وقتی بیچاره شدید نماز بخوانید، «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ»[۱]، در بیچارگیها، در گرفتاریها صبر کنید، مگر کسی را بجز او دارید؟ او هم «نماز» را درِ ارتباط قرار داده است، «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ». «عنوان بصری» میگوید به کنارِ روضهی نبوی رفتم و دو رکعت نماز خواندم، و بعد از نماز تضرّع کردم، بیچارگی و درماندگیِ خودم را به خدای متعال عرضه داشتم، و درخواستِ خود را به خدای متعال عرضه داشتم. دو چیز خواست، اول اینکه یک جایی در قلبِ امام جعفر صادق صلوات الله علیه برای من باز کن، «یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ»، ما که رفتیم میل و رغبتی از حضرت ندیدیم، گویا از چشم و دلِ حضرت افتادهایم، ما جایی در دلِ امام جعفر صادق صلوات الله علیه نداریم. اولین چیز این بود که جذبه باید از آن طرف باشد.
گر که ز معشوق نباشد کشش کوششِ عاشقِ بیچاره به جایی نرسد
اول از آن طرف یک جذبه و کششِ نامرئی مرا بگیرد، منِ بیچاره پرِ کاه هستم و باد مرا این طرف و آن طرف میکند، من یک قطرهی ناچیز هستم، اگر دریا مرا جذب نکند در هوا نابود میشوم و به جایی نمیرسم، «یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ»، اول این است. آقا! یک نگاهی هم به ما کنید، آقا! ما را تحویل بگیرید، آقا! اگر فقط خوبها به شما راه داشته باشند ما دامانِ چه کسی را بگیریم و به کجا پناه ببریم؟ بعد هم از هدایتِ نوری و علمیِ حضرت… نمیخواهم درس بخوانم که مُلّا بشوم که بگویند فلانی هم صاحب نظر و مجتهد است تا مرا در فلان اداره قبول کنند، آدرسِ خدای متعال را میخواهم، آدرسِ بهشت را میخواهم، آدرسِ درجاتِ قرب میخواهم، «وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ»، من هدایت میخواهم، من بیچاره هستم، من راه را گُم کردهام، من عمری عوضی بودهام و عوضی رفتهام، به نااهلها رجوع کرده بودم، میخواهم این روزهای آخرِ عمرِ خود راه را درست بروم تا به مقصد برسم.
بعد از این نماز به درِ خانهی امام جعفر صادق صلوات الله علیه آمد، حال اینطور دارد: «فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ»
سرزده داخل نشو میکده حمام نیست
ببین آیا تو را راه میدهند یا نه، اجازه بگیر، این اذن خواستن خیلی مهم است، از وقتی که وضو میگیریم باید خودمان را پشتِ در ببینیم، تا بعد میآییم و اذان میگوییم و اقامه میگوییم، همهی اینها مقدّمات است، همهی اینها در زدن است. لذا وجود نازنینِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و اهل بیت علیهم السلام وقتی وضو میگرفتند رنگشان میپرید، بدنشان ارتعاش پیدا میکرد، «وضو گرفتن» آغازِ حرکت است و مانندِ این است که پشتِ در هستید، همینطور وضو نگیرید، وضوی تو مقدّمهی سیرِ به سوی اوست، اذنِ دخول است.
بعد هم اذان و اقامه، هر دو… یعنی وقتی از درِ صحن وارد میشوید همانجا میایستید و یک اذن میخواهید، بعد میآیید و درِ ورودیِ حرم میایستید، بعد درِ ورودیِ محوطهی ضریح میایستید، همینطور یک در بعد از درِ دیگر باز میشود تا اینکه ما به ضریح مقدّس میرسیم. خودِ وضو یک مرحلهی اذن است، اذان مرحلهی دوم است، اقامه مرحلهی سوم است، بعد آن تکبیراتِ هفتگانه خیلی اسرارآمیز است، باید آرام آرام رفت. حال «عنوان بصری» هم متوجّه بود، «فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ»، همینطور که وارد نمیشوند، باید اذن گرفت.
[۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۳ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ)
پاسخ دهید