باید بدانیم که امام پدری مهربان و برادری دلسوز است، امام همه شیعیان را دوست دارد و برای هدایت و سعادت آنها دعا و تلاش می‌کند. البته در این میان شیعیانی را بیشتر دوست دارد که می‌کوشند افرادی صالح و با معنویت باشند. با رعایت موارد زیر، می‌توان به دوستی آن حضرت امید داشت:


۱ – در مقام علم و عقیده هر روز بر معرفت دینی خود بیفزاییم و در جلسات سخنرانی و علمی شرکت کنیم و در شناخت مقام امامت و شخص امام زمان(ع) (با مطالعات فراوان) کوشا باشیم.


۲ – در مقام عمل اولین چیز انجام دادن واجبات و ترک گناه و معصیت است. ارتکاب معصیت در محضر امام زمان(ع) باعث آزرده شدن دل ایشان می‌شود و وقتی پرونده اعمال به محضر ایشان برده می‌شود، از ما دلگیر می‌گردد.

قدم دوم انجام وظیفه است، بهترین راه نزدیکی به آن حضرت و جلب رضایت ایشان، این است که هر کس هر شغل و وظیفه‌ای که دارد، آن را به دقت و سلامت انجام دهد. شما که محصل هستید، بهترین کار تلاش و درس خواندن عمیق و صحیح است، کسی که وظیفه خود را ترک کند یا ناقص انجام دهد و در عوض آن بخواهد کار نیک دیگری انجام دهد، راهی کج رفته است.

 


قدم بعدی ایجاد ارتباط معنوی با امام است؛ یعنی، بکوشیم همیشه به یاد امام زمان(ع) باشیم صبح را با دعای عهد شروع کنیم، در نماز‌هایمان برای آن حضرت دعا کنیم، دعای فرج را در هر فرصتی بخوانیم. دعای ندبه، زیارت آل یاسین و دعاهای دیگر را با توجه به معنا و حضور قلب بخوانیم، صدقه دادن برای سلامتی ایشان، زیارت از طرف ایشان و دعا برای سلامتی و تعجیل فرج آن حضرت، شرکت در مراسم منسوب به ایشان و … راه‌های ایجاد ارتباط معنوی با امام است و می‌توان بعد از مدتی آثار بسیار مثبت آن را دید و این خود نشان دوست داشتن امام است. اما باز تاکید می‌شود همه این کارها بعد از ترک گناه و عمل به وظیفه و نقش خویش در جامعه و خانواده اثر بخش است؛ وگرنه پوستی بی مغز و خاصیت خواهد بود.

 


ج س ۲ـ بیان علت حقیقی و اصلی غیبت امری دشوار و شاید دور از دسترس باشد. درباره غیبت می‌توان، هم نگاه تاریخی داشت و هم نگاه روایی:


یک. نگاه تاریخی: وقتی به تاریخ صدر اسلام و حتی قبل از آن می‌نگریم، به خوبی می‌‌بینیم که جبهه کفر و باطل برای مقابله با جبهه حق و نابودی آن، از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده و در این راه حتی از کشتن پیشوایان دین نیز ابایی نداشته است. آنان به خوبی می‌دانستند ادامه حکومت دنیایی و سیطره بر مردم و کسب منافع نامشروع، زمانی امکان پذیر خواهد بود که پیشوایان دین و هادیان حق را از سر راه خود بردارند لذا شهادت ائمه(ع) در دستور کار خلفای جور قرار گرفت. آنچه وحشت و اضطراب حاکمان خودکامه را بیشتر می‌کرد، وعده ظهور حضرت مهدی(عج) به عنوان منجی و مصلح بود. از این رو خلفای معاصر امام حسن عسکری(ع) ایشان را به شدت تحت نظر داشتند تا وقتی فرزند ایشان به دنیا می‌آید، او را در همان ابتدای زندگی به شهادت برسانند. بنابراین بسیار طبیعی است که خداوند آخرین حجت خود را در پرده غیبت قرار دهد تا جان او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانی که مردم آمادگی ظهور داشتند ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد نماید.

 


دو. نگاه روایی: در روایات به علت و حکمت‌های متعددی اشاره شده است؛ از جمله:


الف. غیبت سری از اسرار الهی: پیامبر(ص) فرمود: “ان هذا لامر من امر الله و سر من سر الله” ؛ “این امر الهی و سری از اسرار خداوند است”. (بحار الانوار ، ج ۵۱، ص۷۳).

 


ب. آزمایش مردم: امام علی(ع) فرمود: “به خدا قسم من و دو فرزندم شهید می‌شویم. خداوند در آخر الزمان مردی از فرزندانم را به خون خواهی ما بر خواهد انگیخت و او مدتی غایب می‌شود تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند تا جایی که افراد نادان می‌گویند: خداوند دیگر به آل محمد کاری ندارد”. (غیبت نعمامی، ب۱۰).
ج. ستم پیشه بودن انسان‌ها : امیر مؤمنان(ع) فرمود: “زمین از حجت خدا خالی نمی‌ماند، ولی خداوند به دلیل ستم پیشه بودن و زیاده‌روی انسان‌ها، آنان را از وجود [ظاهری] حجت خود محروم می‌سازد”(غیبت نعمانی، ب۱۰).
د. حفظ جان امام: امام باقر(ع) فرمود: “برای قائم ما قبل از آنکه به پا خیزد غیبتی است. راوی پرسید چرا، حضرت فرمود: می‌ترسد[از قتل]”.

 


برخی بر اساس روایت اول می‌گویند: “علت اصلی غیبت، روشن نیست و آنچه از علت‌ها گفته شده(مانند حفظ جان) از آثار غیبت است، نه علت اصلی(فصلنامه انتظار، ش۴، مقاله استاد طبسی).
برخی دیگر با توجه به تاریخ و روایات، علت اصلی غیبت را حفظ جان و بقیه موارد را از آثار آن می‌دانند.
پس غیبت امری است که سیر حرکت انسان‌ها، آن را ناگزیر کرده و در این فرایند باید به گونه‌ای برنامه‌ریزی شود تا جامعه شیعه، با کمترین مشکل بتواند پذیرای آن باشد. از این رو امامان(ع) از یک سو راه‌های فهم احکام را به شاگردان می‌آموختند تا بتوانند احکام دین را در حد توان از منابع شرع استنباط و استخراج کنند و مردم را نیز به آموختن از علما و رجوع به آنها فرا می‌خواندند و از سوی دیگر با برقراری نهاد وکالت، مردم را به رجوع به وکیلان دعوت کردند. در همین راستا از زمان امام هادی و عسکری(ع) ارتباط مستقیم را کمتر کردند و در مواردی از پشت پرده جواب سؤالات را می‌دادند تا مردم به ندیدن امام عادت کنند. به دنبال آن غیبت کوتاه مدتی(صغری)، پیش بینی شد تا مردم به واسطه نواب خاص، برخی مسائل مورد نیاز را بپرسند و در ضمن رجوع دائمی به نایبان را فرا بگیرند. (ر.ک. غیبه طوسی؛ تاریخ عصر غیبتع پورسید آقایی، اصول عقاید، مصباح؛ دادگستر جهان . امینی).

 

 

منبع:پرسمان