حضرت علی بن موسی الرّضا علیه آلاف التحیه و الثناء با این هجرتشان هم درسِ هجرت به ما آموخته‌اند، که اساساً بدونِ هجرت همه چیز تعطیل است، هجرت به معنای تحوّل است. ما باید برای خودمان دائماً تحوّل سراغ کنیم، یکنواختی رکود است، رکود «افسردگی» است، آب هم حتّی اگر آبِ زیادی مانندِ یک استخر باشد اگر مدّت‌ها ساکن بماند و جریان نداشته باشد هم رنگِ آن تغییر می‌کند و هم بوی بدی می‌دهد، بد مزه و بد بو می‌شود، اما وقتی جریان دارد ایجادِ حیات می‌کند، هم خودِ آن آب طراوت دارد و هم گل‌ها را رویش می‌دهد، درخت‌های میوه را مثمر می‌کند.

 

انسان‌های راکد و ساکن و سنّت‌گرا به جایی نمی‌رسد، باید در مسیرِ تحوّل بود، باید همّت داشت، ما می‌توانیم جهان را تغییر بدهیم، ما می‌توانیم اوضاعِ سیاسیِ عالَم را عوض کنیم. هجرتِ حضرت علی بن موسی الرّضا صلوات الله علیه برای همین بود که بفرمایند اگر دیدید در یک جایی خیلی خاصیّت ندارید جای خودتان را تغییر بدهید، اگر دیدید در این شرایط نقش ندارید شرایطِ خودتان را تغییر بدهید. امام رضا صلوات الله علیه در مدینه بودند، ولی مراجعاتِ جهانی نداشتند، وقتی به ایران آمدند علما از همه‌ی جهان به اینجا می‌آمدند و در محاضراتِ حضرت علی بن موسی الرّضا علیه آلاف التحیه و الثناء شرکت می‌کردند، که مأمون الرّشید می‌گوید: روی کره‌ی زمین من اعلم از امام رضا علیه السلام سراغ ندارم. از رشته‌های مختلفِ علمی به محضرِ امام رضا علیه السلام می‌آمدند، ولی هیچ عالِمی نبود که با امام رضا علیه السلام صحبت و بحث کند و کم نیاورد و علوّ مقامِ حضرت رضا صلوات الله علیه در بُعدِ علمی خود را نشان ندهد.

 

از یک طرفی حضرت رضا صلوات الله علیه به ما آموختند که اگر ظالم یا ستمگری اوضاع را در اختیار دارد شما یک کاری کنید که از پایگاهِ او بر علیهِ خودِ او استفاده کنید، این به ما سیاست یاد داد، به ما عقلانیّت یاد داد، به ما شناختِ زمان را یاد داد، هر کسی به زمانِ خود عالِم باشد تندبادها او را از بین نمی‌برد، وگرنه انسان در این مسیرِ تندبادها حرام می‌شود، علمِ انسان حرام می‌شود، زُهدِ انسان حرام می‌شود، اما اگر بداند چگونه مصرف کند، کجا مصرف کند… امام حسن مجتبی صلوات الله علیه زمانِ آن نبود که کارِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را انجام بدهند، ایشان باید زمینه درست می‌کردند تا حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه با خونِ خودشان سلطنتِ بنی‌امیّه را رسوا کنند و خونِ ایشان زمینه‌ی انقلاب را برای این زمانِ ما فراهم کند.

 

وجود مبارک حضرت رضا علیه الصلاه و السلام اگر در مدینه می‌ماندند مردم رذالتِ مأمون را اینطور نمی‌دانستند، اما امام رضا صلوات الله علیه تشریف می‌آورند، آمدند و در عمل از یک طرف تجمّلاتِ دستگاهِ خلافتِ مأمون است، از یک طرف زهدِ حضرت رضا صلوات الله علیه است، از یک طرف این تکبّر… که مگر کسی می‌توانست به دربارِ مأمون الرّشید راه پیدا کند؟ اما امام رضا صلوات الله علیه می‌نشیند و بدونِ حضورِ غلامان دست به سفره نمی‌برند، به ایشان عرض می‌کنند: آقا! مقامِ شما بالاست! شما ولیعهد هستید، این غلامی که در طویله خدمت می‌کند یا آن دربان کجا و ولیعهد کجا؟ حضرت علی بن موسی الرّضا صلوات الله علیه با یک ژستِ خاصّی می‌فرمایند: ما از یک پدر و مادر هستیم و ارزش و اعتبار هم بر مبنای قرآن «تقوا» است، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»[۱]، این شخص چه چیزی کم دارد که نتواند پیشِ من غذا بخورد؟

 

ببینید حضرت رضا صلوات الله علیه فرهنگ‌سازی می‌کنند، عالِمی که حشمت دارد و برای خود یال و کوپالی دارد و مردم نمی‌توانند به او دسترسی پیدا کنند ذی مأمون را دارد، ولی عالِمِ آل حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمده است، مقامِ ولایتعهدی هم دارد، ولی ارتباطِ ایشان با مردم طوری است که همه طمع دارند به ایشان مراجعه کنند و دستِ آن‌ها به دامانِ ایشان می‌رسد و می‌توانند دردشان را با ایشان مطرح کنند. این موضوع عملاً می‌رساند که اسلام این است، نه هارون!

 

امام رضا صلوات الله علیه «ولیعهدی» را به اجبار قبول کردند، ولی نرخ را در حدیث سلسله الذّهب بیان نمودند، فرمودند: «کَلِمَهُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی» بعد با یک فاصله‌ای شرطِ قبولیِ لا اله الا الله را فرمودند: «بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها»، بسترِ لا اله الا الله حکومتی است که از جانبِ خدای متعال تعیین شده است، ولایت است نه سلطنت، ولایت است نه ریاست جمهوری، مشروعیتِ بالا می‌خواهد، حضرت فرمودند: «بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها». «ولایت» شرطِ توحید است، حکومت بدونِ ولایت نمی‌تواند حکومتِ الهی باشد، وقتی حکومت «الهی» است که سبکِ زندگیِ مردم رنگِ خدا داشته باشد، قانونِ خدا در زندگیِ فردی پیاده بشود، در زندگیِ خانوادگی پیاده بشود، در زندگیِ سیاسی هم پیاده شود.


[۱] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۳ (یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ)