هر یک از آن دو، ترجیح دادند زندگی ِ طولانی‌تر، از آنِ خودشان باشد.

خداوند به آنها وحی فرستاد: شما چرا هم چون علی بن ابی طالب علیه السلام نیستید؟ من میان او و محمد، برادری بر قرار ساختم و او در بستر پیامبر خوابید و جان او را بر جان خویش مقدم شمرد. به زمین فرود بروید و او را از شر دشمنانش حفظ کنید. آن ها فرود آمدند. جبرئیل بالای سَرِ علی و میکائیل پایین پایش ایستاد. جبرئیل گفت: «آفرین، آفرین! ای علی چه کسی همانند تو است؟! خداوند متعال به تو نزد فرشتگان مباهات کرد. در این هنگام که پیامبر به سوی مدینه می‌رفت، یعنی بین مکه و مدینه این آیه (۲۰۷ بقره) نازل شد[۷]. ابن اثیر (متوفای ۶۳۰ هـ .ق) در «اسدالغابه» نیز همین روایت را از ثعلبی ذکر می کند[۸].

خوارزمی  (متوفای ۵۶۸ هـ .ق) از علمای حنفی مذهب در کتاب «المناقب» شرح حال جبرئیل را پس از واقعه لیله المبیت را گزارش کرده است.

حاکم حسکانی نیز در شواهد التنزیل احادیث متعددی را با ۴ طریق متفاوت ارائه می‌کند که شأن نزول آیه مذکور را  لیله المبیت و جانبازی حضرت امیر معرفی کرده است.

غیر از مواردی که تا کنون یاد شد (احمد بن حنبل، نسایی، حاکم نیشابوری، حاکم حسکانی به ۴ طریق، خوارزمی به ۲طریق، ثعلبی، فخررازی، آلوسی، قرطبی، دمشقی، هیثمی، طبرانی)، دوازده تن دیگر از اندیشمندان اهل تسنن نزول آیه ی «شراء» را در شأن حضرت امیر دانسته اند، و وقوع آن را لیله المبیت و جانبازی آن حضرت معرفی کرده اند که اسامی ایشان فهرست‌وار ذکر می شود:‌

  1. تَنوخی در المستجاد، ص ۱۰
  2. غزّالی در احیاء العلوم، ج ۳، ص ۳۹
  3. یعقوبی در تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۹
  4. کنجی شافعی در کفایه الطالب، ص ۲۳۹
  5. شَبلنجی در نور الابصار، ص ۸۶
  6. ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه، ص ۳۱
  7. سبط بن جوزی در تذکره الخواص، ص ۳۵
  8. دِیار بَکری در تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۳۲۵
  9. قُندوزی حنفی در ینابیع الموده، ص ۹۲
  10. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج ۱۳، ص ۲۶۲
  11. زینی دحلان در السیره النبویه، در حاشیه السیره الحلبیه، ج ۱، ص ۳۰۶
  12. ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق ذیل ترجمه علی بن ابیطالب جزء ۴۲، ص ۶۷

بنابراین جانبازی حضرت امیرالمؤمنین در لیله المبیت با بسامد فراوان و از طرق متعددی و با اخبار صحیح در منابع اهل تسنن ذکر شده، به طوری که اسکافی به تواتر این حدیث این گونه اعتراف کرده است:

«حدیث واقعه لیله المبیت متواتر گردیده و از این نظر میان این حدیث و آن چه در قرآن کریم آمده است، فرقی نیست و جز دیوانه و یا کسی که با اهل این آیین ارتباطی ندارد، فرد دیگری آن را انکار نمی کند. »

ب) لازمه ی شراء نفس کشته شدن نیست.

سؤال کننده می گوید:علی در جریان لیله المبیت کشته نشد، پس نزولِ آیه‌ی شراء نفس ربطی به لیله المبیت ندارد. از او می-پرسیم: چه کسی گفته است که باید حتماً  قتل و کشتاری صورت بگیرد تا معنای این آیه تحقق پیدا کند؟ این آیه از «قُتل فی سبیل الله» سخن نمی  گوید که زنده ماندن امیرالمؤمنین علیه السلام در واقعه لیله المبیت معارضِ با آن باشد. امیرالمؤمنین علیه السلام جان خود را در معرض هرگونه خطری قرار می دهد، و بدین وصف رضایت الهی را به دست می آورد. حال این که خدا اراده کرده تا حضرت امیر در این واقعه زنده بماند، دخلی به فداکاری علی علیه السلام ندارد و از جانبازی او چیزی نمی کاهد. و جانبازی امری متواطی و غیر مشکک است.

 یعنی جانبازی کمتر و بیشتر ندارد. اگر کشته نشدن در راه خدا را ساقط کننده ی همه فداکاری ها و جانبازی ها بدانیم، پس مجاهدان در میدان حرب که زنده از نبرد باز می گردند، هیچ فضیلتی نخواهند داشت!  قرآن از زبان حضرت ابراهیم علیه‌السلام خطاب به  فرزندش اسماعیل علیه‌السلام می فرماید: «یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُک »، اما این مسلم است که نه اسماعیل و نه هیچ کس دیگری در آن واقعه ذبح نشد. پس با  فرضِ شبهه مطرح شده در بالا، یا باید آیه‌ی ذبح اسماعیل یا داستان ذبح نشدن او (یکی از این دو) را تکذیب کنیم. به عبارت دیگر این که اسماعیل زنده از قربان گاه بر می گردد، نمی تواند دلیلی برای ردّ آیه ی «انی اذبحک» باشد. حال چه رسد به واقعه لیله المبیت و  آیه‌ی «شراء» که هیچ لفظی مبنی بر کشته شدن یا شهادت یا ذبح شدن در آن نیامده است.

صفت حضرت اسماعیل علیه السلام ذبیح الله است (مفسرانی چون طبری، قرطبی، ابن کثیر، سمرقندی، فخر رازی، آلوسی و … او را با این لقب خوانده اند)، در حالی که او اصلاً ذبح نشده است. در واقع همین که او در اجرای فرمان خدا صبر نمود، از فضیلت و عنوان مذکور برخوردار  است. در نتیجه از آن جایی که امیرالمومنین علیه السلام، راضی به کشته شدن بود، پس هم عنوان «شراء نفس»، برای او مصداق دارد، و هم از فضیلت آن برخوردار است. چرا که علی جان خودش را در راه تسلیم حق کرد و راضی به هر اتفاقی بود و در راه جانبازی، خواهش و پاداشی نطلبید و گله و بهانه ای نداشت. همان‌گونه که اسماعیل نیز، هم از عنوان ذبیح اللهی و هم از فضیلت آن برخوردار است.

[۱] . حَدَّثَنَا عَبْداللَّهِ حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ حَمَّادٍ حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَهَ حَدَّثَنَا أَبُو بَلْجٍ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ مَیْمُونٍ قَالَ إِنِّی لَجَالِسٌ إِلَى ابْنِ عَبَّاسٍ إِذْ أَتَاهُ تِسْعَهُ رَهْطٍ فَقَالُوا یَا أَبَن عَبَّاسٍ إِمَّا أَنْ تَقُومَ مَعَنَا وَإِمَّا أَنْ یُخْلُونَا هَؤُلَاءِ قَالَ فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ بَلْ أَقُومُ مَعَکُمْ قَالَ وَهُوَ یَوْمَئِذٍ صَحِیحٌ قَبْلَ أَنْ یَعْمَى قَالَ فَابْتَدَءُوا فَتَحَدَّثُوا فَلَا نَدْرِی مَا قَالُوا قَالَ فَجَاءَ یَنْفُضُ ثَوْبَهُ وَیَقُولُ أُفْ وَتُفْ وَقَعُوا فِی رَجُلٍ لَهُ عَشْرٌ وَقَعُوا فِی رَجُلٍ … قَالَ وَشَرَى عَلِیٌّ نَفْسَهُ لَبِسَ ثَوْبَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ثُمَّ نَامَ مَکَانَهُ قَالَ وَکَانَ الْمُشْرِکُونَ یَرْمُونَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ … «عمرو بن میمون» گفت: کنار «ابن عباس» نشسته بودم، نُه نفر آمدند و گفتند: اى پسر عباس! یا از محل خود برخیز و با ما بیا، و یا به کسانى که در کنار تو نشسته‏اند، دستور بده این محل را خلوت کنند تا مطالبى را که در نظر داریم با تو در میان بگذاریم. «ابن عباس» گفت: من با شما مى‏آیم. «ابن میمون» گفت: این واقعه زمانى بود که هنوز «ابن عباس» بینایی اش را از دست نداده بود «ابن میمون» گوید: اندکى از ما دور شدند و مطالبى گفتگو شد که ما از چگونگى آنها خبردار نشدیم. طولى نکشید «ابن عباس» برآشفته خاطر و در حالى که گوشه عبایش از شدّت ناراحتى روى زمین کشیده مى‏شد، بازگشت و مى‏گفت: افّ‏ بر اینها و تف‏ بر آنان! از مردى بدگوئى مى‏کنند که از ده‏ خصلت ارزنده برخوردار است … [تا آن جا که گفت:] على علیه السّلام جان پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله را خرید [و جان خود را در بهاى آن تسلیم کرد؛] جامه ی پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله را پوشید و به جاى آن حضرت در بستر ایشان خوابید که مشرکان از بیرون خانه در انتظار فرصت بودند تا بر پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله حمله کنند و آن حضرت را به شهادت رسانند…

 

.[2] المستدرک ج۳، ص۴

[۳] . وقد حدثنا بکر بن محمد الصیرفی بمرو ، ثنا عبید بن قنفذ البزار ، ثنا یحیى بن عبد الحمید الحمانی ، ثنا قیس بن الربیع ، ثنا حکیم بن جبیر ، عن علی بن الحسین قال : «إن أول من شرى نفسه ابتغاء رضوان الله علی بن أبی طالب» وقال علی عند مبیته على فراش رسول الله صلى الله علیه وسلم شعرا وقیت بنفسی خیر من وطئ الحصا ومن طاف بالبیت العتیق وبالحجر رسول إله خاف أن یمکروا به فنجاه ذو الطول الإله من المکر وبات رسول الله فی الغار آمنا موقى وفی حفظ الإله وفی ستر وبت أراعیهم ولم یتهموننی وقد وطنت نفسی على القتل والأسر  یعنی: «‌نخستین کسى که در راه بدست آوردن خرسندى خدا از خود گذشتگى کامل نشان داد، على بن ابیطالب علیه السّلام بود. علی علیه‌السلام درباره‌ی هنگامى که به جاى آن حضرت آرمیده بود این ابیات را سرود: (همان ابیاتی که در ترجمه متن امالی شیخ طوسی متذکر شدیم.) ر.ک: المستدرک ج۳، ص۵٫

[۴] . « نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ بَاتَ عَلَى فِرَاشِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَیْلَهَ خُرُوجِهِ إِلَى الْغَارِ،

وَیُرْوَى أَنَّهُ لَمَّا نَامَ عَلَى فِرَاشِهِ قَامَ جِبْرِیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ عِنْدَ رَأْسِهِ، وَمِیکَائِیلُ عِنْدَ رِجْلَیْهِ، وَجِبْرِیلُ یُنَادِی: بَخٍ بَخٍ مَنْ مِثْلُکَ یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ یُبَاهِی اللَّهُ بِکَ الْمَلَائِکَهَ وَنَزَلَتِ الْآیَهُ» (تفسیر رازی، تفسیر مفاتح الغیب، تفسیر کبیر)، ج۵، ص۲۵۰٫

[۵] . « قال الإمامیه وبعض منا: إنها نزلت فی على کرم الله تعالى وجهه حین استخلفه النبی صلى الله تعالى علیه وسلم على فراشه بمکه لما خرج إلى الغار» ر.ک: تفسیر روح المعانی، ج۱، ص۴۹۲

[۶] . تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۱

[۷] . تفسیر ثعلبی، ج۲ ، ص۱۲۶

[۸] . اسد الغابه، ج۳، ص۶۲۰