گفتگوی امام حسین علیه السلام با کوفیان ۲
به روایت سیّد بن طاووس
سیّد بن طاووس افزوده است:
چون امام این خطبه را خواند و دخترانش و خواهرش سخن او را شنیدند، گریه و شیون کردند و صدای نالههایشان بلند شد. امام، برادرش عبّاس و پسرش علی اکبر را فرستاد که آنان را آرام کنید. به جانم سوگند گریۀ آنان بسیار خواهد بود.
و زاد سیّد بن طاووس:
فَلَمَّا خَطَبَ هَذِهِ الْخُطْبَهَ وَ سَمِعَ بَنَاتُهُ وَ أُخْتُهُ زَیْنَبُ کَلَامَهُ بَکَیْنَ وَ نَدَبْنَ وَ لَطَمْنَ وَ ارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُهُنَّ فَوَجَّهَ إِلَیْهِنَّ أَخَاهُ الْعَبَّاسَ وَ عَلِیّاً ابْنَهُ وَ قَالَ لَهُمَا: «سَکِّتَاهُنَّ فَلَعَمْرِی لَیَکْثُرَنَّ بُکَاؤُهُنَّ».[۱]
[۱]– اللهوف: ۱۴۷، موسوعه کلمات الامام الحسین (ع): ۴۲۹ ذیل ح ۴۰۵٫
پاسخ دهید