در کتابخانۀ آستانۀ مقدسۀ حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) یک مجموعه مکاتبات وجود دارد که به شماره ۹۵۰ در بخش خطی نگاهداری میشود. این مجموعه حاصل زحمات یکی از دبیران فاضل و پرکار قم در دهۀ ۵۰ به نام سید اشرف الدین کیایی طالقانی است که بسیار به مطالعه بها میداده، آنگاه یافتههای خود را _ که بیشتر پیرامون امامت بودهاند _ از عالمان و مراجع تقلید آن روزگار میپرسیده است.
متن پرسشها که غالباً طولانی است، گاه به شکل نقل یک بخش چند صفحهای از یک کتاب، گاهی تلخیص بخشی از یک کتاب، گاهی مشتمل بر نقد و بررسی یک کتاب، و گاه مجموعهای از عناوین در یک مبحث است.
عالمانی که دستخط آنها در پاسخ این پرسشها موجود است، بزرگانی هستند مانند حضرات آیات: سید محمد رضا گلپایگانی، سید ابوالقاسم خویی، شیخ رضا مدنی کاشانی، سید شهاب الدین مرعشی، سید محمد هادی میلانی، سید محمد حسین طباطبایی، سید عبدالحسین دستغیب، میرزا محمد باقر آشتیانی و میرزا خلیل کمرهای.
پاسخها نیز گاهی بسیار موجز است، در حد یکی دو کلمه، و گاه طولانی تا حد یک صفحه بزرگ.
جناب کیایی هر گروه از این پرسش و پاسخها را درون یک پوشه نهاده و مجموعه آن پوشهها را مانند یک کتاب نفیس و پر ماده به آیندگان سپرده است.
تحلیل و بررسی دقیق این مجموعه زمانی مستقل میطلبد و شاید لازمۀ آن انتشار متن کامل پرسش و پاسخها باشد که فعلاً در فرصت و توان این بنده نیست. اما از آنجا که بیشتر این پرسشها به مباحث امامت و مسائل پیرامون آن پیوند مییابد، نشر برخی از پاسخها را – در زمان اندکی که در اختیار بود – به عنوان راه میانه برگزیدم: میانۀ اهمال به این مجموعه از یک سوی که انصاف نبود، و نشر کامل آن که فرصت لازم برای آن نبود.
بدین روی، پرسشهای طولانی را در حد یکی دو سطر تلخیص کردم. و برخی از پاسخهای نسبتاً مبسوط را در اینجا آوردم. بدان امید که _ به مصداق «کم ترک الأول للآخر» _ این کار به دست دیگری به طور کامل سامان گیرد. ضمناً در برخی از پاسخها تاریخ جواب درج شده که عیناً نقل شد. اما در مورد برخی دیگر که تاریخ جواب نداشت، تاریخ سؤال قید شد که طبعاً پاسخ در زمانی کوتاه پس از آن بوده است.
[۱-۵]بیان علامه طباطبایی در بارۀ ولایت تکوینی
به واسطه استناد به این وجوه و نظایر آنها است که منکرین، ولایت تکوینی را انکار کردهاند و ولایت تکوینی را _ که بطور موجبه کلیه، در عدۀ زیادی از روایات و مدارک دینی وارد است _ نپذیرفتهاند و آن را شرک میدانند؛ با اینکه نصاً در قرآن کریم، در قصه آصف و تخت بلقیس آمده است: <انا آتیک به قبل ان یرتدّ الیک طرفک>[1]، که صریح است در تصرّف در تکوین. و یک واقعه و صد هزار واقعه فرق ندارد؛ اگر شرک باشد، همه شرک است.
و عمده اشتباه آقایان در این است که میان واسطه فیض و مستقلّ در فیض فرق نمیگذارند. [المیزان ج ۲۰، ص ۱۵۲ _ ۱۵۵][۲]. و واسطه فیض را خالق به تمام معنی و مستقلّ در ایجاد میدانند و شریک میپندارند؛ با اینکه از راه اخبار، سازمان حیات را در عالم منسوب به اسرافیل میدانند و سازمان موت را منسوب به عزرائیل و سازمان ارزاق را منسوب به میکائیل و سازمان علم و تربیت را منسوب به جبرائیل؛ و هیچ شرکی هم لازم نمیآید.
و بالمآل این مذاق به مذاق اشاعره بر میگردد که در عالم هستی جز خدا فاعل قائل نیستند و نتیجه آن، جبر است با اشکالاتی که دارد.
والسلام علیکم
محمد حسین طباطبایی
[ تاریخ سؤال ۲۸/۱۰/۵۴]
[۲_ ۵ _] بیان دیگر از علامه طباطبایی در مورد مقامات حضرت زهرا (سلام الله علیها)
بسمه تعالی
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
نبوت و رسالت، منصبی است که به رسول اکرم اختصاص دارد. و امامت و خلافت، منصبهایی هستند که از چهارده معصوم بغیر حضرت صدیقه _ سلام الله علیها _ اختصاص دارند. و اما ولایت _ چنانکه از کتاب و سنت به دست میآید _ مشترک است و حضرت صدیقه نیز ولایت را داشته و مبدأ فیوضات است.
والسلام علیکم
محمد حسین طباطبایی
[تاریخ سؤال ۲۰/۱/۵۵]
[۳_ ۵ _ بیان آیه الله سید محمد هادی میلانی در بارۀ ولایت تشریعی و ولایت تکوینی]
۲۶ جمادی الأُولی ۱۳۹۰
بسمه تعالی شأنه
۱_ ولایت تشریعی، داشتن حق تصرف است در امورات مردم و اداره آنها، مانند ولایت فقیه بر نصب قیّم برای اداره امور ایتام و نصب متولی برای اوقافی که متولی ندارد و غیر ذلک. و گاهی ولایت تشریعی حق تصدی قانونگذاری را گویند، چنانکه سنّیها در حق بزرگانشان قائلند. و به همین مناسبت است که برایشان تکتّف در نماز و نافلۀ ضحی و غیر آنها را تشریع کردهاند.
۲_ ولایت تکوینیه، یک قسمی از آن عبارت است از مجرای فیض بودن نسبت به کائنات فی الجمله، که عموم انبیا و اوصیا داشتهاند.
و قسم دیگر عبارت است از ولایت کلیه تکوینیه، که مجرای فیض بودن است نسبت به جمیع عالم امکان، که در حق پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) ثابت شده.
و دلیل آن عبارت است از گفته خود صاحبان ولایت، که بیش از حد تواتر به ما رسیده است و دروغ و جزاف نفرمودهاند؛ زیرا آن بزرگواران، صادق و مصدَّق می باشند.
و این دلیل بر هر کس که به کتب احادیث معتبره از پیغمبر اکرم و ائمه اطهار(علیهم السلام) مراجعه نماید روشن است، علاوه بر ادله عقلیه غیر قابل ردّ که در جای خود مذکور است. و انکار این مقام، نقص است از نظر مذهب جعفری.
۳_ این بزرگواران، چنانکه علت غائی عالم میباشند و عالم برای وجود آنها آفریده شده، واسطه و مجرای فیض نیز میباشند که فیض وجود از آنان مرور کرده و به اذن خدا به دیگران میرسد. و این را اصطلاحاً «فاعل مابه الوجود» می گویند ، و غیر از «فاعل ما منه الوجود» است که به معنی آفریننده و وجود دهنده است، که جز خدای متعال آفرینندهای نیست، و آفرینش منحصر به ذات مقدس پروردگار است.
و به جهت مثال برای واسطه بودن، آفتاب است نسبت به نشو و نمای اجسام، که ما به الوجود در این مرحله است و آفریننده و وجود دهنده، خدا است و بس.
الحاصل در آفریدن و وجود دادن که منحصر به خدای متعال میباشد، هیچ کس شرکت ندارد؛ زیرا کسی چیزی از خود ندارد و موجودیت هر چیز، بدون استثنا از خداست و بس.
و ائمه اطهار(علیهم السلام) به حسب مقام نورانیت شان، به اذن خدا و اراده خدا واسطه فیض می باشند؛ و کمال قرب و رفعت مقامشان به همین جهت است که خودشان بلاواسطه فیض میگیرند و دیگران به جهت نداشتن این استعداد، نیاز به واسطه دارند.
در خاتمه دو مطلب گفته می شود:
اولاً، اینکه انسان نبایستی به هر موهوماتی گوش دهد و عقیدهمند شود. خداوند متعال می فرماید: <ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا>[3] .
ثانیاً، مسلمانان با همدیگر معاشرت داشته باشند؛ و در گفت و شنود، از هوا و هوس بپرهیزند؛ و غرض نفسانی نداشته باشند؛ و به وحدت کلمه اهمیت بدهند که خداوند متعال می فرماید: <و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا>[4] . پس نبایستی با دستور قرآنی مخالفت نمود. والتأیید منه سبحانه و تعالی
محمد هادی الحسینی المیلانی
[ ۴_ ۵ _ بیان علامه طباطبایی درباره مشکلات زندگی و فوائد مستتر در آن و چند نکته دیگر]
۶/۹/۵۴
به عرض می رساند
نامۀ شریف زیارت شد. و از مراحم جنابعالی کاملاً متشکر و سپاسگزار می باشم.
جواب سؤالات
۱_ مطلبی که در جواهر الولایه درج شده حق است[۵].
۲_ مسأله تشیع غزالی به دست سید مرتضی رازی نقل شده. ولی به عقیدۀ بنده اگر کسی تمام کتاب سرّ العالمین را با دقت مطالعه کند تردید نخواهد داشت که غزالی سنی است.
۳_ محرومیتها و گرفتاریها که در مسیر زندگی پیش میآید، هم فائده دارد و هم سبب تکامل است و هم متعلّق قضا و قدر.
فائده داشتن آنها از این جهت است که حیات دنیا، زندگی امتحانی است و گرفتاریها به منزلۀ محکی است که جوهر ذات انسان به وسیلۀ آن بروز میکند و حجت الهی بر انسان تمام میشود. و معنی تکامل همین است، و لله الحجه البالغه.
و متعلّق قضا و قدر بودن آنها، از این جهت است که هر حادثه و واقعه کلی و جزئی، از قضا و قدر خالی نیست. و تعلّق قضا و قدر به فعل انسان، انسان را مجبور نمیکند؛ زیرا مشیت الهی اینطور بوده که انسان فلان فعل را به اختیار خود بکند. پس فعل، اختیاری است، اگرچه معصیت باشد.
والسلام علیکم
محمد حسین طباطبایی
[۵_ ۵_ بیان آیه الله شهید دستغیب در بارۀ ولایت تکوینی]
بسمه تعالی
حضرت السید الجلیل مولانا السید أشرف الدین کیائی -سلمه الله؛
انشاء الله تعالی سلامت و موفق بوده باشید. نامۀ گرامی زیارت شد. و راجع به ولایت و مقام علم و قدرت ائمه طاهرین(علیهم السلام) مرقوم داشته بودید.
باید دانست هر کس هر چه بگوید یا بنویسد، در حد ادراک خود آل محمد _ صلوات الله علیهم – را وصف نموده؛ و باید بداند که مقام آنها از آن بالاتر است، که جز خودشان و جدّ امجد آنها حضرت رسول، حقیقت آنها را نشناخته است.
و راجع به توسل به آل محمد (علیهم السلام) و آثار قطعیۀ آن، پس آن از ضروریات مذهب ما است. و خلاصه آنچه را از کتاب عده الداعی و کتاب نشریۀ جناب آقای رشاد زنجانی در تهران نقل فرمودید، تماماً صحیح است.
خداوند ما را از موالیان آل محمد (علیهم السلام) و عارفین به حق آنها و مرحومین به شفاعت آنها و محشورین در زمرۀ آنها قرار دهد. جمعنا الله تعالی و إیاکم مع ساداتنا و موالینا فی دار کرامته.
والسلام علیکم و رحمه الله
۲۹ شهر شوال ۱۳۹۳
الأحقر عبدالحسین دستغیب الحسینی
[۶-۵ بیان شهید دستغیب در بارۀ حضرت زهرا _ سلام الله علیها]
بسم الله الرحمن الرحیم
حضره السید الجلیل و الفاضل النبیل السید أشرف الدین کیائی _ دامت برکاته؛
انشاء الله تعالی وجود شریف به سلامت و موفق و مؤید و محفوظ بوده باشید. نامۀ گرامی زیارت شد. آنچه را که راجع به مقامات حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا _ صلوات الله و سلامه علیها و علی أبیها و بعلها و بنیها _ مرقوم داشتید، تماماً صحیح و مطابق ادلۀ قطعیه است. و از مطالعه آنها محظوظ و مستفیض شدم و شما را دعا کردم.
خداوند معرفت ما و شما را نسبت به مقامات آل محمد (علیهم السلام) زیادتر فرماید و ما را از محبین و شیعیان آنها قرار دهد.
اللهمّ زدنا معرفتهم و محبتهم و احشرنا فی زمرتهم و اجمع بیننا و بینهم فی دار کرامتک و مستقر رحمتک إنک قریب مجیب.
امید است این ضعیف را از دعا فراموش نفرمایید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
به تاریخ ۲۶ ربیع الأول ۱۳۹۶
الأحقر سید عبدالحسین دستغیب الحسینی
پی نوشت ها :
[۱] . نمل/۴۰٫
[۲] . این ارجاع، افزودۀ کیایی به متن نوشتار علامه طباطبایی است.
[۳] . اسراء/۳۶٫
[۴] . آل عمران/۱۰۳٫
[۵] . مضمون مطلب منقول از آن کتاب که مورد پرسش بوده، این است که ائمه اطهار (علیهم السلام) با وجود قدرتهای معنوی الهی، در زندگی عادی غالباً به روش عادی _ یعنی بدون استفاده از آن قدرتهای معنوی _ میزیستهاند.
پاسخ دهید