سؤال: دختر چهارده ساله ای دارم که جدیداً متوجّه شده ام با پسری ارتباط کلامی دارد؛ رابطه ی پدرش هم به خاطر مشغله ی زیاد با او خوب نیست. نمی دانم در این زمینه به دخترم بگویم که من متوجه این ارتباط شده ام یا نه؟
جواب:
یکی از مسائلی که امروزه با آن مواجه هستیم و متأسّفانه به صورت عادت در جامعه مطرح می شود، این است که گاهی اوقات دخترها و پسرها در زمان زود هنگام که زمینه های ازدواج هم برایشان فراهم نیست، با هم دیگر ارتباط کلامی بر قرار می کنند. وقتی فرزندان ما به سنّ نوجوانی می رسند، تحوّلاتی در آن ها ایجاد می شود که یکی از آن ها تمایل پیدا کردند با جنس مخالف است. البته این نیاز هم لطف الهی است که اگر نباشد، بستری برای ازدواج فراهم نمی شود؛ امّا متأسّفانه جامعه به سمت و سویی رفته است که سنّ ازدواج از سنّی که این نیاز در بچّه ها بروز پیدا می کند، فاصله گرفته است که این امر منجر به یک سری از مشکلات می شود.
پدر، دوستی خوب برای دختر
ما برای این که این مشکلات در خانواده ها اتّفاق نیفتد، می گوییم باید رابطه ی پدر با دختر، رابطه ی عاطفی خوبی باشد و بیشتر با او ارتباطات کلامی برقرار کند؛ یعنی پدر باید در این سن یک دوست خوب برای دخترش باشد. اگر این اتّفاق بیافتد، عمده ی نیاز این دختر در کنار پدر برطرف می شود و در این صورت به نیازهای کاذب روی نمی آورد و وقتی وارد اجتماع شود، برای این که نیازش را برطرف کند، به سمت خطا نمی رود.
توصیه ای که به این مادر بزرگوار دارم این است که حتماً با پدر این دختر، صحبت کند؛ البته نه این که به او بگوید که دخترت دچار چنین مشکلی شده است! چراکه ممکن است نگاه پدر هم به او عوض شود و چون پدرها در این زمینه خود کنترلی کمتری دارند، ممکن است به وجود آورنده ی مشکلات بیشتری باشند. نباید اصل این آسیب مطرح شود؛ بلکه مادر باید در زمینه ی بهتر شدن رابطه ی این پدر و دختر بکوشد و در خانه با هم گفت و گویی داشته باشند.
اهمّیت نقش پدر در خانه
پدر در این زمان باید برای دخترش یک دوست تمام عیار باشد. ما نمی خواهیم این مادر و یا مادران دیگر نگران شوند؛ امّا بعضی از آمارها در کشور ما نشان می دهد که برخی از این بزه کاری ها که در جامعه جرم هم شمرده می شود، در خانواده هایی اتّفاق می افتد که نقش پدر در این خانواده ها کم رنگ است؛ خصوصاً در سنین نوجوانی. حتّی تعداد فراوانی از دختران فراری در خانواده هایی هستند که نقش پدر در خانه کم رنگ است.
دلایل عدم توجّه پدر به خانواده
گاهی ممکن است پدر اعتیاد داشته باشد، گاهی پدر از دنیا رفته است و یک وقت هم پدر هست ولی نیست! یعنی بر اساس مشغله کاری که دارد، وقتی هم به خانه می آید، وقت خود را با غذا خوردن و تلویزیون نگاه کردن و استراحت، می گذراند. این ها نمونه ای از عوامل کم توجّهی پدر به خانواده است.
وقت گذاشتن برای فرزندان
یکی از مدیریّت های پدر باید این باشد که وقتی اختصاصی برای فرزندانش داشته باشد. من به این نکته تاکید می کنم که پدرها باید برای فرزندانشان وقت اختصاصی قرار دهند؛ علاوه بر آن که در فضای خانه یک وقت عمومی می گذارند. مثلاً پدری که دو فرزند دارد، یک آقا پسر و یک دختر خانم، علاوه بر این که در خانه بر سر یک سفره می نشینند و بگو و بخند دارند و با هم گفت و گو می کنند، این پدر باید وقتی اختصاصی برای پسرش و یک وقت خاص هم برای دخترش بگذارد.
توجّه به نیاز عاطفی دختران
پدر باید یک زمان اختصاصی برای رفع نیاز عاطفی دختر خود قرار دهد. منظور از ارتباط عاطفی هم فقط این نیست که قربان صدقه ی هم بروند؛ بلکه ارتباط عاطفی گاهی در کلام است؛ مثلاً گاهی این پدر بزرگوار می گوید: دخترم! دیدم که ظاهراً کفشت خراب شده است؛ چه خوب است که این پنج شنبه برویم و با هم برایت کفش بخریم! همین توجّه پدر به فرزند، نیازهای او را رفع می کند.
البته قابل انکار نیست که بخشی از نیازهای عاطفی و محبّت های کلامی ، ابراز عواطف در قالب کلمات محبّت آمیز و در قالب نوازش کردن فرزند است و اینها هم به جای خودش باید باشد.
نظارت غیر مستقیم
امّا وقتی چنین مشکلی برای فرزندمان پیش می آید، آیا باید به او بگوییم؟ یا اینکه باید نادیده بگیریم؟ این مادر تدبیر خوبی را چیده اند؛ یعنی همین که حس کرده اند بیان این مطلب شاید منجر شود که این حجب و حیای دخترشان از بین برود، آن را به روی فرزندشان نیاورده اند. لذا باید در اینجا ورود غیر مستقیم داشته باشند؛ یعنی ببینند که این رابطه چه طور می افتد و در همانجا نظارت های خود را بیشتر کنند.
الف. از بین بردن زمینه ها
مثلاً اگر دخترمان برای خودش اتاق و یک تلفن همراه اختصاصی دارد و گاهی به اتاق خود می رود و در اتاق را قفل می کند، ما نباید دیگر بگذاریم که این اتّفاق بیافتد. دلایل آن را هم به او نگوییم و فقط به بهانه های مختلف از بروز چنین کاری جلوگیری کنیم. مثلاً والدین می توانند کلید اتاق را بردارند تا وقتی دختر به خانه می آید، گمان کند که کلید اتاق گم شده است.
ب. سرکشی به بهانه های مختلف
گاهی اوقات مثلاً پدر و مادر می توانند به هنگام جا به جایی وسایل تصمیم بگیرند که یک کمد را در اتاق بچّه قرار دهند، تا به بهانه های مختلف فرصتی برای سرکشی به اتاق بچّه داشته باشند؛ این کار بستر را فراهم می کند تا این رابطه ایجاد شده، کمتر شود.
ج. کنترل رفت و آمد ها
گاهی باید بر رفت و آمدها از مدرسه به خانه و از خانه به مدرسه دقّت شود و والدین نظارت خود را بیشتر کنند؛ البته نباید او بفهمد؛ چون اگر بچّه ها متوجّه این رفتار ما بشوند، آنها سرکش تر و نافرمان تر می شوند. بنابراین باید به این نکات توجّه داشته باشیم؛ ولی پیش گیری که در ابتدای بحث به آن اشاره کردم، بیشتر کمک می کند و حتی اصلاح کننده است؛ یعنی وقتی حضور پدر در خانه باشد، رفتار فرزند، اصلاح می شود.
د. افزایش سطح آگاهی فرزندان
در جاهایی نیاز است که به دختر خانم ها آگاهی داده شود و باید سطح آگاهی بچّه ها افزایش پیدا کند؛ به این صورت که می توانند با یک مشاور خبره و خوب و فهیم که ممکن است در مدرسه حضور داشته باشد، صحبت کنند. خود مشاور می داند که نباید در این امور مستقیم ورود پیدا کند و با نشست دوستانه ای، آسیب های این دسته ارتباطات را برای او بیان کند و او را آگاه کند.
گاهی وقت ها خود مادر با یک جملات کوتاه، آگاهی خود را از این آسیب به او انتقال بدهد؛ البته به صورتی نباشد که فرزند احساس کند، به او طعنه می زنند. اگر هم احساس کند، عیبی ندارد؛ گاهی وقت ها نیاز است که خود دختر هم در حالتی بین خوف و رجا بماند که آیا این پدر و مادر موضوع را می دانند یا نمی دانند؟ از یک طرف شک کند که آیا پدر و مادر متوجّه رفتار من شده اند؟ و از طرف دیگر هم ببیند که چون پدر و مادر به روی خودشان نمی آورند، انگار اینها نمی دانند! این هم ایرادی ندارد
پاسخ دهید