اهل بیت > دفتر شعر > امام حسین علیه السلام > حضرت علی اکبر علیه السلام > گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم
گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم
مدح حضرت علی اکبر علیه السلام؛ شاعر: غلامرضا سازگار
گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم
نفس شمرده زدم، همرهت پیاده دویدم
محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم
گهی به خاک فتادم، گهی ز جای پریدم
دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت
خدای داند و دل شاهد است، من چه کشیدم
دو چشم خود بگْشا و سوال کن که بگویم
ز خیمه تا سر جسم تو، من چگونه رسیدم
ز اشک دیده، لبم تر شد آن زمان که به خیمه
زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم
نه تیغ شمر مرا میکشد، نه نیزهی خولی
زمانه کشت مرا لحظهای که داغ تو دیدم
هنوز «العطشت» میزد آتشم ز میدان
صدای «یا ابتا»ی تو را دوباره شنیدم
سِزَد به غربت من، هر جوان و پیر بگرید
که شد به خون جوانم خضاب، موی سفیدم
کنار کشتهی تو با خدا معامله کردم
نجات خلق جهان را به خونبهات خریدم
بگو به نظم جهانسوز «میثم» این سخن از من
که دست از همه شستم، رضای دوست خریدم
شاعر: غلامرضا سازگار
پاسخ دهید