مسعودی روایت میکند:
کمیت شاعر به مدینه آمد و خدمت امام باقر (ع) رسید. با آنکه شب، حضرت اجازهی ورود داد. برای امام شعر خواند. چون به این بیت رسید:
کشتهی کربلا که نیرنگ به او زدند، میان غوغای امّت و فرومایگان.
حضرت فرمود: اگر مالی داشتیم تقدیم میکردیم، ولی پاداش تو همان سخنی است که رسول خدا (ص) به حسان بن ثابت فرمود: تا وقتی که از ما خاندان دفاع میکنی، پیوسته از سوی روح القدس مؤید هستی. و از نزد امام بیرون آمد.
روی المسعودیّ:
إن کمیت بن زیاد الأسدیّ الشّاعر قدم المدینه؛ فأتی أبا جعفر محمّد بن علیّ [بن الحسین بن علیّ](رضی الله عنه) ، فأذن له لیلا و أنشده، فلمّا بلغ المیمیّه قوله:
و قتیل بالطفّ غودر فیهم بین غوغاء أمّه و طغام
بکى أبو جعفر، ثمّ قال: یا کمیت، لو کان عندنا مال لأعطیناک منه لکن لک ما قال (ع) لحسّان بن ثاب: لا زلت مؤیّداً بروح القدس ما ذببت عنّا أهل البیت، فخرج من عنده.[۱]
[۱]– مروج الذّهب ۳: ۲۴۳٫
پاسخ دهید