نخست باید دانست اگرچه گناه کوچک تر، پلیدى و زشتى کمتر دارد و نسبت به گناه بزرگ تر، آفت کمترى دارد، اما توجیه این کار اگر همراه با حق دادن به خود باشد، موجب تکرار گناه کوچک و خوددارى از توبه مى شود این وضعیت خطرناک است و روحیه تخلف در آدمى ریشه مى دواند و آینده فرد قابل پیش بینى نیست.

در فرازى از پندهاى پیامبر رحمت صلى الله علیه و آله به اباذر مى آموزیم، که فرمود: «یا اباذر، لاتنظر الى صغر الخطیئه و لکن انظر الى من عصیت»؛[۱] «اى اباذر به کوچکى گناه نگاه نکن، بلکه به بزرگى کسى بنگر که او را نافرمانى کرده اى».

شاید با توضیحى مختصر و گذرا درباره گناهان کوچک، مقدارى با جایگاه آن در آیات و روایات آشنا شویم:

ممکن است مرتکبین به گناهان کوچک، عملى را انجام دهند که از نظرشان در درجه دوم اهیمت قرار داشته و پندارشان این باشد که از حیث کوچکى قابل بخشش است، غافل از این که تکرار صغیره و کوچک شمردن آن، خود گناه کبیره است و مداومت بر آن، آدمى را در ارتکاب گناه گستاخ مى کند! علاوه، چنین کسانى فراموش مى کنند که چه کسى مورد عصیان و نافرمانى قرار گرفته است؟

ناگفته نماند که گناهان کوچک هم چون نخ نازک و باریکى هستند که با تکرار، تبدیل به ریسمان ضخیمى شده که پاره کردن آن مشکل است!

تا چند ز دست خویش فریاد

کنم از کرده خود کجا روم داد کنم

طاعات مرا گناه باید شمرى

پس، از گنه خویش چسان یاد کنم

در این راستا امام على علیه السلام مى فرماید: «أَشَدِّ الذنوب ما استهان بِه صاحبُه»؛[۲] «بزرگ ترین گناهان آن معصیتى است که گناهکار آن را کوچک بشمارد».

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق وعرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – طبرسى، مکارم الاخلاق، ص ۴۶۰، منشورات شریف رضى، ۱۳۹۲قمرى.

[۲] – نهج البلاغه، ص ۵۳۳، قم: دارالهجره.