شیخ صدوق گوید:
امام برخاست و تکیه بر شمشیر خود داد و با صدایی رسا ندا داد: شما را به خدا آیا مرا میشناسید؟ گفتند: آری، تو پسر و نوادۀ رسول خدایی. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید جدّم رسول خداست؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید مادرم فاطمه دختر پیامبر است؟ گفتند: آری میدانیم. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید پدرم علی بن ابیطالب است؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید جدۀ من خدیجۀ کبری، اوّلین زن مسلمان از این امّت است؟ گفتند: آری. پرسید: شما را به خدا آیا میدانید که حمزۀ سیّد الشّهداء عموی پدر من است؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید جعفر طیّار عموی من است؟ گفتند: آری میدانیم. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید این شمشیر رسول خدا (ص) است که در دست من است؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید این عمامۀ پیامبر است که بر سر من است؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید که علی، اوّلین مسلمان و از همۀ آنان داناتر و بردبارتر بود و او ولی و سرپرست هر زن و مرد باایمان است؟ گفتند: آری. فرمود: پس چرا ریختن خونم را روا میدانید، در حالی که پدرم فردای قیامت، حامی کوثر است و افرادی را از کنار حوض کوثر عقب میراند، آنگونه که شتران بازگشته از آبشخور را میرانند، و روز قیامت لوای حمد در دست جد من است؟ گفتند: آری همۀ اینها را میدانیم، ولی از تو دست برنمیداریم تا از تشنگی بمیری.
امام حسین (ع) که آن روز ۵۷ ساله بود، با دست، محاسن خود را گرفت و فرمود: خشم خدا بر یهود آنگاه فزونی یافت که گفتند: عزیر پسر خداست و خشم الهی بر نصارا وقتی شدّت گرفت که گفتند: مسیح پسر خداست و غضب خدا بر مجوس آن دم زیاد شد که غیر از خدا آتش پرست شدند و خشم الهی بر قومی آن زمان شدّت یافت که پیامبرشان را کشتند و غضب الهی بر این گروه نیز شدّت یافته که میخواهند پسر پیامبرشان را بکشند.
قال الصّدوق:
ثُمَّ وَثَبَ الْحُسَیْنُ (ع) مُتَوَکِّئاً عَلَى سَیْفِهِ فَنَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ، فَقَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْرِفُونِّی؟ قَالُوا: نَعَمْ، أَنْتَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ وَ سِبْطُهُ، قَالَ: أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ (ص)؟ قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ، قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أُمِّی فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ؟ قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ، قَالَ: أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أَبِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ؟ قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ، قَالَ: أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدَّتِی خَدِیجَهُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ أَوَّلُ نِسَاء هَذِهِ الْأُمَّهِ إِسْلَاماً؟ قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ، قَالَ: أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ سَیِّدَ الشُّهَدَاءِ حَمْزَهَ عَمُّ أَبِی؟ قَالُوا:اللَّهُمَّ نَعَمْ، قَالَ: فَأَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَعْفَرَ الطَّیَّارِ فِی الْجَنَّهِ عَمِّی؟ قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ، قَالَ: فَأَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ هَذَا سَیْفُ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَنَا مُتَقَلِّدُهُ؟ قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ، قَالَ: فَأَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ هَذِهِ عِمَامَهُ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا لَابِسُهَا؟ قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ، قَالَ: فَأَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ عَلِیّاً کَانَ أَوَّلَهُمْ إِسْلَاماً وَ أَعْلَمَهُمْ عِلْماً وَ أَعْظَمَهُمْ حِلْماً وَ أَنَّهُ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ؟ قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ: قَالَ: فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِی وَ أَبِی الذَّائِدُ عَنِ الْحَوْضِ غَداً یَذُودُ عَنْهُ رِجَالًا کَمَا یُذَادُ الْبَعِیرُ الصَّادِرُ عَنِ الْمَاءِ وَ لِوَاءُ الْحَمْدِ فِی یَدِ جَدِّی یَوْمَ الْقِیَامَهِ؟ قَالُوا: قَدْ عَلِمْنَا ذَلِکَ کُلَّهُ وَ نَحْنُ غَیْرُ تَارِکِیکَ حَتَّى تَذُوقَ الْمَوْتَ عَطَشاً، فَأَخَذَ الْحُسَیْنُ (ع) بِطَرَفِ لِحْیَتِهِ وَ هُوَ یَوْمَئِذٍ ابْنُ سَبْعٍ وَ خَمْسِینَ سَنَهً، ثُمَّ قَالَ: اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى الْیَهُودِ حِینَ قَالُوا: عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى النَّصَارَى حِینَ قَالُوا: الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ وَ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى الْمَجُوسِ حِینَ عَبَدُوا النَّارَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى قَوْمٍ قَتَلُوا نَبِیَّهُمْ وَ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى هَذِهِ الْعِصَابَهِ الَّذِینَ یُرِیدُونَ قَتْلَ ابْنِ نَبِیِّهِمْ. [۱]
[۱]– الامالی: ۱۳۵، اللهوف: ۱۴۵، البحار ۴۴: ۳۱۸، العوالم ۱۷: ۱۶۷، اعیان الشیعه ۱: ۵۹۹، موسوعه کلمات الامام الحسین (ع): ۴۲۷ ح ۴۰۵٫
پاسخ دهید