بسم الله الرّحمن الرّحیم

بخش اول از صحبت ما در ادامه مباحث قبلی، این بود که یکی از اسرار حاکمیت بر دل و یکی از مقدمات جمع کردن خاطر و نجات از پریشان حالی و پراکندگی ذهن؛ تمرین فکر بود. فکر در اسلام جایگاه رفیعی دارد و کسی که به سوی خدا حرکت می کند، منزل به منزل به خدا نزدیک می شود! ذکر یکی از منازل است، روزه یکی از منازل است، مراقبه یکی از منازل است، ایثار یکی از منازل است، نماز شب از منزل هایی است که آدم از این منزل به منزلی بالاتر عبور می کند، فکر هم یکی از منازل سائرین الی الله است! مسافری که در حال سیر به سوی خداوند است، تا از این منزل توشه ای برنچیند، نمی تواند حرکت معناداری داشته باشد!  

” فکر در اسلام جایگاه رفیعی دارد و کسی که به سوی خدا حرکت می کند، منزل به منزل به خدا نزدیک می شود! ذکر یکی از منازل است، روزه یکی از منازل است، مراقبه یکی از منازل است، ایثار یکی از منازل است، نماز شب از منزل هایی است که آدم از این منزل به منزلی بالاتر عبور می کند، فکر هم یکی از منازل سائرین الی الله است! مسافری که در حال سیر به سوی خداوند است، تا از این منزل توشه ای برنچیند، نمی تواند حرکت معناداری داشته باشد “

چند تا روایت ابتداً تقدیم محضر می کنم و در متعلَق فکر نکته ای را می گویم؛ بخش دوم از صحبت مان هم عرض ادب و عرض ارادت به پیشگاه مقدس حضرت زین العابدین علی ابن حسین علیه‌ ‌السلام خواهد بود.

 

دستوراتی برای پالایش جان

امیر المؤمنین علیه‌السلام فرمودند: نَبِّهْ‏ بِالْفِکْرِ قَلْبَکَ‏ وَ جَافِ عَنِ النَّوْمِ جَنْبَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ رَبَّک. وسائل الشیعه، ج‏۱۵، ص۱۹۵، ۵ باب استحباب التفکر.

 سه دستور است، نسخه جامعی است که کسی بخواهد دلش را سالم کند، جانش را پالایش کند، صفای باطن پیدا کند، اولین دستور این است که به وسیله فکر، قلبت را بیدار کن! از این حدیث می فهمیم که قلب خواب دارد، همین طور که بدن خوابش می برد، قلب هم خوابش می برد! روایتی از وجود نازنین پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله هست که فرمود: تَنَامُ عَیْنَایَ وَ لَا یَنَامُ‏ قَلْبِی‏. مصباح الشریعه، ص۴۴، الباب العشرون فی النوم. من چشمم خواب می رود؛ ولی دلم خواب نمی رود! نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله در خواب هم دلش وصل بود! دل پرواز خودش را، معراج خودش را حرکت حُبِّی خودش را، حرکت عرفانی خودش را، در عالم خواب هم داشت! خواب اولیاء مثل خواب ما نیست، آن ها با اراده می خوابند و وقتی این چشم ظاهری شان را می بندند، چشم باطنی برایشان باز می شود و از عوالم بالا، از عالم غیب دریافت هایی دارند که در عالم بیداری آن دریافت ها را ندارند!!

” باطن نماز ما حالت قلب ما است! حضور قلب در واقع باطن نماز ما است! تمام عبادت ها حقیقتش همان حضور است! این مربوط به بیداری دل است، یکی از چیزهایی که باعث می شود قلب انسان از خواب غفلت بیدار شود، خواب نباشد، دل عبادت کند، فکر است! آدم با فکر، می تواند دل را از خواب بیدار کند “

باطن نماز ما حالت قلب ما است! حضور قلب در واقع باطن نماز ما است! تمام عبادت ها حقیقتش همان حضور است! این مربوط به بیداری دل است، یکی از چیزهایی که باعث می شود قلب انسان از خواب غفلت بیدار شود، خواب نباشد، دل عبادت کند، فکر است! آدم با فکر، می تواند دل را از خواب بیدار کند.

دستور دوم این است که در دل شب بخشی از اوقاتت را از بستر بیرون بیا و نماز بخوان! عبادت کن! جَافِ عَنِ النَّوْمِ جَنْبَکَ؛ در شب تجافی کن، بسترت را خالی کن، در دل شب با خدا حرف زدن، خیلی فرق دارد با سخنان روزی که آدم، دل مشغولی اش زیاد است!

إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویلاً. مزمل؛ ۷٫ پیامبرم تو در روز وقتی با مردم اختلاط پیدا می کنی، مشغول مداوای مریض ها می شوی، مثل کسی می مانی که در دریا شنا می کند؛ آدم در دریای زندگی می افتد و دست و پا می زند، روز این چنین است! ولی شب برای انسان فراغت است، إِنَّ ناشِئَهَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً. مزمل؛ ۶٫ انسان در حال خلوت در دل شب، به خدا نزدیک می شود، امکان خلوت با خدا پیدا می کند، انیس خدا می شود، همراه اولیاء خدا می شود، همرنگ همه انبیاء می شود، که نماز شب شیوه همه انبیاء، خصوصاً نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و ائمه اطهار علیهم‌السلام است!

دستور سوم این است که وَ اتَّقِ اللَّهَ رَبَّک؛ همیشه حریم خدا را نگهدار! خدا را از یاد مبر، وقتی گناه پیش آمد، برای رضای خدا گناه را ترک کن! خدا ربّ تو است، یعنی او صاحب تو است، مالک تو است؛ و مربی شما او است. هوای خدا را داشته باشید و حریم خدا را حفظ کنید! مرحوم آیت حق، جمال السالکین، مرجع بزرگ، آیت الله آقا سید جواد گلپایگانی اعلی‌الله‌مقامه‌شریف زمانی که اشخاص می آمدند دست بوسی ایشان، به هنگام خداحافظی می فرمودند: شما را به خدا سپردم، اما خدا را هم به شما سپردم!! شما هم مقداری احترام خدا را حفظ کنید، شما هم برای خدا کاری بکنید، هر چه دارید از خدا دارید، مقداری از داراییتان را با خدا معامله کنید! وَ اتَّقِ اللَّهَ رَبَّک!

آیت الله آقا سید جواد گلپایگانی اعلی‌الله‌مقامه‌شریف زمانی که اشخاص می آمدند دست بوسی ایشان، به هنگام خداحافظی می فرمودند: شما را به خدا سپردم، اما خدا را هم به شما سپردم!! شما هم مقداری احترام خدا را حفظ کنید، شما هم برای خدا کاری بکنید، هر چه دارید از خدا دارید، مقداری از داراییتان را با خدا معامله کنید!

روایت دیگری از امیرالمومنین علیه‌الصلاه‌و‌السلام است؛ فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَکَ جَدَداً وَاضِحاً یَتَجَنَّبُ فِیهِ الصَّرْعَهَ فِی الْمَهَاوِی وَ الضَّلَالَ فِی‏ الْمَغَاوِی‏. نهج البلاغه؛ ۱۵۳٫ خیلی حدیث جانانه ای است! فرموده اند بصیر کسی است که حرف که می شنود، اینطور نیست که از این گوشش بگیرد، از آن گوشش بیرون کند!؟ وقتی این حرف ها را می خورد، با فکر هضمش می کند. همه موعظه می شوند؛ و پای صحبت های اولیای الهی؛ اساتید معرفت؛ دلدادگان با خدا می نشینند! اگر حرف حق باشد و با صداقت از زبان کسی صادر بشود، در دل آدم اثر می گذارد، آدم موعظه را که می شنود، تحت تاثیر قرار می گیرد؛ ولی از این مجلس که خداحافظی می کند، حرف هم از یادش می رود!!؟ معلوم می شود جزء جانش نشده است!

بصیر کسی است که می شنود، اما شنیده هایش را مورد اندیشه و فکر قرار می دهد؛ و با فکر این را جزء جانش می کند! اولین مجرای وارد کردن داده ها شنیدن است؛ انسان به وسیله شنیدن، انوار درخشان الهی را به خانه غبار گرفته قلبش وارد می کند، انسان با شنیدن و به وسیله فکر کردن، دل خودش را نورانی می کند، جلا می دهد!

” بصیر کسی است که می شنود، اما شنیده هایش را مورد اندیشه و فکر قرار می دهد؛ و با فکر این را جزء جانش می کند! “

دومین مجرای وارداتی انسان که آدمی به وسیله آن در حوزه جانش واردات را می آورد، چشم است! نَظَرَ فَأَبْصَرَ؛ چشم سرش که باز است، با هر نگاهی که با چشم سر می کند، چشم سرّش را روشن تر می کند! هر نگاهش برای او بصیرت افزا است! من خودم ندیدم، ولی این دوستانی که در فیلم دیده بودند، این طوفان(طوفانی که با ۱۲۰ کلیومتر در ساعت در شهر تهران؛ در مورخه ۱۲/۳/ ۱۳۹۳ آمد) یکی از آن عبرت ها است! تعدادی کشته دادیم، بلا خبر نمی کند! خدای متعال مخصوصاً حاصل این طوفان ها را به رخ ما کشیده است، آیا در امان هستید که خدای متعال طوفانی را بر شما مسلط بکند؟! آدم غافل است! اینهایی که از خانه شان بیرون آمدند، هیچ وقت فکر نمی کردند، طوفانی می آید و آنها را از بین می برد! عزیزی که دیده بود می گفت: این طوفان افراد را همینحطور می انداخت و اینها بعضی ها به دیوار چسبیده بودند که باد آنها را نبرد!

قدرت خدا آنی است. جمله ذرات زمین و آسمان لشکر حق هستند! گاه امتحان است، خدا بخواهد بلا بدهد، بخواهد به هم بریزد، زمان نمی خواهد، در یک لحظه تمام می کند! یک بار در صحرای طبس خدای متعال دشمنان ما را نابود کرد و امریکا را سرافکنده، رسوا و ذلیل نمود و به ما نشان داد که ما خدا داریم! ما بی کس نیستیم! قدرت الهی هوای این انقلاب را دارد! یک بار هم یک گوشمالی به خودمان داد، تا اینقدر گناه نکنیم!؟ اینقدر بی بند و باری نکنیم!؟ این قدر خدا را از یاد نبریم!؟ حالا دست خدا را ببینیم، قدرت خدا را ببینیم، نَظَرَ فَأَبْصَرَ؛ وقتی نگاه می کند، بصیرت پیدا می کند! چشم دلش باز می شود، حقیقت را می یابد، تکان می خورد.

نکته سوم؛ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ! عبرت زیاد است، اما عبرت گیر کم است!؟ انسان بصیر، از این عبرت ها بهره می گیرد؛ احتمال می دهد که حالا آن ها رفتند و خدا به من مهلت داد، چه تضمینی هست که امشب بلای دیگری نیاید، زلزله ای، حادثه ای رخ ندهد!؟ من هم به خیل مردگان بپیوندم و زیرِخاک قرار بگیرم. پس از فرصت خود به درستی بهره می برد.

ثُمَّ سَلَکَ جَدَداً وَاضِحاً جدد جمع جاده است؛ آدم گاهی سرش را انداخته پایین، دارد به راهی می رود، فکر نمی کند این راه، راه اشتباهی است؛ این راه آبرویش را می برد؛ این راه هستی اش را بر باد می دهد؛ با پیمودن این راه در دام قطاع الطریق قرار می گیرد؛ در کنار این راه درنده ها هستند؛ همین طوری، هر راهی جلو پایش بود می رود؛ اما کسانی که گوش شنوا دارند؛ چشم بینا دارند؛ دل عبرت گیر دارند؛ این ها همین طوری راه نمی افتند، بلکه جاده واضح را پیدا می کنند؛ و جاده واضح جاده شریعت است! جاده دیانت است! جاده تقوا است! جاده پاکی و امانت است! از این خط خارج نمی شوند، یَتَجَنَّبُ فِیهِ الصَّرْعَهَ فِی الْمَهَاوِی کسی که راه درست را انتخاب کند، این شخص به گودال نمی افتد، چرا در راهی می روی که چاله زیاد دارد، گودال زیاد دارد، از راهی برو که سنگلاخ ندارد و راه سهل و آسانی است!؟ آن راه راه تقوا است!

حدیثی هم از امام زین العابدین علیه‌السلام – که امشب شب میلاد آن بزرگوار است برایتان نقل کنم؛- فرمودند: عَجِبتُ لِمَن یَتَفَکَّرُ فِی مَأکولِه کَیفَ لا یَتَفَکَّرُ فِی مَعقُولِه؛ تعجب میکنم از کسانی‌که در غذای جسم خود فکر می‌کنند؛ ولی در امور معنوی و غذای جان خویش تفکر نمی‌کنند.

من در عجب هستم این جسم خیلی مهم نیست، این جسم مرکب ما است، این جسم لباس ما است، ما در  غذایی که جسم مان را تربیت می کند، انرژی می دهد، فکر می کنیم که غذای فاسد، شربت تاریخ مصرف گذشته نباشد، فاسد نباشد! در آن چه که خوراک شکم مان است، همیشه دقت می کنیم، فکر می کنیم، از چیزی که ما را مریض می کند اجتناب می کنیم، کَیفَ لا یَتَفَکَّرُ فِی مَعقُولِه؛ اما در معقولش، در خوراک جانش فکر نمی کند!!؟

بنابراین پای صحبت هر کسی می نشیند، با ماهواره هر امواجی، هر زهری، هر سمی، هر فسادی، هر فحشایی، هر جو ضد دینی را به راحتی در فضای جانش می ریزد؛ و جان خودش را فاسد می کند!!؟ انسانی که در معقولش، در آن چه که خوراک فکرش است، خوراک دلش است، خوراک جانش است؛ هیچ فکر نمی کند که این موجب عذاب جهنم می شود!؟

فکر نمی کند که این غیبتی را که گوش کردم، این صحنه هایی را که تماشا کردم، پای ماهواره دشمن که نشستم؛ و برای آن ها قشون شدم، وقتم را، جوانی ام را، در اختیار بیگانه قرار دادم، با تلقین های آن ها از خودم بیگانه شدم، خودباوری را از دست دادم، حالت ذلت پذیری، بی ناموسی به من دست داد، برای من این آتش جهنم است! فکرش را نمی کند و می گوید: ماهواره است دیگر، همه دارند ما هم می خواهیم داشته باشیم، بچه هایمان سرگرم شوند.

جوان هایی که از طریق اینترنت، با این شبکه ها، به هر کانون فسادی متصل می شوند، هیچ فکر نمی کند! ای جوانی که نمی دانی در چه راهی وقت و جوانی‌ات را صرف می کنی، فردا پشیمانی دارد!؟ از کار بی کار می شوید!؟ توانمندی و عرضه ات را از بین می برد، غیرتت را از بین می برد، نمازهایت را از تو می گیرد، روزه هایت را از تو می گیرد!!؟ کسانی که این خط را به ما وصل کردند، می خواهند ما را بدزدند و به خودشان متصل کنند!! این هشدار است!

 

عظمت حضرت سجاد علیه‌ ‌السلام

صاحب امشب حضرت سجاد علیه‌الصلاه‌و‌السلام است، صلواتی ختم بفرمایید: اللهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم امام سجاد علیه‌الصلاه‌و‌السلام خوب امامی است، عظمتش به وسعت همه کائنات است، اسم اعظم خدا است، مظهر اسماء جلال و جمال پروردگار متعال است، بر کرسی کُن فیکون نشسته است، هر چه را اراده کند می شود، اراده امام زین العابدین اراده خدا است!

روایت می فرماید که خلق الله الاشیاء بالمشیه والمشیه بنفسها. خدا عالم را با مشیّت خلق کرده است، ولی مشییت را با ذات احدیت خودش خلق کرده است! فرمود: نحن مشیّهُ الله، آن مشیّتی که خدا با آن مشیت عالم را خلق کرده است، ما هستیم. برای همین امام زین العابدین علیه‌الصلاه‌و‌السلام مشیت الله است؛ وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ. انسان؛ ۳۰٫ که در سوره مبارکه هل أتی است. در ذیل آن روایتی دارد که فرمود: «اِنَّ قُلُوبَنا اَوْعِیهُ مَشِیتِ اللّه، فَاِذا شَاءَ شِئْنَا»؛ قلب‌های ما ظرف خواست و مشیت الهی است. خدا هر چیزی را بخواهد در عالَم خلق کند، به قلب ما القا می کند، ما اراده می کنیم و آن موجود تحقق پیدا می کند!

” خدا هر چیزی را بخواهد در عالَم خلق کند، به قلب ما القا می کند، ما اراده می کنیم و آن موجود تحقق پیدا می کند! “

قلب امام در اختیار خود امام نیست، قلب امام مجرای تحقق اراده حضرت حق سبحانه و تعالی است؛ اما در عالم ملک، این ها برای ما آموزگار هستند.

چند نکته از حضرت سجاد علیه السلام به عنوان آموزه های امام زین العابدین به محضر شما تقدیم می دارم؛ اولاً ایشان زینت عبادت کننده ها است، یعنی شأن ایشان، محور اساسی زندگی ایشان عبادت بوده است! روایت دارد که در شبانه روز، امام سجاد علیه‌السلام هزار رکعت نماز می خواندند، وقتی به نماز می ایستادند، وقتی وضو می گرفتند، رنگشان می پرید و کسی نگاه به نمازش می کرد، طاقت نگاه کردن نداشت! از بس وضع حضرت سجاد علیه‌السلام رقت بار می شد! یعنی یک ضعیفی به یک قدرت مطلقی وقتی توجه می کند؛ یک ناقصی وقتی به کمال مطلق توجه می کند؛ وقتی معشوق، عاشق شیدایی را به حضور بطلبد، از خودش بی خود می شود! حالت خشیّت به او دست می دهد! دست پاچه می شود! امام زین العابدین علیه‌السلام در عبادت از خود بی خود می شد، سجده های حضرت سجاد علیه‌السلام مَثَل اعلاء است!

” سجده، شاه بیت بندگی خدا است! سجده ها را غیمت بشمارید تا مرگ نیامده است! در عالم قبر، آدم نمی تواند سجده کند! هر چه می توانید این جا سجده کنید! “

سجده، شاه بیت بندگی خدا است! سجده ها را غیمت بشمارید تا مرگ نیامده است! در عالم قبر، آدم نمی تواند سجده کند! هر چه می توانید این جا سجده کنید! شخصی از نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم یک نسخه شش ضلعی خواست؛ یا رسول الله! به من عملی را تعلیم کن، که خدا من را دوست داشته باشد؛ خلق خدا من را دوست داشته باشد؛ ثروتم زیاد شود؛ بدنم سالم شود؛ و در آخرت و بهشت هم درجه شما باشم!؟ نه این که در درجات پایین بهشت باشم، حضرت برای هر کدام از خواسته هایش مطلبی فرمودند؛ اما برای آخرین درخواستش گفتند: سجده های طولانی انجام بده! کسانی که اهل سجده های طولانی هستند، خوشا به حالشان این ها، در بهشت رفیق پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله می شوند، کنار پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله هستند، همراه پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله هستند!! در آن درجه قدم می گذارند و در عالی ترین مراتب بهشت استقرار پیدا می کنند!؟ امام سجاد علیه‌الصلاه‌و‌السلام سید اهل سجده است،

 

معجزه ای از حضرت سجاد علیه‌ ‌السلام

سید ساجدین است، سید طاووس یمانی می گوید: امام سجاد علیه‌السلام وارد حریم بیت الله الحرام شد، آن جا تعدادی از عرفای مشهور که آوازه ای داشتند، مثل سِجِستانی و دیگران، هشت تن از عرفا را نام می برد، باران نمی آمد، خشک سالی شده بود، همه وحشت داشتند، رو آورده بودند به این عرفا، شما که ادعا دارید، خوب دستی بالا کنید، خدا به ما رحم کند! آن ها هم کسی نبودند تا خدا قبولشان داشته باشد. دامن حضرت سجاد علیه‌السلام را گرفتند؛ گفتند آقا شما کاری بکنید، دیگر مثل این که از هیچ کسی کاری ساخته نیست، به هر دری زدیم باز نشد، تنها دری که باز است در خانه شما است، شما رحمی به ما بکنید!!

امام سجاد علیه‌السلام به آن جمع که مدعیان سیر و سلوک و عرفان بودند، خطاب کردند و فرمودند: آیا در جمع شما یک نفر نیست که خدا او را دوست داشته باشد!!؟ عزیز خدا باشد!!؟ حرفش رد نشود!!؟ بعد از اینکه این هشدار را دادند، به سجده افتادند: عُبَیْدُکَ‏ بِبَابِکَ‏ أَسِیرُکَ بِفِنَائِکَ مِسْکِینُکَ بِفِنَائِکَ سَائِلُکَ بِفِنَائِکَ یَشْکُو إِلَیْکَ مَا لَا یَخْفَى عَلَیْکَ. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏۴، ص۱۴۸، فصل فی زهده علیه‌السلام.

 می گفت و اشک می ریخت! می گویند وقتی حضرت امام زین العابدین علیه‌السلام در حال سجده بودند، گریه می کردند، تماشایی بود! بعد از مناجات گفت، الهی بِحُبِّکَ اِیای؛ تو را به آن محبتی که به من داری قسمت می دهم، بارانت را بر این مردم نازل کن! می گوید: وقتی حضرت سر از سجده برداشت، اشک مبارکش این زمین خاکی کعبه را که آن وقت سنگ کاری نشده بود، خاکی بود، تبدیل به گِل کرده است. انگار آب ریخته اند این جا گِل شده است! این طور اشک می ریخت! حضرت سجاد علیه‌السلام وقتی سر از سجده برداشت باران شروع کرد به باریدن و همه مردم را سیراب کرد؛ و به آرزوهایشان رساند.

از امام سجاد علیه‌السلام پرسیدند آقا شما قسم عجیبی دادید!!؟ به خدا گفتید: خدایا تو که من را دوست داری، به آن محبتت قسمت می دهم که باران رحمتت را بر این مردم نازل بکن! از کجا فهمیدید که خدا شما را دوست دارد؟! فرمود اگر دوستم نداشت، به خانه اش من را دعوت نمی کرد! معلوم می شود هر کسی آن جا رفته است، خودش نرفته است؛ بلکه خدا اجازه می دهد وارد خانه خدا شود. همیشه خدا دوستش دارد. امیدوارم شما جزء کسانی باشید که خدا دوست تان دارد و در خانه اش، به روی شما باز است!

به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند /  که تو در برون چه کردی؟ که درون خانه آیی